در دنیای در حال تغییر کنونی موسسات آموزشی نیز همانند سایر سازمانها باید یاد بگیرند و از این یادگیری برای بهبود فرایندهای کاری و عملکرد خود استفاده کنند. این پژوهش با هدف ارزیابی و تحلیل نقش مولفه های زمینه ای (آرمان مشترک، تفکر سیستمی، فرهنگ سازمانی یادگیرنده، ساختار سازمانی منعطف، توسعه قابلیتهای شخصی و حرفه ای و رهبری تحول آفرین) و فرایندی (یادگیری سازمانی آموزشی) در ارتقای عملکرد دانشکده های کشاورزی (مولفه عملکردی) و تبدیل آنها به سازمانهای یادگیرنده انجام شده است. پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بود که به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل اعضای هیات علمی تمام وقت دانشکده های کشاورزی دولتی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بود. نمونه های مورد مطالعه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 329 نفر بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای و با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که روایی آن بر اساس نظر جمعی از متخصصان تایید و پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برای بخشهای مختلف پرسشنامه بین 0.79 تا 0.95 محاسبه شد. به-منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری و روش حداکثر درست نمایی استفاده و برای این منظور نرم افزار Lisrel, 8.50 به کار گرفته شد. یافته های پژوهش حاکی از وجود داشتن رابطه مثبت و معنادار بین چهار مولفه زمینه ای (آرمان مشترک، فرهنگ سازمانی یادگیرنده، ساختار سازمانی منعطف و رهبری تحول آفرین) و مولفه فرایندی است. مجموع این چهار مولفه حدود 90 درصد از تغییرات واریانس متغیر فرایندی را تبیین کردند. همچنین، بین مولفه فرایندی و عملکردی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد که حدود 42 درصد از تغییرات واریانس عملکرد دانشکده های کشاورزی به وسیله مولفه فرایندی تبیین می شود.