معمار جوانی برای طرح پرسشی آمد: "من در رویایم فضاهایی آکنده از شگفتی می بینم؛ فضاهایی که خیز بر می دارند و پوششی چرخان و بی ابتدا و انتها از مصالح سفید و طلایی رنگ یکپارچه می سازند.لحظه ای که برای ثبت این رویا قلم بر کاغذ می گذارم رویا تحلیل می یابد". (چرا؟)این پرسش خوبی است. زمانی آموختم که پرسشی خوب برتر از پاسخ بسیار عالی است. این پرسشی است ناظر بر کمیت ناپذیری و کمیت پذیریطبیعت، طبیعت مادی کمیت پذیر است.احساس درونی و رویا کمیتی ندارد، زبان ندارد و رویای هرکس منحصر به خود اوست. هر آنچه که ساخته می شود به هرحال از قوانین طبیعت پیروی می کند. انسان همواره برتر از آثارش است، زیرا وی هرگز قادر نیست آرمان هایش را به کمال بیان کند.بیان خویشتن با موسیقی یا معماری به کمک کمپوزیسیون و طراحی کمیت پذیر میسر است. نخستین خط بر کاغذ، خود چیزی است که نمی تواند به کمال بیان شود. نخستین خط بر کاغذ قاصر است...