مترجم شعر باید ویژگی های شعر را خوب بشناسد. این ویژگی ها به وزن و قافیه محدود نمی شود. شعر سپید فاقد چنین جنبه هایی است. منتقدان و ادبیان دارای گرایش ریختگرایی-ساختارگرایی آفرینش شعر را در شکستن هنجارهای زبان متداول می جویند. به عنوان نمونه، از نظر لیچ (1969)، آنچه شعر می آفریند هنجارگریزی های زبانی است. او هشت نوع هنجارگریزی زبانی را برمی شمرد. در شعر، شاید بیشتر از دیگر گونه های ادبی، شکل (ریخت) و محتوا از هم جدایی ناپذیرند و مترجم باید تا آنجا که می تواند این دو را در ترجمه انتقال دهد. هنجارگریزی های زبانی را می توان بیشتر زیرمجموعه شکل و سبک در نظر گرفت. به نظر می رسد تاکنون به موضوع هنجار گریزی در ترجمه شعر توجه کافی نشده است. مطالعه حاضر بر آن است تا با استفاده از نظریات لیچ و بازنگری پژوهش صفوی (1373؛ 1383) در این زمینه به این موضوع بپردازد. بدین منظور، تعدادی از اشعار شاملو به ترجمه کیانوش برگزیده شد تا چگونگی ترجمه هنجارگریزی ها – انتقال یا عدم انتقال، تغییرات احتمالی در انتقال و راهکارها – بررسی شود. بررسی نشان داد که هنجارگریزی های معنایی، تاریخی و واژگانی عناصر مسلط و تعیین کننده سبک شعر شاملوست. با این وجود، در ترجمه تنها هنجارگریزی های معنایی به میزان زیاد انتقال یافته و اکثر موارد هنجارگریزی های واژگانی و تاریخی نادیده گرفته شده است. نتیجه اینکه، این ترجمه از نظر انتقال عناصر سبکی شعر شاملو کاستی های فراوانی دارد.