زیبایی شناسی، فلسفه ای است که در بخشی از مطالعاتش به تبیین و توضیح پدیده های هنری و نحوه دریافت آنها می پردازد. این اندیشه در آغازین گام های خود به عنوان یک فلسفه تبیین شده در اواخر قرن هجدهم و سراسر قرن نوزدهم، بدان علت که رویکردی انتزاعی نسبت به هنر داشت، نتوانست هنر را آن چنان که هست، به صورتی کاملا عملی و در متن واقعیت های بیرونی مورد بحث و پژوهش قرار دهد. یکی از شاخه های هنر، ادبیات است که ماده شکل ده آن یعنی زبان، اساس علمی و تجربه پذیر دارد. وجود عنصری علمی در بطن آفرینشی هنری می تواند فاصله ای را که همواره بین علم و هنر احساس می شد (و از دغدغه های زیبایی شناسانی چون کانت، بوم گارتن و... به حساب می آمد) تا حدود زیادی پرکند. در مقاله حاضر تلاش شده است تا نشان داده شود با استفاده از نظریه گفت و گو محوری باختین در سلسله مطالعات زبان شناختی او، می توان برخی از باورهای فلسفه زیبایی شناختی قرن نوزدهم را مورد شک و تردید قرار داد و در عین حال اساسی علمی در متن آفرینش های هنری یافت.