گرچه کارشناسان و سیاستگزاران پیوسته بر نقش بالقوه روابط و پیوندها در تعدیل نابرابری های موجود بین محیط های روستایی و شهری تاکید دارند، اما در ایران هنوز طرح جدی مباحث علمی مرتبط با این زمینه ها به سبب ساده انگاری های مرسوم مغفول مانده است. آشکار است که در چنین شرایطی، مبنای لازم برای فهم و درک صحیح ماهیت و نحوه اثربخشی این پدیده ها فراهم نمی آید، مگر از طریق اندیشه ورزی و پیشبرد پژوهش های موردی در نواحی مختلف. پیوندهای روستایی - شهری در واقع به واسطه مجموعه ای از جریان ها مشخص می گردند؛ این گونه جریان ها، از جمله، عبارتند از جریان افراد، کالاها، نوآوری، فناوری و سرمایه. دامنه و شدت این جریان ها هر چند به مناسبات تاریخی و درجه توسعه یافتگی نواحی بستگی دارد، اما سیاست های عمرانی می توانند نقش موثری در معنی دار کردن آنها بر عهده گیرند. به سخن دیگر، سیاست ها و برنامه های سنجیده و متناسب می توانند در برپایی پیوندها و اصلاح روابط به نحوی موثر و کارآمد اثربخش گردند و به تعدیل تفاوت ها و نابرابری های روستایی - شهری بیانجامند. با این وجود، دوام مناسبات سنتی فضایی و پایایی روابط دیرپای شهر و روستا در برخی نواحی، مانع از شکل گیری پیوندهای کارآمد روستایی - شهری شده است. این مقاله کوشش دارد، ضمن بررسی روابط سنتی روستایی - شهری، موانع اصلی برقراری پیوندهای مثبت بین روستاها و شهرها را در دو ناحیه ظاهرا متفاوت، هر چند به اجمال، مورد پژوهش قرار دهد.