کنفرانس ملی مدیریت، روان شناسی و علوم رفتاری
سال:1400 | دوره:1 |تعداد مقالات:20

در دنیای امروزی گسترش تجدد و مدرنیسم یکی از ملزومات زندگی بشر تلقی شده و مدرنیسم؛ اصول، مبانی و سبک زندگی خاصی را به همراه خود برای بشر به ارمغان آورده است؛ از سوی دیگر، دینداری، در جامعه امروزی در رویارویی با اندیشه-های مدرنیته و نوگرایی قرار گرفته؛ به نحوی که برخی از افراد مبانی مدرنیته را با اندیشه های دینی آمیخته اند و به نوعی از نظر دینی نوگرا شده اند و بعضا با مسائل زیادی روبرو هستند. عوامل بسیاری بر گرایش افراد به مبانی مدرنیسم تاثیرگذار است که یکی از این عوامل نهاد خانواده می باشد. این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین میزان دینداری خانواده با میزان گرایش به نوگرایی دینی، انجام گرفت. روش انجام تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی و کاربردی بود. جامعه ی آماری را دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان یزد ناحیه ی1 آموزش و پرورش تشکیل داده اند (11000نفر)، و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان عبارت بود با «375نفر» که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای مورد سنجش قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود و از مبانی نظری دینداری گلاک و استارک و نظریه کنترل اجتماعی خانواده در تهیه پرسشنامه استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین میزان نوگرایی دینی در هر پنج بعد بررسی شده (نوگرایی دینی در ابعاد اعتقادی؛ شناختی؛ پیامدی؛ مناسکی و عاطفی) با دینداری خانواده همبستگی معکوس و معناداری وجود دارد. بنابراین خانواده از مهمترین نهادهای اجتماعی بوده که تاثیر عمیقی بر پرورش و رشد شخصیت و ابعاد فرهنگی زندگی فرزندان دارد؛ و به منظور کاهش آسیب های اجتماعی در سطح جامعه؛ توجه به کارکردهای خانواده یکی از ملزومات اساسی می باشد.

فاکتورهای موثر بر میزان رضایتمندی از سکونت گاه بر رفتار اقتصادی گردشگران سلامت در شهر تهران بازه گسترده ای از مولفه ها را نشان داد که برخی از آن ها از مهمترین گزاره های مرتبط با اثرگذاری بر رضایتمندی از سکونتگاه های گردشگری بودند. براین اساس این مطالعه به بررسی رفتار اقتصادی گردشگری براساس رضایتمندی از سکونتگاه ها پرداخت. روش تحقیق به صورت توصیفی و همبستگی و با رویکرد رگرسیون بود. برای این منظور داده های جمع آوری شده از پرسشنامه تنظیم شده اولیه ای استخراج شد که در اختیار کارشناسان قرار گرفته بود. جامعه آماری این تحقیق کلیه خبرگان و متخصصان فعال در حوزه گردشگری در سازمان های میراث فرهنگی و گردشگری در شهر تهران بودند که حداقل سابقه 5 سال کار مفید در حوزه گردشگری سلامت را بر عهده داشتند. نمونه آماری به صورت نمونه برداری ساده تصادفی است و تعداد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد و برابر با 122 نفر بود. یافته های مطالعه نشان داد که مولفه اثرگذار بر رفتار اقتصادی گردشگران شامل رضایتمندی از سکونتگاه های گردشگری بود. همچنین مولفه های روانشناختی و مولفه های مرتبط با آلودگی محیطی نیز بر رفتار اقتصادی گردشگران اثرگذار بود. علاوه بر این نیاز بود به هزینه های گردشگری نیز توجه شود.

