تحول ساختاری تشیع امامی در طی دو قرن و نیم حضور ائمه و تبدیل جمعیتی پراکنده و غیرمتشکل به سازمانی تشکل یافته و سازماندهی شده، موضوع مهمی است و عوامل ایجاد این تحول، درخور بررسی است. مدیریت و رهبری ائمه، یقینا اساسی ترین عامل تحقق این امر بوده است. در تبیین شاخصه ها و مولفه های این رهبری، نوع قرائت ائمه از دین و دین ورزی و نیز محتوای جامعه نگر آموزه های ائمه، نقشی اساسی در شکل دهی اندیشه اجتماعی شیعیان و آماده سازی آنان برای ورود و حضور فعال در صحنه های اجتماعی و هماهنگ ساختن ایشان به عنوان تشکلی دینی - سیاسی داشته است.این پژوهش بر مبنای نظریه «وبر» در تقسیم بندی ادیان، به ادیان رستگاری و مناسکی و متکی بر این فرضیه که «روح دنیاپذیر و جامعه نگر تشیع امامی، بر تحول ساختاری آن موثر بوده است»، به بررسی محتوای آموزه های امامان شیعه پرداخته است.