شاعرانِ عارف برای تجسم بخشیدن به مفاهیم عرفانی خود از صورت های زبانی به ویژه الفاظ مربوط به حیوانات استفاده می کنند. در تحقیق حاضر، برای کشف و روشن کردن مفاهیم مطلوب مولانا به مثابة حوزة مقصد، لفظ «شیر» به منزلة حوزة مبدأ در غزل های دیوان کبیر با استفاده از نظریة استعارة شناختی لیکاف و جانسون بررسی می شود. بررسی ها نشان می دهد که مولانا با ترفند اقتصاد زبانی و ارائة چندین تصویر ذهنی با یک لفظ (شیر)، توانسته است نشاط، تازگی و تنوع شگفت آوری از اندیشه و تفکر عرفانی خود را نمایان سازد. طبق بسامدهایی که در این پژوهش به دست آمد، لفظ شیر در نظام مفهوم عرفانی مولانا تصویر مثبتی دارد؛ دل و عشق در برابر عقل اهمیت و جایگاه والاتری دارد؛ مفاهیم مهمِ «انسان کامل» در برابر نفس و «معشوق» برای نشان دادن عظمت مطلق حق تعالی از راه نمود عینی «شیر» بیان می شود. خلاصه اینکه، انتخاب لفظ شیر برای بیان معانی و مفاهیم والا و ضرورِ عرفانی، از روح کمال طلبی، خوش بینی و علوّ طبع مولانا حکایت دارد. در این تحقیق، که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، پس از مباحث مقدماتی دربارة استعارة مفهومی و مبدأ حیوانات، و زبان استعاری مولانا، برای هر نوع از انواع حوزة مقصد، چند نمونه از ابیات نقل شده است. مشخص کردن الگوی استنباطی، قلمرو منبع یا حسی، تعمیم چندمعنا، نگاشت عمومی و نگاشت جزئی در هر تقسیم بندی گام بعدی است؛ سپس، در جدولی، به بسامد حوزه های مقصد و تعمیم های معنایی آنها و در نهایت به تحلیل داده ها پرداخته شده است.