شبکه های اجتماعی امروزه، به دلیل تکثر و تنوع محتوایی و قابلیت های متعدد نرم افزاری و اینترنتی مورد استفاده کاربران زیادی و همه ی گروه های سنی از جمله نوجوانان قرار گرفته اند؛ و در همه ی حوزه ها از جمله مدهب و دینداری تاثیر داشته است، لذا این تحقیق با هدف مقایسه ی میزان پایبندی به ارزش های دینی در بین دو گروه از نوجوانان عضو شبکه های اجتماعی و نوجوانان غیرعضو انجام شده است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و کاربردی بود. جامعه ی آماری را نوجوانان پسر دوره ی متوسطه ی شهرستان مهریز تشکیل داده اند (420 نفر) و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان عبارت بود با «200 نفر»، که 100 دانش آموز عضو شبکه های اجتماعی و 100 دانش آموز غیرعضو با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته سنجش حضور در شبکه اجتماعی و مقیاس استاندارد دینداری گلاک و استارک بوده است. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار تحلیلی-کاربردی spss نسخه23 مورد پردازش و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میزان پایبندی نوجوانان به ارزش های دینی با عضویت در شبکه های اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد، و میانگین پایبندی به ارزش های اجتماعی در بین نوجوانان عضو شبکه های اجتماعی کمتر از جوانان غیرعضو می باشد، همچنین نوع شبکه ی اجتماعی مورد استفاده و میزان مصرف نیز بر ارزش های دینی تاثیر دارد. بنابراین، استفاده از شبکه های اجتماعی در بین نوجوانان نیاز به فرهنگ سازی داشته و نهادهای مذهبی باید از طریق این شبکه ها با نوجوانان در ارتباط باشند و در احیای ارزش های دینی در نسل جدید بکوشند.

یادگیری دانش یکی از مهمترین مولفه های زندگی انسان بوده که بر سایر ابعاد زندگی دانش آموزان تاثیر زیادی می تواند داشته باشد. خانواده وآموزش وپرورش تمام قدرت خود را به کار می گیرند تا بتوانند استعدادهای انسانی رابه درستی شکوفا کنند(قنبرلو و همکاران، 1394). دگرگونی هاوتغییر در شیوه های سنتی آموزش و شرایط اجتماعی به طورکلی باعث شده است که نیاز به حضور فیزیکی در کلاس درس کاهش یابد. اگر چه تا دیروز، آموزش تنها از وجود مربیان و معلمان بهره می گرفت و کتاب به منزله اصلی ترین منبع اطلاعاتی در آموزش محسوب می شد، اما در حال حاضر وجود ابزارها، روشهاو محیطهای جدید آموزشی، شیوه های جدیدی را به وجود آورده است. از جمله این شیوه ها آموزش الکترونیکی است و مخصوصاً شبکه شاد، که با ظهور ویروس مرگ بار کرونا به یکباره آموزش سنتی را به چالش کشید. سوال اصلی پژوهش این است که ارتباط بین شبکه شاد، با روش های آموزش و تحلیل این ارتباط از نگاه دانشجو چیست؟ این مقاله که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است، به این نتیجه رسیده است علیرغم محاسن روش آموزش از راه دور شبکه شاد، این آموزش چالش هایی در یادگیری ایجاد نموده است ونتوانسته است رضایت مناسبی در ارتباط آموزشی ایجاد نماید.

هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه روابط موضوعی و سبک دلبستگی با درگیری تحصیلی در دانشجویان آزاد زنجان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد زنجان بود که 124 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک دلبستگی(هازن و شیور، 1987)، پرسشنامه درگیری تحصیلی (زرنگ، 1391) و پرسشنامه روابط موضوعی (بل، 1995) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری به روش گام به گام انجام شد. نتایج نشان داد که بین روابط موضوعی (مؤلفه های بی کفایتی اجتماعی و خود محوری) با درگیری تحصیلی رابطه معنادار منفی وجود دارد(05/0>α ). همچنین بین سبک دلبستگی اجتنابی و درگیری تحصیلی(انگیزشی و رفتاری) رابطه معنادار منفی وجود دارد (05/0>α ). یافته دیگر پژوهش نشان داد که درگیری تحصیلی از سوی دلبستگی ایمن قابل پیش بینی است (سبک دلبستگی ایمن45/0 +406/85=درگیری تحصیلی). بر اساس نتایج می توان نتیجه گیری کرد که روابط موضوعی و سبک دلبستگی سهم بسزایی در درگیری تحصیلی دانشجویان دارد.

