حالات چهره در زبان های اشاره برای بیان مفاهیم دستوری به کار می رود (Pfau & Quer, 2010; Reilly, 2006; Wilbur, 2000; Dachkovsky & Sandler, 2009). از جمله مفاهیم دستوری که در زبان های اشاره با حالات چهره بیان می شوند می توان وجهیت، ساخت های شرطی، سببی، مبتدا، پرسشی و امری را نام برد (Lackner, 2019). دو ناحیه ی نیمه ی بالایی (حالات ابرو و چشم ها ) و نیمه ی پائینی صورت (حالات لب و دهان) هرکدام در بیان مفاهیم دستوری مختلفی دخیل هستند. در این مقاله، با تحلیلی در چارچوب دستور شناختی، به طور ویژه مفهوم «چرخه ی کنترل» (Langacker, 2013) تلاش می شود نقش حالات صورت در دستور زبان بررسی شود. بسیاری از مفاهیم دستوری در زبان با مفهوم چرخه ی کنترل قابل تبیین هستند. چرخه ی کنترل در لایه های مختلف فیزیکی، ذهنی، حسی و اجتماعی زیست انسان قابل بررسی است و در زبان شناسی و شکل گیری دستور زبان ابزار سودمندی برای تحلیل های زبانی در اختیار ما قرار می دهد. چرخه ی کنترل شامل چهار مرحله است که هر کدام از این مراحل یک وضعیت ذهنی و عملی را نشان می دهد و می توان این وضعیت را به یکی از مفاهیم دستور زبان مرتبط دانست. هدف دیگر این مقاله آن است که در چارچوب زبان شناسی شناختی به طرح و بحث این پرسش بپردازیم که چگونه زبان هایی کاملاً جدا از یکدیگر در بیان بعضی مفاهیم دستوری شباهت های صوری دارند. با بررسی داده ها و یافته های پژوهش های گوناگون از زبان های اشاره ی ایرانی، آمریکایی، اسپانیایی، ایتالیایی و موارد مشابه به بررسی شباهت ها در حوزه های مختلف دستور زبان های اشاره و نقش حالات چهره در شکل گیری دستور زبان می پردازیم.