مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام
سال:1381 | دوره:10 | شماره:37-36 |تعداد مقالات:10

طی بیست سال گذشته مشاهده شده که برخی از بیمارانی که آنتی بادیهای ضد فسفولیپید دارند، بیشتر دچار ترومبوزهای عروقی عود کننده، سقط جنینهای مکرر و کاهش پلاکتها می شوند. در این ارتباط آنتی بادی های ضد کاردیولیپین (به عنوان مهم ترین آنتی بادی ضد فسفولیپید) در مطالعات متعدی بررسی شده اند اما نتایج حاصله ضد و نقیض بوده اند لذا این مطالعه به منظور تعیین اهمیت تیتر سرمی و شیوع این آنتی بادی در بیماریهای عروق کرونر انجام گردید. جمعیت مورد مطالعه شامل 56 نفر از افراد سالم (به عنوان گروه کنترل) و 112 نفر بیمار قلبی عروقی بود. از آنجا که سطح سرمی و شیوع آنتی بادی ضد کاردیولیپین ممکن است بر حسب وضعیت و شدت بیماریهای قلبی عروقی تغییر نماید، سطح سرمی این آنتی بادی در بیماران دارای وضعیتهای مختلف قلبی عروقی اندازه گیری گردید. نمونه خون طی 24 ساعت اولیه بستری، از بیماران گرفته شده و سرم آن تا زمان انجام آزمایش در 20- درجه سانتیگراد نگهداری شد و آنتی بادی ضد کاردیولیپین از کلاس IgG به روش ELISA اندازه گیری گردید. طبق نتایج این بررسی تیتر بالای آنتی بادی ضد کاردیولیپین در 7 نفر از بیماران (6.3%) و 3 نفر از گروه کنترل (5.4%) مشاهده شد. میانگین تیتر این آنتی بادی و شیوع آن در بین گروههای بیمار و کنترل، از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان نداد. همچنین تیتر آنتی بادی ضد کاردیولیپین (IgG) هیچ ارتباط معنی داری را با سن، جنس و عوامل خطر معمول بیماریهای قلبی عروقی از قبیل دیابت، مصرف سیگار و چربی بالا در بیماران نشان نداد. به نظر نمی رسد که اندازه گیری تیتر آنتی بادی ضد کاردیولیپین (IgG) در بیماریهای عروق کرونر قلب از لحاظ تشخیص و یا بیان پیش آگهی بیماری ارزش چندانی داشته باشد و اهمیت بالینی این آنتی بادی هنوز به درستی شناخته نشده است. بنابراین برای پی بردن به ارتباط دقیق بین این آنتی بادی و بیماریهای عروق کرونر قلب بررسیهای آینده نگر جامع تری که در آن بیماران به مدت طولانی تری پیگیری شوند لازم است.

تشنج همراه تب شایع ترین اختلال تشنجی در کودکان می باشد. در 2 الی 4 درصد از کودکان 6 ماه تا 5 سال و بیشتر همراه با عفونتهای تنفسی فوقانی دیده می شود. این مطالعه از نوع موردی شاهدی می باشد و 240 کودک 3 ماه تا 7 سال با تب تشنج بستری در بیمارستان امام خمینی به عنوان گروه مورد و شاهد انتخاب و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات لازم جمع آوری گردید. نتایج نشان داد در گروه مورد، 58.3 درصد پسر و 41.7 درصد دختر و در گروه شاهد 47.5 درصد پسر، 52.5 درصد دختر بودند. که بین میزان تب و تشنج و جنس رابطه معنی داری وجود داشت (0.039=P). سابقه فامیلی مثبت تشنج بدون تب در گروه مورد 14.2 درصد و در گروه شاهد 5 درصد بود که بین ابتلا به تب و تشنج و سابقه فامیلی بدون تب رابطه معنی داری وجود داشت (0.01586=P) و میزان ابتلا به تب و تشنج 4.4 برابر افزایش پیدا می کرد (4.4=OR). همچنین سابقه فامیلی تب و تشنج در گروه مورد 24.2 درصد و در گروه شاهد 6.7 درصد بود لذا بین آن و ابتلا به تب و تشنج رابطه معنی داری وجود داشت (0.00017=P) که میزان ابتلا 3.1 برابر افزایش پیدا می کرد (3.1=OR). 89.2 درصد از تشنج، به صورت تونیک کلونیک، 3.3 درصد به صورت تونیک و 7.5 درصد به صورت فوکال بودند. 48.3 درصد با گاستروانتریت، 43.3 درصد با عفونت تنفسی فوقانی، 2.5 درصد با عفونت ادراری، 1.7 درصد با اتیت مدیا، 1.7 درصد به دنبال واکسیناسیون بوده و 2.5 درصد تب بدون علت شناخته شده داشتند.