زنان سرپرست خانوار در معرض آسیب های مختلف روان شناختی و اجتماعی هستند که کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی روان درمانی انگیزشی بر کیفیت زندگی زنان سرپرست خانواده تحت پوشش اداره بهزیستی شهر مشهد بود. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع طرح های دو گروهی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان بی سرپرست تحت پوشش اداره بهزیستی مشهد تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر از این افراد با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه دو ساعته، دوبار در هفته، تحت آموزش روان درمانی انگیزشی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای آموزش، به تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پرداختند. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون کواریانس چند راهه (مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش روان درمانی انگیزشی در افزایش کیفیت زندگی شرکت کنندگان گروه آزمایش تاثیر معنی داری داشت. این تاثیر در زیرمقیاس های سلامت روان و سلامت محیط نیز معنی دار بود اما بر روی سلامت جسمانی و سلامت اجتماعی تاثیر معناداری نداشت. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که برای ارتقای کیفیت زندگی زنان بی سرپرست می توان از آموزش روان درمانی انگیزشی استفاده کرد.

نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و محیط پیرامون خود و نیز تعهدات ارزشی و ویژگی های زندگی فردی و اجتماعی انسان، در بهره مندی از سلامت روانی مطلوب بسیار اثر گذارند؛ از جمله این عوامل مهم؛ باورها و اعتقادات مذهبی هر انسانی است. از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی و مقایسه سلامت روانی و خودکارآمدی در بین دانش آموزان با عقاید مذهبی بالا و دانش آموزان با عقاید مذهبی پایین انجام پذیرفت. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره ی اول متوسطه شهر مهریز بود، که در این تحقیق تعداد 250 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری خوشه ای مورد سنجش و بررسی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش استاندارد سلامت روانیGHQ-28 (گلدبرگ، 1972)، مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) و مقیاس باورهای مذهبی و دینی گلاک و استارک (1998) بود. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss مورد پردازش و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بین میزان سلامت روانی با عقاید مذهبی دانش آموزان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین بین میزان خودکارآمدی با عقاید مذهبی دانش آموزان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. بنابراین احساس تعلق داشتن به منبعی والا، امیدواری به یاری خداوند در شرایط استرس زای زندگی و برخورداری از حمایت روحانی منابعی هستند که افراد دیندار با استعانت از آن و در مواجهه با مشکلات آسیب کمتری را متحمل شده و از سلامت روانی بالاتری برخوردار باشند.

دنیای اطراف ما به سرعت در حال تغییر است برای همگام شدن با این تغییرات و حل مسائلی که به تبع این دگرگونیها به وجود می آید، نیازمند افرادی مبتکر و خلاق هستیم، خلاقیت تأثیر مثبت و معناداری بر توانمندی نگارش علمی و ودکارآمدی دانش آموزان و پژوهشگران دارد، سوال اصلی پژوهش این است که آیا بین خلاقیت وانجام پژوهش های دانش آموزی ارتباط وجود دارد؟ پژوهش حاضر به صورت توصیفی و روش مداخله ای انجام شده است و به بررسی رابطه خلاقیت با پژوهش های دانش آموزی می پردازد و نشان می دهد که دانش آموزان خلاق به نسبت دیگر دانش آموزان دیگر، بیشتر به بیان نظرات و ایده های خود، و پژوهش و خودکارآمدی در خودمی پردازند، خلاقیت می تواند بسترساز رشد مهارتها و توانمندیهای افراد در پژوهش و نگارش متون باشد و این عامل با تأثیری که بر نگرش افراد در زمینه قابلیتهای خود می گذارد، احساس خودکارآمدی آنان را افزایش می دهد.

