همایش ملی مدیریت، حسابداری و مهندسی صنایع
سال:1399 | دوره:4 |تعداد مقالات:5

عصر حاضر، عصر دانایی و اقتصاد مبتنی بر دانش است و برای این که سازمان ها و شرکت ها بتوانند پابرجا بمانند نباید فقط بر دارایی های مشهود متکی باشند. بلکه توانمندی سازمان ها در به کارگیری از دارایی های نامشهود که موجد اصلی ارزش کسب و کار و یک منبع مزیت رقابتی مهم هستند، باعث موفقیت، سودآوری و بقایشان در عرصه رقابت می شود. طبق تحقیقات به عمل آمده، ارزش بازار شرکت ها را عمدتا دارایی های غیرملموس که به آن ها دارایی های نامشهود یا سرمایه فکری می گویند، تعیین می کند. از این رو ارزش اقتصادی دارایی های نامشهود به مراتب خیلی بیشتر از دارایی های مشهود و فیزیکی است. با این حال دارایی های نامشهود چالش های زیادی را بر سر راه خود می بینند که یکی از شناخته شده ترین آن ها این است که این دارایی ها که به نوبه خود منبع دانش و نوآوری های بیشتر هستند، معمولا به واسطه ی استاندارد های جاری حسابداری به ندرت در صورت های مالی گنجانده می شوند. هدف این مقاله بررسی چالش های پیش روی دارایی های نامشهود به ویژه دارایی های دیجیتال به عنوان زیر مجموعه ای از این دارایی های مهم با رجوع به استاندارد های بین المللی حسابداری 38 ( IAS ) است.

بازاریابی و پیشرفت در ارائه خدمات یا کالا ها صرفا با استخدام بازاریاب یا تبلیغ در رسانه های جمعی و بیلبرد های بزرگ شهر امکان پذیر و موفقیت آمیز نخواهد بود، جوامع پیشرفت کرده و سبک زندگی انسان های یک جامعه مشخص میکند که کجا، چه مقدار و چگونه میتوان تاثیرات مفید و مثبتی در ارتباط با کسب و کار خود، کالا و یا خدمتی که عرضه می-کنیم بر زندگی دیگران بگذاریم، مدیریت استراتژیک است که میتواند همه عوامل موثر بر یک جامعه هدف را بررسی کرده و با در نظر داشتن این عوامل بهترین راه موجود را پیش پا بگذارد، بازاریابی انواع مختلفی داشته که یکی از پرکاربردترین و تاثیرگذار ترین آن ها، بازاریابی همهمه ای که نشات گرفته از بازاریابی دهان به دهان است، میتواند یکی از کم هزینه ترین و پربازده ترین مواردی باشد که با مدیریت درست و برنامه ریزی استراتژیکی در آن، به اهداف خود رسید؛ البته که حساسیت کار و تبعات جبران ناپذیر اشتباه در آن باعث شده که آن را یک بازاریابی پر ریسک دانست و تا حدودی آن را غیر مهار به حساب آورد؛ پس تنها میتوان با مدیریت درست و عالی به روند مثبت آن کمک کرد.

هدف این تحقیق بررسی عوامل کلیدی تأثیر گذار بر تصمیمات ساختار سرمایه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. در این پژوهش رابطه عوامل مورد نظر با نسبت بدهی به دارایی (نسبت اهرمی) مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1386 تا 1390 می باشد حجم نمونه با توجه به روش غربالگری (حذف سیستماتیک) به تعداد 155 شرکت می باشد. برای کشف همبستگی بین متغیرها به روش پس رویدادی و برای آزمون فرضیه ها از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. در این تحقیق یک الگوی هفت متغیره مورد استفاده قرار گرفته است. این شاخص ها شامل میانگین بازدهی سالانه بورس، نسبت دارایی های خالص به کل دارایی ها، نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری، اندازه شرکت، سودآوری شرکت ها، میانگین نسبت بدهی کل صنعت به ارزش دفتری دارایی ها و شاخص هزینه زندگی (نرخ تورم) به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده است. نسبت بدهی به ارزش دفتری دارایی ها متغیر وابسته پژوهش می باشد. به طور کلی نتایج تحقیق حاکی از آن است که متغیرهایی همچون نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری دارایی ها، میانگین نسبت بدهی کل صنعت به ارزش دفتری دارایی ها و اندازه شرکت تأثیر مستقیم و متغیرهایی همچون سودآروی، نسبت خالص دارایی های ثابت به کل دارایی ها، شاخص هزینه زندگی (نرخ تورم) تأثیر معکوس و منفی بر ساختار سرمایه شرکت های مورد بررسی داشته اند.

با توجه به اهمیت مذاکره در زندگی روزمره انسان امروزی در این مقاله سعی شده است موفقیت یک مذاکره از بعدی جدید بررسی شود وآن تاثیر هوش هیجانی است. در اینجا با شناخت هوش هیجانی وراه های عملی ارتقاء آن مسیری هموار تر جهت اجرای اصول مذاکره ارائه می گردد ودر اصل سعی بر کارا مد تر شدن اصول مذاکره شده است. همانطور که مشخص است یک مذاکره موفق اوج توانایی ارتباطات اجتماعی بین دو طرف را نشان می دهد و ارتباطات اجتماعی موفق نقطه تکامل هوش هیجانی است البته در ادامه خواهیم دید برای رسیدن به این نقطه تکامل مسیر دشواری در پیش رو می باشد که با آموزش و تمرین مناسب تا حد زیادی این مسیر آسان می گردد.

امروزه بیش از پیش شاهد افزایش استفاده از اینترنت، مطرح شدن آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی با بازار سنتی و نقش آن در موفقیت و پیشرفت کسب و کارها هستیم. از مهمترین تبعات شیوع اینترنت به خصوص در شروع پاندومی ویروس کرونا، به راه افتادن موج جدید کسب وکارهای الکترونیکی و به ویژه افزایش فروشگاه های آنلاین است که باعث تغییر در رفتار و شیوه های خرید مصرف کنندگان شده است. به همین منظور، مطالعة ادراک آنها از این فضای جدید مهم جلوه میکند. هدف از این مقاله، بررسی تاثیر عوامل موثر بر قصد خرید مجدد آنلاین و تبلیغات دهان به دهان با تاکید نقش متغیر میانجی ارزش ادراک شده است. روش تحقیق این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت جزء تحقیق های توصیفی و پیمایشی می باشد. به منظور توسعه مدل و ارایه فرضیه ها از مطالعات کتابخانه ای وتوزیع پرسشنامه بین جامعه آماری متشکل از 390 نفر از شهروندان جزیره کیش صورت گرفت. جهت گرد آوری داده ها از نمونه گیری تصادفی ساده و برای تبیین مدل از تکنیک مدل سازی و معادلات ساختاری ( SPSS وSmart pls3) و آزمون سوبل استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که در فروشگاه های آنلاین، طراحی سایت، اعتماد، انتظارات مشتری، کیفیت خدمات برارزش ادراک شده و همچنین خرید مجدد آنلاین و تبلیغات دهان به دهان به صورت مستقیم تاثیر مثبت دارد. علاوه بر آن، مشخص شد طراحی سایت، اعتماد، انتظارات مشتری، کیفیت خدمات با نقش میانجی ارزش ادراک شده بر قصد خرید مجدد آنلاین رابطه مثبت و معنی داری دارد.