عفونت های استرپتوکوکی از شایع ترین عفونت های 15-5 سالگی می باشند که در صورت عدم درمان، عوارض نسبتا شدیدی را ایجاد می نمایند. شایع ترین علت گلو درد چرکی باکتریال ناشی از استرپتوکک های بتا همولیتیک گروه A می باشند. این مطالعه توصیفی برای تعیین وفور حاملین استرپتوکوک های بتا همولیتیک گروه A در دانش آموزان مقطع راهنمایی شهر قزوین در سال 79-78 انجام شد. نمونه های مورد مطالعه شامل 299 نفر دانش آموز مقطع راهنمای شهر قزوین در گروه سنی 16-10 سال بود، که به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب گردیدند. پس از تکمیل پرسش نامه، نمونه گلو دانش آموزان انتخاب شده در شرایط مناسب به آزمایشگاه منتقل و با معیار CDC (مرکز کنترل بیماریهای عفونی) جداسازی و تعیین هویت نسبی گردید. از مجموع دانش آموزان مورد مطالعه، 53 نفر (18%) حامل استرپتوکک بتا همولیتیک گروه A بودند، که بیشتر آنان در گروه دختران قرار داشتند (66%). از نظر سایر متغیرها تفاوت معنی داری مشاهده نگردید.

لورازپام دارویی آرام بخش از گروه بنزودیازپین ها می باشد. نظر به اینکه بنزودیازپین ها روی رسپتورهای گاما آمینوبوتریک اسید اثر کرده و موجب تجمع یون کلسیم و کاهش کلی دریافت می گردند. لذا تغییر یونهای فوق در ساختار تکاملی کام که استخوانسازی داخل غشایی دارد تاثیر گذار است. اثر لورازپام در تکامل و مورفوژنز کام سخت بصورت in vivio در جنین 9 تا 17 روزه (Whistar)Rat با مقادیر 4 mg/kg/day و 2 همراه با گروه شاهد و کنترل بصورت روشهای مورفومتری و هیستولوژی و هیستوشیمیایی بررسی شد. در این مطالعه پس از انجام سریال سکشن با ضخامت 5 میکرون در مقطع فرونتال آنها را با چهار روش رنگ آمیزی و مورد مطالعه قرار دادیم، نتایج به شرح ذیر است: 1- در مراحل ابتدایی (روز 9-14) تغییر چندانی از لحاظ وزن و قد و موارد مورفومتری و هیستولوژی در جنین های مورد آزمایش دیده نشد. 2- در جنین های 14-17 روزه 4 mg/kg تغییرات وزن و قد کاملا مشخص بود P<0.05)) و ناهنجاری اندام ها در تمام جنین ها مخصوصا در دستها و مفاصل، چشم و گوش و فرم بدن دیده شد. 3- در بررسی هیستولوژی و هیستوشیمی از جنین های بدست آمده مواد بین سلولی (عمدتا کلسیم و پروتئین و کلاژن والاستین) در نواحی که استخوانی گردید از شدت رنگ پذیری بیشتری برخوردار بود. زبان به کام سخت اتصال داشت که در ایجاد ناهنجاری صورت موثر است. گردن شکل نگرفته بود و پوست ناحیه شانه به قسمت پایین صورت متصل بود. نتایج حاصله نشانگر این مطلب است که تجویز لوراپام در نیمه دوم زندگی جنین موجب تسریع در سنتز پروتئین می شود و اثر آن روی جنین کاملا تراتوژنیک می باشد و قابل برگشت نیست.

امروزه یکی از مشکلات اجتماعی، روانی وجود استرس یا فشار روانی ست که واکنش افراد به این رویدادها متفاوت است، یکی از این واکنش ها خودکشی و اقدام به خودکشی است. در این پژوهش به بررسی رویدادهای استرس زا در افراد اقدام کننده به خودکشی طی سالهای 76 و 77 در استان ایلام پرداخته شده است. مطالعه بصورت  توصیفی- مقطعی و روش نمونه گیری در دسترس بود. تعداد افراد مورد مطالعه 184 نفر بود که رفتار اقدام به خودکشی داشتند و معادل آن یک گروه، به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه یا سیاهه رویدادهای پیکل و همکاران جمع آوری گردید. نتایج نشان داد مهمترین رویدادهای استرس زای این افراد مشکلات خانوادگی، درگیری و تنبیه بدنی، کنترل بیش از حد بر رفتار افراد، اختلافات خانوادگی و بیماری شخص، از دست دادن یک شی با ارزش، مشکلات مالی و بیکاری، شکست در امتحان، بهم خوردن نامزدی، تخلف از قانون و سایر عوامل ناشناخته بود. با توجه به نتایج این بررسی شناسایی افراد در معرض خطر و برگزاری کلاسهای آموزشی برای خانواده ها و تقویت تیمهای درمانی، روانپزشکی و روانشناسی، مشاوره و تقویت سیستمهای حمایت اجتماعی- اقتصادی می تواند در امر پیشگیری از خودکشی و کاهش این آسیب اجتماعی نقش داشته باشد.