در فرآیند سوگ، صحبت راجع به شرایط فوت همچون مراسم خاکسپاری به شکلی روایتی، به عنوان راهبردی مشاورهای مورد تایید پژوهشگران است. بازگویی روایت یک اتفاق، به گوینده آن کمک میکند تا معنای هیجانی را که در آن اتفاق، پنهان است دریابد. ایجاد فضایی برای بازگویی داستان یک واقعه توسط فرد در درمان، به وسیله رویکرد روایت درمانی امکان پذیر میشود. هدف اصلی این مقاله بررسی اثربخشی مثبت روایت درمانی بر پذیرش سوگ و اضطراب و افسردگی ناشی از آن کودکان داغدیده که یکی از والدین خود را در اثر بیماری کرونا (ویروس Covid 19) از دست داده اند، می باشد و فرضیه اصلی این پژوهش به این صورت بود که "روایت درمانی در پذیرش سوگ و کاهش و اضطراب و افسردگی کودکان داغدیده در زمان شیوع کرونا موثر واقع خواهد شد". نتایج تحقیق حاکی از اثبات فرضیه بود و نشان داد که بازسازی روایت های کودکان داغدیده به عنوان یک متغیر میانجی و تغییر دیدگاه ایشان نسبت به سوگ به عنوان واقعه ای که موجب تنهایی و پوچی است، باعث اثرگذاری مثبت بر تجربه سوگ کودکان داغدیده و در نهایت پذیرش آن و کاهش اضطراب و افسردگی ناشی از آن شد.

طراحی داخلی اتاق کودک از جمله عوامل موثر در رشد هوش هیجانی می باشد. در این مقاله سعی شده با روشی مروری_تحلیلی، نخست نگاهی تحلیلی به موضوع روانشناسی محیطی، بخصوص ادراک کودک از محیط داشته باشیم و همچنین با مروری بر مفاهیم و تعاریف هوش هیجانی در کودکان به بررسی عوامل موثر بر آن بپردازیم و سپس با ارائه راهکارهایی در محیط فیزیکی اتاق موجبات تقویت هوش هیجانی در کودک را فراهم آوریم. هوش هیجانی به دلیل کاربردهایی که دارد، از جایگاهی ویژه، بخصوص در مورد کودکان برخوردار است. هوش هیجانی به کودکان کمک می کند تا در موقعیت های تهدید کننده و خطرناک، واکنش مناسب تری برای نجات خود انجام دهند. همچنین با کمک هوش هیجانی می توانند به ریشه های غم و شادی در خود پی ببرند و آن را مدیریت کنند. هوش هیجانی بالاتر به کودکان کمک می کند تا نیازهای دیگران را درک کنند و با همدلی به آنها کمک کنند و با کنترل بر احساسات خود، حس مسئولیت پذیری را در خود تقویت نمایند. در مجموع هوش هیجانی به خصوص به کودکان ما کمک می کند تا یادگیری بهتری داشته باشند و خوشحال تر، سالم تر و موفق تر از دیگران باشند و با توجه به تاثیر غیر قابل چشم پوشی فضای فیزیکی اطراف، قسمتی از مسئولیت پرورش این هوش بر دوش معماران می باشد.

پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه خودکارآمدی تحصیلی با رفتارهای پر خطر دانش آموزان دختر رشته های فنی در مدارس (عادی) مناطق جنوب غربی تهران با هدف تبیین رابطه ی خودکارآمدی تحصیلی با رفتارهای پرخطر انجام شده است. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی_از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری دانش آموزان دختران دبیرستانی رشته های فنی مدارس دولتی(عادی) کارودا نش مناطق جنوب غربی تهران که شامل 652 نفر دختر هنرستانی می باشند و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 242 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری ساده در نظر گرفته شد. برای ارزیابی مقیاس رفتار های پرخطر از پرسشنامه (خطر پذیری نوجوانان ایرانی IARS) و سنجش مقیاس خودکارآمدی تحصیلی از پرسشنامه استاندارد (MJSES)استفاده شده است. به منظور بررسی معنی دار بودن رابطه بین متغییر ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج نشان داد. بین خودکارآمدی تحصیلی با رفتار پر خطر گرایش به رانندگی با سرعت بالا (رابطه معناداری یافت نشد ) و با سایر مؤلفه های رفتار پرخطر ( خشونت، استعمال دخانیات، مصرف قلیان، مصرف مواد و الکل، گرایش به جنس مخالف، آسیب رساندن به خود )رابطه منفی و معناداری وجود دارد. بر اساس نتایج آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیره استاندارد مشاهده شد که مدل خودکارآمدی تحصیلی پیش بینی کننده مناسبی برای رفتار پر خطر دانش آموزان دختر است.

