با توجه به اینکه توافق عمومی بر تعریف مفاهیم گونه های مختلف رفتارهای جمعی حاصل نمی باشد، بحث پیرامون تعریف این رفتارها می تواند به عنوان موضوع تحقیق در رشته جنبشهای اجتماعی مورد توجه قرار گیرد. برای مثال دیویس در نظریه سرخوردگی نسبی خود «اعتراض را زیر عنوان «انقلاب» قرار می دهد»، تیلی اعتراض را فعالیتهای اولیه قبل از بسیج شرکت کنندگان در یک انقلاب می داند، و از نظر تورن «تخاصمات مثبت» در سطح سازمانی نِق و اعتراض تلقی می شود. از نظر این مقاله اعتراض یکی از انواع جنبشهای اجتماعی است. این حرکت در مخالفت با یک نظم اجتماعی صورت می گیرد، اما نظر به اینکه اهدافش محدود است آنچنان سازمان یافته نیست که بتواند شرایط را عوض کند. اعتراض دارای عوامل اصلی لازم برای هر جنبش اجتماعی است اما ایدئولوژی آن نظم جدیدی را جهت جایگزینی با نظم موجود ارائه نمی نماید. در این مقاله مقایسه ای بین نهضت 15 خرداد سال 1342 با انقلاب اسلامی سال 1357 در ایران صورت گرفته و در آن تشابهات و اختلافات عمده این دو نوع از جنبش اجتماعی یعنی اعتراض و انقلاب به تصویر کشیده شده است.