عرفان مسیحی آلمانی، جنبشی درون گرا و مذهبی است که در دوران گوتیک از قرن دوازدهم تا قرن پانزدهم، به ویژه در زمان شکوفایی آن یعنی قرن سیزدهم و چهاردهم شکل گرفته است. این بینش دینی، همان طور که از نامش پیدا است، در سرزمینهای آلمانی زبان به وجود آمد و آثار مدون آن به زبان آلمانی است. فروپاشیدن فرهنگ شهسواری درباری از سویی و پدیده هایی مانند بلایای طبیعی از سوی دیگر، زمینه مساعدی برای انسجام عرفان مسیحی آلمانی گردید.
تحول اجتماعی مورد بحث، براساس علوم دینی قدیسین مسیحی و حکمت مَدرسی و عرفان نوافلاطونی پایه ریزی شد و قواعد فرقه دومینیکی به آن تکامل بخشید.
جنبش مذکور نخست در میان زنان و مردان روحانی و به خصوص در دیرها رواج داشت؛ اما به تدریج روحانیون خارج از دیرها و افراد غیر روحانی را هم در بر گرفت. در این راستا، عرفان زنان، عرفانی احساسی و تجربی، و عرفان مردان، عرفان نظری و شُهودی است. از جمله زنان عارف می توان به مشتهیلد فُن ماگدِبورگ و هیلدِگارد فُن بینگِن اشاره کرد. مَیستِر اِکهارت نامی ترین عارف مرد این جنبش است که شاگردانی مانند سُویزه و تاولِر از مکتب درس او استفاده کرده اند.