مطالعات علوم تربیتی بر اثر پژوهشهای مداوم همواره در حال تغییر و تحول است و هر ساله یافته های تازه ای کشف می گردد که در شکل دادن و پیشرفت آموزشی نقش بسزایی دارند. لذا باید در آموزش پرستاری سعی شود از تازه ترین دستاوردهای علوم تربیتی جدید بهره جوییم و به طرح نو و سخن نو بپردازیم. یکی از این الگوها، یادگیری قابل انعطاف است هدف این الگو قبول تغییر برای دسترسی به یادگیری و آموختن با تحریک انگیزه در فراگیران است در واقع یادگیری قابل انعطاف موقعیتی است که فراگیران می توانند بیان نمایند که چه چیز را کجا، چرا، چگونه یاد گرفته اند. از آنجایی که استفاده از روشهای مختلف در یادگیری دانشجویان تاثیر متفاوتی دارد هدف این پژوهش معرفی الگوهای نوین یادگیری در آموزش می باشد با توجه به این موضوع به مقایسه روش سخنرانی در تدریس با سایر روشهای نوین پرداخته شد. استفاده از روش سخنرانی به عنوان یک روش کلاسیک و سنتی تنها زمانی موثر واقع می شود که با یکی از روشهای نوین ادغام شود واین موضوع افزایش یادگیری توس فراگیران را به همراه دارد.

هدف ارزیابی می تواند تشخیص کاستی ها و تعیین علمی نیازهای آموزشی و یا افزایش حقوق و مزایا و آخرین نه به لحاظ اهمیت کمترین اجرای عدالت در سازمان ها باشد. از جمله مشکلات جدی که اکثر سازمانهای کشور با آن دست و پنجه نرم می کنند اینست که مدیران از کمیت و کیفیت کار و توانایی و استعداد کارکنان خود شناسایی ناقصی دارند، در نتیجه از نیروی فکری و جسمی کارکنان به نحو احسنت استفاده نمی شود. اگر ارزشیابی بصورت صحیح و اصولی انجام شود از بسیاری مشکلات مدیران و کارکنان کاسته می شود. در این مقاله تلاش شده به طور مختصر، مفهوم ارزشیابی، اهداف ارزشیابی، شرایط و ویژگی های ارزیابی کنندگان، روش های ارزیابی، مشکلات ارزیابی مورد بررسی قرار گیرد.

تعلیم و تربیت یکی از اساسی ترین موضوعات جوامع بشری است که زیرساخت های تعالی همه جانبه ی کشورها را فراهم می کند. گنجاندن مطالب فرهنگی و اجتماعی در کنار محتوای آموزشی و تناسب روش آموزش با سن و علاقه مندی های دانش آموزان، علاوه بر یادگیری مطالب درسی، بهبود سلامت روان دانش آموزان را نیز فراهم می کند. هدف از نگارش مقاله بررسی پیامدهای آموزش محتوای درسی در خلال انجام کارهای هنری است. داده ها از اسناد، مقاله ها و کتاب های معتبر برگزیده شده اند. یافته های پژوهش نشان داده اندکه هنگام انجام کار هنری دانش آموز در تولید محتوای آموزشی حضور فعال دارد؛ که این امر منجر به درک عمیق محتوا می شود. علاوه بر آن با ادغام هنر، افراد در کنار محتوای آموزشی، غیرمستقیم به تمرین مهارت های اجتماعی همچون حل مسأله، تصمیم گیری، همکاری، همدلی و خلاقیت می پردازند. نتیجه گیری: ترکیب مطالب درسی در قالب های هنری، منجر به رشد شناختی (درک محتوای آموزشی) و شایستگی های اجتماعی دانش آموزان می شود.

