در میان قدیمی ترین نمونه های تصویری بدست آمده که اندیشه ها و تفکر بشری را بازتاب می دهند، نقش مایه هایی وجود دارند که امروزه بسیاری از اندیشمندان، بر پایه علوم جدید همچون اسطوره شناسی، جامعه شناسی، روانشناسی و به ویژه بر مبنای نشانه شناسی آنها را تفسیر کرده و توضیح می دهند. این شیوه در مورد نقش مایه های معاصر نیز صدق می کند و آثار هنری معاصر ،پس از تولید توسط هنرمند، به سرعت در بوته بررسی صاحب نظران قرار می گیرد. آثار هنری که پس از سالها گذشت زمان از آنها، شاهکارهای هنری محسوب می شوند، در طی گذشت زمان، به شیوه های متفاوت توسط دیگران تکرار می شوند و یا نقش مایه آنها در کاربردهای متفاوت هنری مورد استفاده قرار می گیرد. مفاهیم درونی این آثار ریشه در اعتقادات، تفکرات، فطرت و ناخودآگاه جمعی همه انسانها دارند. از میان این نقش مایه ها در حوزه هنرهای تجسمی معاصر، تابلوی جیغ، اثر معروف ادوارد مونش است. پریشانی، ترس و اضطراب درون این اثر که به نوعی در ضمیر ناخودآگاه بشر پنهان است، نوعی کهن الگو محسوب می شود که ممکن است در هر زمان و مکان در وجود انسان های دیگر بروز کند. در واقع می توان گفت از منظر نشانه شناسی، تابلوی جیغ در طی زمان تبدیل به گونه ای از شمایل (Icon) شده است. این مقاله در صدد توضیح نماد، نشانه، شمایل و یافتن دلایلی است که یک اثر هنری را در طی زمان ماندگار کرده و تبدیل به نقش مایه ای می کند که نسل های دیگر همواره آگاهانه یا ناخودآگاه آنرا تکرار می کنند. روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی – تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات آن کتابخانه ای است.