ارتقا سطح بهداشت و سلامت جامعه رابطه مستقیم با تامین آب سالم و کافی داشته و آب سالم بعنوان حیاتی ترین نیاز هر جامعه نقش عمده ای در این زمینه دارد. این مطالعه توصیفی- مقطعی به منظور بررسی وضعیت تامین آب سالم از جمله نوع منابع، نحوه انتقال، ذخیره، توزیع و گندزدائی آب در مناطق روستایی استان ایلام در سال 1379 انجام گرفته است. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نظر اقدام به تهیه پرسشنامه برای کلیه روستاهای استان ایلام (432 روستا) گردید. نتایج حاصله نشان داد که بیشترین میزان دسترسی به منابع آب در روستاهای شهرستان ایوان به میزان 93.3 درصد و حداقل آن مربوط به روستاهای شهرستان دهلران به میزان 64.4 درصد بوده است. همچنین 129 روستا از سیستم انتقال ثغلی، 167 روستا از سیستم پمپاژ و 39 روستا از چشمه و چاهها با سیستم انتقال دستی استفاده می نمایند. روستاهای دارای منابع آب مناسب، همگی دارای، خازن ذخیره و عمدتا از نوع زمینی می باشند. 77.5 درصد روستاها تحت پوشش دارای سیستم کلرزنی بودند. منابع مورد استفاده در کلیه روستاها عمدتا منابع زیرزمینی (97.7 درصد) بود. با استفاده از اطلاعات بدست آمده و سازماندهی و برنامه ریزی مناسب می توان نسبت به رفع نواقص موجود در تامین آب سالم و بویژه کنترل عملیات سالم سازی و کلرزنی آب در روستاهای مورد نظر اقدام لازم بعمل آورد.

مطالعات مختلفی تاثیر مصرف کافئین را بر روی میزان بروز سقط و وزن جنین و حتی قدرت باروری مادر نشان داده اند. در این بررسی موردی- شاهدی؛ تاثیر مصرف کافئین بر افزایش احتمال سقط خودبخودی طی سالهای 80-78 مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه 562 زن به عنوان مورد شرکت داشتند که همه در هفته 12-6 بارداری سقط کرده بودند. موارد از نظر هفته بارداری با 953 زنی که سقط نکرده بودند به عنوان گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. برای تطبیق از نظر استعمال دخانیات و نشانه های همراه بارداری، تحلیل با چند متغیر انجام شد. نتایج نشان داد در میان غیر سیگاری ها؛ مصرف قهوه با افزایش نسبتا خام سقط خودبخود همراه بود و در میان زنانی که حداقل 500 میلی گرم در روز کافئین خورده بودند به حدود دو برابر می رسید. در میان سیگاری ها؛ کافئین با افزایش احتمالی سقط همراه نبود. در مجموع هنگامی که کاریوتیپ جنین طبیعی یا نامعلوم است مصرف کافئین با افزایش سقط همراه می باشد ولی هنگامی که کاریوتیپ جنین غیر طبیعی است این احتمال وجود ندارد. مقدار استفاده روزانه از کافئین با میزان بروز سقط خودبخود ارتباط داشت (P<0.001). با توجه به وجود کافئین در بسیاری از خوراکی ها (قهوه؛ چای؛ شکلات؛ نوشابه های کولا و بعضی داروها) و احتمال مصرف روزانه بیش از حد مجاز؛ توجه بیشتر به این موضوع و بررسی نقش کافئین در سقط جنین ضروری به نظر می رسد تا از عوارض احتمالی استفاده از کافئین ضمن حاملگی پیشگیری بعمل آید.

یائسگی بخشی از زندگی یک زن است که به دلیل کاهش هورمونهای تخمدانی، باعث توقف و قطع دائمی قاعدگی می شود و همراه با علائم و عوارض متعددی است که می تواند روی نحوه زندگی و توانایی یک زن یائسه تاثیرگذار باشد. در این پژوهش توصیفی- مقطعی به منظور تعیین شیوع عوارض یائسگی و عوامل مرتبط با آن در 306 زن یائسه مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهید مصطفی خمینی ایلام طی سال 1380 از فرم مصاحبه، وزنه و سانتی متر استفاده گردید. نتایج نشان داد بیشترین میزان شیوع عوارض به ترتیب عبارت بودند از عوارض استخوانی (84.5%)، اختلال خواب (62.5%)، گر گرفتگی (37.3%)، چروکیدگی پوست (35.08%)، تحریک پذیری عصبی (27.2%)، بیماری قلبی- عروقی (35.9%)، و کمترین میزان شیوع عوارض مربوط به بی اختیاری ادراری (3.9%)، خونریزی غیرعادی واژینال (2.95%)، اضطراب (1.96%)، ریزش مو (1.96) و مقاربت دردناک (9%) بود. عوارض یائسگی در واحدهای مورد پژوهش با سن، وضعیت اقتصادی، سن یائسگی، B.M.I و مصرف O.C.P، ارتباط معنی داری داشت P<0.05)). همچنین ارتباط معنی داری بین مدت یائسگی و عوارض دیده شد (P<0.1). ولی بین عوارض با محل زندگی، تعداد حاملگی، میزان فعالیت بدنی، مصرف سیگار و مصرف لبنیات ارتباطی بدست نیامد. با توجه به نتایج این تحقیق جهت کاستن مشکلات لازم است با افزایش سطح آگاهی زنان و دسترسی رایگان آنان به داروهای پیشگیری از عوارض در مراکز بهداشتی درمانی، عوارض مذکور را کنترل و درمان نمود.