اهمیت نوشتن و نیاز به صحیح نوشتن در ایجاد ارتباط با دیگران بر کسی پوشیده نیست و مهمترین ماده درسی که این وظیفه را بر عهده دارد، املای فارسی میباشد، بر همین اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر تقویت حافظه دیداری برتقویت دیکته دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی مدارس آموزش و پروش ناحیه 2 شهر اهواز بوده است. روش تحقیق این مطالعه از نوع شبه تجربی با گروه کنترل بوده و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی ناحیه دو آموزش و پرورش شهر اهواز میباشد که در سال تحصیلی 1399-1398 مشغول به تحصیل بوده اند و نمونه آماری شامل 30 نفر از دانش آموزانی بوده که بر اساس نتایچ پیش آزمون واجد شرایط ورود به پژوهش بوده اند و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمودنی و کنترل جایگزین شده و گروه آزمودنی مورد مداخله متغیر مستقل قرار گرفتند. روش نمونه گیری به شکل روش نمونه گیری تصادفی ساده و به شیوه قرعه کشی صورت پذیرفته است و ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه شامل آزمون سنجش حافظه بصری کیم کاراد و آزمون دیکته بوده است. داده های حاصله از مطالعه در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS" " ویراستار 26 مورد آنالیز قرار گرفته و سطح معنی داری نیز 05/0 در نظر گرفته شده است. نتایج این مطالعه نشان داده است که تقویت حافظه دیداری در تقویت دیکته دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی مدارس آموزش و پروش ناحیه دو اهواز موثر است.

با توجه به شیوه تربیت خانواده ها وآگاه نبودن آنها از تربیت صحیح باعت شده که فرزندان وابسته به گروه هم سالان با بزرگترها بار بیایند از خود اراده و انگیزه نداشته باشند و این به خاطر پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس در آنها، البته عزت نفس به سه مرحله دارد اول عزت نفس پایین، دوم عزت نفس بالا، که مورد بحث ما نیست، عزت نفس متعارف که مورد بحث ونظر ما است، این بحران شخصیتی باعث شده که نوجوان از خود اراده نداشته باشد و همیشه منتظر تایید یا نظر همسالان یا خانواده باشد. همیشه استرس اضطراب داشته باشد. افسرده گوشه گیر شود. درکل انسان بدون عزت نفس و اعتماد به نفس بی هدف به زندگی خود ادامه می دهد انگیزه و نشاط ندارد البته عزت نفس درجاتی دارد نباید عزت نفس در افراد باعث شود که افراد فقط به خواسته های خود توجه کند. عزت نفس مغرضانه و غیرواقعی در مورد خودباورهای بی ثبات درمورد برتری فردی خوب نیست چنین برداشتی ازعزت نفس، اشتباه است، یعنی نبایدخودشیفتگی مفرط، داشته باشیم باید واقع بین باشیم و خود را به اندازه متعادل دوست داشته باشیم، این عزت نفس است، که باید باشد نه خودشیفتگی مفرط، در این پژوهش به هدف: دراین پژوهش انجام شده به دنبال افزایش عزت نفس واعتمادبه نفس درنوجوانان ترک تحصیل نکردن آنها و طلاب حوزه علمیه، ایجاد انگیزه در نوجوانان برای وارد شدن به حوزه علمیه قرآنی صورت گرفت. روش کار: این پژوهش از نوع کتابخانه ای همبستگی پیرسون است با هماهنگی های انجام شده با استفاده از جدول مورگان و کرسجی تعداد 15 نفر از طلاب حوزه علمیه قرانی امام حسین (ع) شهر همدان در پایه سوم به صورت تصادفی انتخاب ومورد آزمون قرارگرفتند. پرسش نامه از هرکدام از متغیرهای مستقل و وابسته بین طلاب پایه سوم توضیع شد. پاسخ ها جمع آوری گردید. بعد از جمع آوری داده ها آنها را به وسیله تحلیل آماری پیرسون مورد برسی قرارگرفت. روایی پرسش نامه ها مورد تایید استاد قرار گرفت. از لحاظ پایایی نیز آنها همسو بودند. یافته ها: رابطه مثبت و معنا داری بین دو متغیر عزت نفس و ذهن آگاهی وجود دارد (r=. 248, n=15, p˂ . 05). ارتباط معناداری بین اعتماد به نفس و ذهن آگاهی وجود دارد (r=. 399, n=15, p˂ . 05). طبق محاسبات بدست آمده از ضریب همبستگی پیرسون، بین عزت نفس و ذهن اگاهی به نحوه معناداری رابطه وجود دارد، اگرچه ارتباط بین هر دو متغیر (متغیرهای سوال اول و دوم) مثبت و معنادار می باشد اما به نوبه خود ارتباطی ضعیف در نظر گرفته می شود. ضریب همبستگی بین. 10 و. 29، همبستگی ضعیف می باشد. از انجایی که ارتباط بین عزت نفس-ذهن آکاهی. 248 و ارتباط اعتماد بنفس-ذهن آگاهی. 399 می باشد، لذا ارتباط آنها ارتباطی ضعیف تلقی می شود. نتیجه: اگر اعتمادبه نفس وعزت نفس بین نوجوانان افزایش یابد باعث ایجاد انگیزه، هدف، نشاط، در آنها می شود آینده بهتری در انتظار آنهاست. به دیگران وابسته نیستند. هدف خودرا دنبال می کنند وبه عقاید خود احترام قائل هستند. ازدیگران تاثیر نمی پذیرندبه خودمتکی هستند.

