به کارگیری فناوری در برخی سازمان ها، به بازده مورد انتظار و بهبود عملکرد منجر نمی شود و نشانة وجود نوعی مسئله در مواجهة سازمان ها با فناوری است؛ بنابراین، در این زمینه باید مطالعات عمیق و هدفمند محسوس صورت گیرد تا مواردی که حداقل با شکست مواجه نشده اند، واکاوی شوند. از نمونه های موفق در زمینة فرایند کارآفرینانه و فناورانة سازمانی، ایجاد شرکتی جدید با عنوان شاپرک در بدنة سازمان بزرگ و عمومی بانک مرکزی است که پژوهش حاضر متکی بر آن است. این فرایند به دلیل داشتن ابعاد گسترده، مهم و حاوی ابعاد پژوهشی فراوان است. در این پژوهش با استفاده از روش نظریة داده بنیاد، تبیینی برای فرایند مذکور ارائه شده است. از مصاحبه ها درمجموع 138 گزارة مقوله ای در مرحلة کدگذاری باز و 38 مقوله در مرحلة کدگذاری محوری جوانه زد. در مرحلة کدگذاری انتخابی، نه دسته مقوله حاصل آمد. این مقوله ها شامل عقبة تاریخی شاپرک، پیش اقدامات فرایند رخداد آن، ساختارسازی جدید، مدل کسب وکار، متقاعدسازی عمومی، نظارت و تنظیم مقررات به عنوان مقولة اصلی و پیامدهاست. درنهایت، نظریة داده بنیاد شکوفاشده، روایت و توصیه های سیاستی متناظر با آن برای استفادة سازمان های بزرگ و عمومی در مواجهه با فناوری ارائه شده است.