کنفرانس بین المللی مطالعات مدیریت، فرهنگ و هنر
سال:1403 | دوره:3 |تعداد مقالات:6

منظور از «سیر نغمگی» اسکلت و درون مایه ی اصلی یک مد است که در لایه های مختلف ملودی مستتر گشته است. با بررسی و استخراج سیر نغمگی در قطعات مختلف می توان به ساختار کلی و اسکلت اصلی آن ملودی پی برد و حتی طبق آن شاکله ی بدست آمده می توان شروع به آفرینش قطعات جدید نمود. در این مقاله سعی بر آن است که بر اساس داده های بدست آمده از بررسی ها و تحلیل های ساختاری انجام شده در پایان نامه، اعم از فرمال، مدال، نمای حرکت ملودی و. . . به شرح و بیان نتایج حاصله و همچنین شباهات ها و اختلاف های سیر نغمگی قطعات پرداخته شود. موالفان در این پژوهش با بررسی تحلیلی، تطبیقی و توصیفی سیر نغمگی در چهارمضراب های مورد مطالعه و گوشه های مدال ردیف به چند حرکت مشابه یکسان دست یافتند که عموما در تمامی قطعات تکرار شده بودند. « نمای ملودیک» از دیگر مواردی است که در این مقاله به آن اشاره شده است. نمای ملودیک تداعی گر نوع و چگونگی حرکت نغمات اصلی بوده و از حیث تعیین راستا و جهت ملودی حائز اهمیت است که با بررسی آن در روند حرکت نغمات اصلی قطعات ذکر شده حرکتی عموما سینوسی و نزولی قابل مشاهده است.

توانمندسازی یک ابزارضروری مدیریتی درجهت انعطاف پذیری و هدایت منابع انسانی به منظور افزایش بهره وری در سازمان می باشدکه اجرای آن در بلندمدت برای سازمان آثار مثبتی درپی خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر اولویت بندی ابعاد مدل توانمندسازی کارکنان نظام اداری برمبنای هوشمندی سازمانی وروابط بین فردی با با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی(AHP)است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کمّی و با روش تحلیل سلسله مراتبی به اولویت بندی ابعاد مدل توانمندسازی پرداخته است. جامعه آماری آن20 نفرازمدیران و خبرگان آشنا به موضوع در شرکت های صنعت برق استان سیستان وبلوچستان بودند که با ابزار پرسشنامه از آن ها نظرخواهی شد. دراین مرحله خبرگان به شکل هدفمند انتخاب شدند. براساس یافته های تکنیک AHP، در قسمت ابعاد، توانمندسازی نگرشی با وزن 1729/0 دارای بالاترین اولویت، دربخش پیشایندهای توانمندسازی کارکنان مسائل سازمانی با وزن 6690/0 رتبه اول ومسائل محیطی با وزن3310/0 رتبه دوم، دربخش عوامل تعدیل گر، بعدعوامل انسانی باوزن5738/0رتبه اول وبعد عوامل سازمانی با وزن 3969/0رتبه دوم، در قسمت پیامدها، پیامدهای درون سازمانی با وزن 5861/0رتبه اول وپیامدهای برون سازمانی با وزن 3855/0 دررتبه دوم قرار دارد. براساس نتایج، الویت بندی معیارهای مختلف به خوبی نشان داده شده است که موجب درک ودقت درتصمیم گیری و عملکرد اثر بخش درسازمان می گردد.

امروزه سازمان هادرمعرض بحران هاوتغییرات غیرمنتظره قراردارندوپیامدهای آن می تواندبرای سازمان هایی که آماده نیستند، چشمگیرباشد. زمانی که سیستم های سازمانی با تغییرات محیطی تغییر نمی کنند، مشکلاتی ایجاد می کند. یکی ازمؤلفه های مهم سازمان ها در مواجهه با تغییرات محیطی، توانمندسازی نیروی انسانی می باشد. هدف پژوهش حاضر سطح بندی ابعاد توانمندسازی کارکنان نظام اداری برمبنای هوشمندی سازمانی وروابط بین فردی با رویکرد ساختاری تفسیری است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کمّی و با روش ساختاری تفسیری به سطح بندی ابعاد توانمندسازی پرداخته است. تابه این وسیله ارتباط، توالی و نحوه اثرگذاری این عوامل بر یکدیگر مشخص گردد. جامعه آماری آن20 نفرازمدیران و خبرگان آشنا به موضوع در شرکت های صنعت برق استان سیستان وبلوچستان بودند که با ابزار پرسشنامه از آن ها نظرخواهی شد. دراین مرحله خبرگان به شکل هدفمند انتخاب شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان دادکه مدل شامل پنج سطح می باشد که دربالاترین سطح معیار توانمندسازی نگرشی قراردارد وبرآیندآن ازطریق توانمندسازی سازمانی بر سازمان اثرگذارخواهد بود.