در سطور زیر برخی از پارامترهای فرهنگ سازمانی موثر بر نوآوری کارکنان سازمان با مرور مطالب چند کتاب و مقاله شناسایی و تبیین می شوند. در ابتدا تعاریف اصلی فرهنگ سازمانی از دیدگاه چند تن از صاحب نظران دانش مدیریت بیان شده و سپس ویژگی های کلیدی دهگانهِ تمیز دهنده فرهنگ های سازمانی متفاوت از یکدیگر بررسی می شود. پس از آن در خصوص تاثیر فرهنگ سازمانی قوی بر نوآوری بحث می شود. در ادامه شاهد کارکرد مشابه فرهنگ سازمانی و رسمیت خواهیم بود. بعد عوامل سه گانه مهم در حفظ فرهنگ سازمانی ذکر شده همچنین مدیریت و تغییر فرهنگ سازمانی، آمده است. سپس تعریف نوآوری و تفاوت های آن با خلاقیت و چند واقعیت مهم در مورد نوآوری سازمانی به رشته تحریر درآمده است. در ادامه مفاهیم ظرفیت نوآوری و عوامل تقویت کننده خلاقیت فردی و نسبت تعهد سازمانی و ظرفیت نوآوری مورد مداقه قرار گرفته اند. در سیر مقاله انواع تعهد سازمانی، و پایه های اصلی مدیریت نوآوری، مورد توجه قرار می گیرد. مراحل فرایند نوآوری بررسی شده ودر نهایت راهکارهایی برای اصلاح فرهنگ سازمانی در راستای افزایش نوآوری کارکنان بیان شده اند.

