اصولا توسعه یک جریان چندبعدی است که مستلزم تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی و فرهنگی از یک سو و رشد اقتصادی و کاهش فقر و نابرابری اجتماعی از سوی دیگر می باشد. تئوری های مختلفی در باب توسعه به رشته تحریر درآمده و بر پایه آنها، استراتژی ها، سیاست ها و برنامه های مختلفی طرح ریزی شده است. از جمله تئوری های توسعه که در سال های اخیر سیاست کشور تلقی می شود، تئوری قطب رشد است. با علم به این موضوع، هدف اصلی از نگارش مقاله حاضر، بررسی و تحلیل این تئوری و نتایج به کارگیری آن بر سطح توسعه شهرستان های استان خراسان رضوی است. بر همین مبنا در این مقاله با استفاده از نتایج رتبه بندی شهرستان های استان خراسان رضوی در قالب شاخص های توسعه، با بهره گیری از مدل تاکسونومی عددی، به بررسی و تحلیل این تئوری پرداخته شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی و سطح معناداری عوامل منتخب حاکی از آن است که کاهش یا افزایش فاصله از مرکز استان (مشهد) نقش موثری در رتبه و سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان نداشته و در برخی موارد نتایج کاملا معکوسی نشان داده که این امر به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. لذا الگوی نظری یا عملی مورد تایید است که بتواند مجموعه خصوصیات توسعه و عدالت اجتماعی را در کنار هم و به صورت متوازن، تامین کند یا حداقل دستیابی به تعداد بیشتری از این خصوصیات را مورد نظر داشته باشد، می تواند الگوی مناسب تری در رسیدن به اهداف توسعه باشد.