پیچیدگی و عدم اطمینان و بروز مشکلات در جوامع امروزی، استقرار حکمرانی شبکه ای را برای نیل به ارزش های عمومی ضروری کرده است و پرداختن به این موضوع حائز اهمیت است. هدف از این تحقیق شناسایی عوامل موثر بر استقرار اثربخش حکمرانی شبکه ای در نظام بانکی کشور است. این تحقیق از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر رویکرد کیفی است. جامعه آماری مورد نظر در این پزوهش تعدادی از مدیران و کارشناسان بانکی کشور می باشند. روش نمونه گیری در این پژوهش گلوله برفی و هدفمند است. جهت شناسایی عوامل موثر بر استقرار اثربخش حکمرانی شبکه ای از استراتژی گراندد تئوری با رویکرد اشتراوس و کوربین استفاده شده است. از مصاحبه برای گردآوری داده ها استفاده شدوتا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه پیدا کرده است. نتایج این مرحله درقالب مدلی شامل مدلی شامل عوامل علی، عوامل زمینه ای، شرایط مداخله گر، استراتژیها و پیامدها ارائه گردید. بر اساس نتایج کدگذاری، عوامل زمینه ای شامل فناوری اطلاعات و ارتباطات، ملاحظات قانونی و عوامل ساختاری است. عوامل علی شامل نیاز مشتریان، تغییر و تحولات محیطی، ویژگی های مشارکتی و قوانین بالادستی است. راهبردها شامل شکل گیری دولت الکترونیک یکپارچه، سیستم های اطلاعاتی جامع، هوشمند سازی مبتنی بر اطلاعات و ساختار سازمانی فرایند محوراست. شرایط مداخله گر شامل موانع فرهنگی، چاش های قانونی و موانع سازمانی است. و پیامدها شامل ارتقا خدمت رسانی، توسعه همه جانیه، شکوفایی اقتصادی و اثربخشی سازمانی است.

درعصر جهانی شدن و پیشرفت سریع فناوری، مهمترین دارایی هرسازمان، نیروی انسانی آن است که بیش از دیگر عوامل در حفظ و گسترش سطح کارکردی و تکمیل مأموریت سازمان نقش دارد. دراین میان، همیشه گزینه هایی جهت رشد نیروی کار مطرح بوده است. لذا اجرای طرح های توانمندسازی از گامهای مهم است، که باید مورد توجه قرار گیردکه طبیعتاً در بلندمدت برای سازمان آثار مثبتی درپی خواهد داشت. از این روهدف پژوهش حاضر اعتبار سنجی مدل توانمند سازی کارکنان است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کمّی و با روش مدل معادلات ساختاری به اعتبار سنجی مدل پرداخته است. ابزارهای گردآوری داده هاپرسشنامه محقق ساخته بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت بودکه روایی و پایایی آن تاییدگردید. جامعه آماری کارکنان و متخصصان مدیریت منابع انسانی سازمانهای دولتی استان سیستان و بلوچستان است بود. که حجم نمونه با روش کوکران 361 نفر محاسبه گردیدو با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. روایی وپایایی ابزار پژوهش تایید گردید. شاخص های مربوط به برازش مدل اندازه گیری و مدل ساختاری نشان داد که ساختار و متغیرهای مدل مورد تایید می باشد. نتایج تحقیق حاضر گویای آن است که توانمند سازی کارکنان باعث توسعه قدرت و موفقیت آنها در ایفای نقش ها و کارکردها خود شده و مسیرهای پیشرفت و نوآوری را در سازمان را هموار می نماید.

این مقاله مروری بر ادبیات منتشر شده در مجلات در زمینه برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) برای شناسایی چالش های پیش روی پروژه های پیاده سازی ERP ارائه می کند. پیاده سازی ERP یک کار چالش برانگیز و پرهزینه است که نه تنها نیازمند تلاش های جدی است، بلکه نیازمند تجزیه و تحلیل دقیق از عواملی است که برای پذیرش یا پیاده سازی حیاتی هستند. اگرچه پیاده سازی ERP و مسائل مهم آن، عوامل موفقیت و مشکلات پیاده سازی در گذشته مورد بررسی قرار گرفته اند، اما از نظر دیدگاه های مختلف به طور جامع فیلتر نشده اند. نتیجه بررسی ادبیات ارائه شده از این کار بر چالش های پیاده سازی ERP از چهار منظر مختلف مانند: انتخاب فناوری، مدیریت تغییر، مدیریت دانش و فناوری های نوظهور تمرکز دارد. با در نظر گرفتن این دیدگاه ها در پروژه های پیاده سازی ERP، سازمان ها می توانند به مزایای متعددی از جمله کاهش هزینه ها و صرفه جویی در زمان یا تلاش اضافی دست یابند.