از آنجا که دانشجویان از اقشار مستعد، برگزیده جامعه و سازندگان فردای کشور می باشند، بنابراین بهزیستی روانشناختی آنان از اهمیت ویژه ای در یادگیری و افزایش آگاهی علمی و ارتقای توانمندی های یک جامعه برخوردار است. از این-رو این تحقیق با هدف بررسی مولفه های شش گانه ی بهزیستی روانشناختی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور یزد انجام گرفت. روش انجام تحقیق از نظر لحاظ ماهیت، مقطعی و کاربردی و از نظر اجرا نیز تحقیقی پیمایشی و مبتنی بر پرسشنامه بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه پیام نور یزد بودند و حجم نمونه تحقیق با استفاده از فرمول کوکران 350 نفر برآورد شد؛ و به-منظور یافتن نمونه های موردبررسی، از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. به منظور سنجش بهزیستی روانی، از پرسشنامه ریف استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته ها میزان بهزیستی روانشناختی دانشجویان به این شرح بود: 5/48درصد از پاسخگویان بهزیستی روانی متوسطی دارند؛ 3/32درصد از پاسخگویان بهزیستی روانی بالایی دارند و 2/19درصد از پاسخگویان بهزیستی روانی پایینی دارند؛ و نتایج آزمون (کای اسکوئر تک نمونه ای) نشان داد، که ( ) توزیع متغیر در بین پاسخگویان معنادار بود و میزان بهزیستی روانی در سطح متوسطی قرار دارد. در خصوص مولفه های شش گانه ی بهزیستی روانشناختی نیز نتایج آزمون نشان دادکه، میزان خودمختاری دانشجویان در سطح متوسط، میزان تسبط برمحیط دانشجویان در سطح پایین و متوسط، میزان رشد شخصی دانشجویان در سطح متوسط و بالا؛ میزان روابط مثبت با دیگران دانشجویان در سطح متوسط، میزان هدف در زندگی دانشجویان در سطح پایین و متوسط و میزان پذیرش خود دانشجویان در سطح متوسطی قرار دارد. بنابراین، توجه به بهزیستی-روانشناختی دانشجویان از اهمیت بالایی برخوردار می باشد؛ چراکه عدم بهزیستی روانی منجر به اختلالات بسیاری در این قشر می شود.

سلامت روان، علاوه بر اثرپذیری از ویژگی های محیطی، با ویژگی های توانمندساز درونی یا منابع درونی قدرت ارتباط دارد. برخورداری از این منابع درونی توانایی فرد را با وجود شرایط ناگوار و پیشامدهای منفی، برای رشد سازگارانه خود افزایش می دهد؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین منبع کنترل و سلامت روان در بین دانشجویان انجام گرفت. روش تحقیق، از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی و پیمایش بود. جامعه آماری، دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد یزد می باشند؛ که تعداد 300 نفر به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار تحقیق پرسشنامه سلامت روان (GHQ) 1972 دیوید گلدبرگ و مقیاس منبع کنترل راتر (1966) بود. داده های به دست آمده؛ با استفاده از نرم-افزار spss مورد پردازش و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که، بین نوع منبع کنترل با سلامت روانی در بین دانشجویان رابطه معنادار آماری وجود دارد. بین دانشجویان دختر و پسر از نظر میزان افسردگی اختلاف معناداری وجود نداشت؛ بین دانشجویان دختر و پسر از نظر میزان افسردگی، نشانه های جسمانی اختلاف معناداری وجود نداشت؛ بین دانشجویان دختر و پسر از نظر میزان اختلال در کارکرد اجتماعی اختلاف معناداری وجود داشت؛ بین دانشجویان دختر و پسر از نظر منبع کنترل اختلاف معناداری وجود دارد؛ دانشجویان پسر از منبع کنترل درونی تر، و دانشجویان دختر از منبع کنترل بیرونی تری برخوردار می باشند. بین دانشجویان دختر و پسر از نظر سلامت روانشناختی اختلاف معناداری وجود نداشت. بنابراین توجه به منبع کنترل به منظور ارتقای سلامت روانی مردم جامعه به ویژه دانشجویان از اهمیت بسیاری برخوردار است.

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فضای آموزشی و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش به صورت توصیفی همبستگی بود. جامعه اماری شامل کلیه دانش آموزان مدرسه دخترانه و پسرانه ابتدایی هاشمی نژاد روستای قاطول شهر گرمسار به روش سرشماری و 110 نفر دانش آموز انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز پرسشنامه ضوابط و معیارهای طراحی فضای آموزشی بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز به روش ضریب همبستگی پیرسون بود. نتایج پژوهش نشان دادند که بین فضای آموزشی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در سطح 05/0 رابطه معنی داری وجود دارد همچنین بین تجهزیات و امکانات آموزشی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در سطح 05/0 رابطه معنی داری مثبت وجود دارد. همچنین بین امکانات رفاهی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در سطح 05/0 رابطه معنی داری مثبت وجود دارد ولی بین معماری کلاسهای درس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در سطح 05/0 رابطه معنی داری وجود ندارد.