رولان بارت در کتاب اجزای گفتمان عاشقانه اظهار می دارد که عشق انسجام قبلی گفتمان و نیز انسجام تفکر را در هم می شکند. با این حال، این در هم شکستگی می تواند به بازسازی جدیدی بیانجامد، به نوعی قوام و انسجام بعدی. همچنان که می تواند منجر به تناقض، بی معنایی و پوچی شود. از آنجا که بخش بزرگی از رمان مارسل پروست به تجزیه و تحلیل قوانین پیچیده عشق در ابعاد روانی و اجتماعی آن اختصاص دارد، کشف ماهیت گفتمان عشق، انسجام و یا پوچی آن نزد شخصیت های عاشق رمان در جستجوی زمان از دست رفته قابل بحث خواهد بود. به اعتقاد ما، زبان به کار رفته توسط شخصیت عاشق پروستی- در تلاش خود برای برقراری ارتباط با معشوق و یا با دیگر شخصیت های رمان- بخشی از قوانین عشق پروستی هستند که شایسته تجزیه و تحلیل اند. بنابراین ما به دنبال آن هستیم تا بدانیم آیا در چارچوب تجزیه و تحلیلی گفتمانی، می بایست چنین نتیجه گرفت که عشق پروستی، روشنگر و به اندازه کافی هوشمند است تا به جنبش و فعالیت در سطح اندیشه و بیان بیانجامد، یا باید پذیرفت که این عشق منبع ایستایی بنیادین زبان و اختلال جبران ناپذیر بیان است.
متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد، لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.