یکی از موضوعاتی که از دیرباز تاکنون ذهن ادیبان و دانشوران را به خود مشغول کرده است، افکار و عرفان مولاناست که یک مکتب فکری و فلسفی متعالی و ژرف برای شناخت حق و حقیقت است. با توجه به این که همین افکار و عرفان را در آثار اشمیت نیز می توان پیدا کرد و باز با توجه به فضل تقدم مولانا، آیا می توان مولانا را الگوی اشمیت دانست؟ اشمیتی که خود، چهره شناخته شده ای است در عرصه ادبیات و نمایش که داستان ها و نمایش نامه های زیادی را به رشته تحریر در آورده است. برای پاسخ به این پرسش، نگاهی تطبیقی انداخته ایم به آثار مولانا و اشمیت، و وجوه اشتراک آن دو را تا حد معینی باز نموده ایم.