بخش کشاورزی یکی از اصلی ترین بخش های متاثر از تغییر اقلیم است. اگرچه به تازگی در کشور مطالعاتی درباره شناخت ماهیت و میزان آثاری که این پدیده بر متغیرهای فیزیکی منابع آب و بخش کشاورزی دارد انجام شده است، با این حال زوایای اقتصادی این پدیده و راهکارهای بالقوه مقابله با آن کمتر مورد بررسی تجربی قرار گرفته است. نوآوری پژوهش حاضر الگوسازی رفتار اقتصادی واقعی ذی نفعان بخش کشاورزی و تلفیق آن با راه گزین های تغییر اقلیم و سناریوهای اقتصادی- اجتماعی حوضه آبریز زاینده رود است. دستیابی به اهداف پژوهش از طریق ایجاد ارتباط و اجرای مدل های مولد هواشناسی، شبکه های عصبی هیدرولوژیک، توابع واکنش عملکرد محصول- آب و الگوی برنامه ریزی ریاضی مثبت تعقیب شده است. نتایج نشان داد که تا نیمه های قرن حاضر تغییر اقلیم به کاهش بارش ها و افزایش مقدار پارامترهای دمایی حوضه منجر می شود که نتیجه مستقیم این تغییرات کاهش منابع آب سطحی حوضه به ترتیب در حدود 3.4 و 8.1 درصد تا افق 1420 و 1450 خواهد بود. نتایج الگوی اقتصادی نشان داد که در بدترین حالت (به کار نگرفتن راهکارهای تطبیق) پیامد این تغییرات برای بخش کشاورزی حوضه کاهش حدود 18 و 32 درصد در سود ناخالص به ترتیب تا 30 و 60 سال آینده خواهد بود. در عین حال، با کاربست دو راهکار تطبیقی (بدون هزینه) تغییر الگوی کشت و انتخاب استراتژی مناسب کم آبیاری در کشت هر محصول امکان مناسبی در این بخش برای مقابله با این شرایط و کاهش آثار آن تا 2.7 و 10 درصد سود ناخالص وجود دارد. بر این اساس، تدوین سند راهبردی آبیاری و الگوی کشت منطقه ای سازگار با روندهای اقتصادی- اجتماعی و اقلیمی بر پایه واحد حوضه های آبریز کشور پیشنهاد شده است.