نوشتار حاضر به بررسی دو رویکرد متفاوت از قلمرو مرزهای ملی در جهان اسلام و ایران در منابع فقهی، فلسفی و حقوق اسلامی می پردازد. حاصل این مطالعه استخراج دو دیدگاه متفاوت قلمرو ملی و تحدید آن و بررسی علل چنین نگرشی در اندیشه اسلامی است. الف- رویکرد نخست بر گرفته از مبانی عقیدتی- فکری فقهای متقدم اسلامی معتقد به مرزهای عقیدتی اسلام است. به اعتقاد این دسته از فقها سرزمین ها و مرزبندی های موجود براساس قهر و غلبه پدید آمده و فاقد مشروعیت است. ب- رویکرد دوم متعلق به فقها و اندیشمندان متاخر اسلامی است. به باور آنان دولت های اسلامی می توانند قلمرو مرزهای جغرافیایی معینی داشته باشند و در کنار سایر دولت ها به حیات خویش ادامه دهند و با دنیای پیرامون خود اعم از جهان اسلام و غیراسلامی روابط لازم را برقرار نمایند. ج- حفظ قلمرو ملی و تمامیت ارضی و حراست از مرزهای ایران از دیدگاه قانون اساسی، یکی دیگر از مولفه های مورد بررسی این تحقیق است.کوشش محوری این تحقیق، بررسی دقیق دو رویکرد فقهی پیرامون قلمرو مرزهای عقیدتی و بین المللی جهان اسلام و ایران است. همچنین یافتن سازوکار جدیدی که بتوان تصمیم سازی ها و جهت گیری های کلان حقوقی، سیاسی و امنیتی بر اساس آن بنا نمود و تضادی با منشور ملل متحد و سایر نهادهای بین المللی که مبنای رفتار دولت ها در عرصه روابط بین المللی است، نداشته باشد.