مقدمه: پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بازسازی شناختی بر میزان خودکارآمدی اجتماعی، عاطفی، تحصیلی و خواندن کودکان دارای ناتوانی یادگیری انجام شد.روش: پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم و پنجم ابتدایی مراجعه کننده به مرکز ناتوانی های یادگیری شهر اصفهان بود که از میان آنها 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و پس از تایید تیم تشخیصی، 15 نفر به طور تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه سنجش خودکارآمدی کودکان بندورا، موریس و مرسر (2004) بود. شرکت کنندگان در این پژوهش قبل و بعد از اعمال مداخله و اندازه گیری مجدد خودکارآمدی در مرحله پس آزمون و پیگیری (یک ماه بعد از اتمام مداخله)، مورد بررسی قرار گرفتند. گروه های آزمایش و کنترل هر کدام متشکل از 11 دانش آموز پسر و 4 دانش آموز دختر بودند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه طی 10 هفته متوالی تحت مداخله شناختی در خصوص افزایش خودکارآمدی (افزایش خودآگاهی، بررسی خودپنداره، آموزش خودمشاهده گری، خودتنظیمی و خودگویی مثبت) قرار گرفتند، اما گروه کنترل در لیست انتظار برای مداخله پس از پایان دوره آزمایش قرار گرفت و طی دوره آزمایش، آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس، همبستگی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش توانسته است میزان دانش کودکان از ناتوانی یادگیری و میزان خودکارآمدی آنان را به طور معنی داری افزایش دهد. نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از آن بود که بازسازی شناختی قادر است به طور معنی داری به دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری در راستای افزایش خودکارآمدی عمومی (p³0.001)، خودکارآمدی تحصیلی (p³0.001) و خودکارآمدی اجتماعی در مرحله پس آزمون و پیگیری (p³0.001) کمک کند، اما مداخله بر خودکارآمدی هیجانی و خودکارآمدی خواندن گروه آزمایش تاثیر معنی داری نشان نداد.نتیجه گیری: با توجه به اینکه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری علاوه بر مشکل تحصیلی از نظر اجتماعی آمار بالاتری از افسردگی، تنهایی و عزت نفس پایین را تجربه می کنند، با انجام مداخله فوق می توان به ارتقاء سطح بهداشت روانی آنان کمک نمود.