سلامت و بهداشت اردبیل
سال:1391 | دوره:3 | شماره:2 |تعداد مقالات:8

زمینه و هدف: یکی از اصلی ترین ارکان اجرای موفق اعتباربخشی، تعهد مدیران ارشد می باشد. برای این منظور نیز ابتدا باید آگاهی، دانش و نگرش این افراد مورد بررسی قرار گیرد. از این رو این مطالعه در نظر دارد تا آگاهی، دانش و نگرش مدیران ارشد بیمارستانی و کسانی که با اجرای اعتباربخشی در ارتباط هستند را در دو استان آذربایجان شرقی و اردبیل بررسی کند.روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی بوده که در سال 1390 در 14 بیمارستان آموزشی استان های آذربایجان شرقی و اردبیل صورت گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن توسط نظرات متخصصین و روش دو نیم سازی بدست آمد (a=0.9). تعداد نمونه ها 150 نفر بوده که به روش سرشماری انتخاب گردیدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از SPSS-16 صورت گرفته است.یافته ها: یافته ها نشان داد که %50.6 شرکت کنندگان زن بودند، مدرک کارشناسی با 66% بیشترین میزان را در بین مدارک تحصیلی شرکت کنندگان داشت. بیشترین گروه را پرستاران تشکیل می دادند. 63% شرکت کنندگان میزان آگاهی و دانش پایینی داشته و فقط حدود 11% افراد از آگاهی و دانش بالایی برخوردار بودند. حدود 70% از شرکت کنندگان اذعان کردند که اعتباربخشی می تواند باعث افزایش اعتماد عمومی، کیفیت خدمات، میزان رضایت کارکنان و بیماران، ایمنی خدمات و درآمد بیمارستان ها شده و همچنین باعث کاهش هزینه های بیمارستان و بهبود فرایندهای بیمارستان گردد. از دیدگاه شرکت کنندگان در مطالعه، اعتباربخشی می تواند در مقایسه با سیستم ارزشیابی جاری اثربخش تر و موثرتر باشد.نتیجه گیری: با توجه به نقش کلیدی میزان آگاهی، دانش و نگرش مدیران ارشد در اجرای موفق اعتباربخشی و همچنین با توجه به پایین بودن میزان آگاهی و دانش مدیران و مثبت بودن نگرش این افراد، لازم است که در راستای افزایش آگاهی مدیران ارشد و کسب حمایت و همکاری آنها، برنامه ریزی مناسبی بعمل آید.

زمینه و هدف: بیماری و عدم صلاحیت از چالش های بسیار معمول در هر خانواده ای می باشد و مشکلات روانی اجتماعی که در زمان های بخصوصی توسط هر فردی از اعضای خانواده تجربه می شود، تاثیر غیرقابل انکاری بر روی کل سیستم خانواده دارد. بر اساس برآورد موسسه سرویس های بهداشتی، تعداد کودکانی که مشکلات بهداشت روانی دارند 7.7 تا 12.8 میلیون نفر می باشد. بعلاوه دو سوم افراد جوان که دارای مشکلات بهداشت روانی می باشند از دریافت هر گونه کمکی محروم هستند. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت روانی اجتماعی افراد 6-16 سال شهر اردبیل و آپگار خانواده آنها در سال 1382 انجام شده است.روش کار: این مطالعه از نوع مطالعه توصیفی بوده و روش نمونه گیری خوشه ای طبقه بندی شده بود که 380 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه بطور تصادفی از خوشه ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش چک لیست PSC حاوی 35 سوال، و پرسشنامه آپگار خانواده حاوی 25 سوال و 5 سوال نیز مربوط به مشخصات دموگرافیک دانش آموزان بود. بررسی داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت و نتایج با استفاده از آمار توصیفی به صورت جداول توزیع فراوانی عددی و نسبی مطلق در 6 جدول عینا گزارش شده است.یافته ها: نتایج نشان داد که %51.5 دانش آموزان دارای سن 11-6 سال، 50% مذکر و 50% مونث بودند و بر اساس چک لیست %55.3 PSC دانش آموزان دارای نمرات بالای 28 بودند. بررسی وضعیت آپگار خانواده ها نشان داد که در %89.7 موارد، آپگار خانواده ها خوب بوده است.نتیجه گیری: امتیازات کسب شده از پرسشنامه PSC اکثریت افراد بالاتر بود و این زنگ خطری است تا به مسائل و مشکلات افراد 16-6 سال توجه بیشتری شود. ولی آپگار اکثریت خانواده ها مطلوب بود.

زمینه و هدف: صدمات ناشی از حوادث جاده ای یکی از چالش های بزرگ، اما نادیده گرفته بهداشت عمومی است که نیازمند تمرکز کوشش ها برای پیشگیری موثر و پایدار می باشد. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد رانندگان موتورسیکلت در استفاده از کلاه ایمنی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در شهر خمین انجام گرفت.روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی بود. جمعیت مورد مطالعه 384 نفر از رانندگان موتورسیکلت بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی بود که به صورت مصاحبه ای تکمیل شد و عملکرد حساسیت درک شده موانع و منافع درج شده و شدت درک شده با استفاده از آزمون های آماری سنجیده و ارتباط هر کدام از بخش ها با عملکرد سنجیده شد.یافته ها: میانگین سنی افراد شرکت کننده در مطالعه 28.96±8.50 بود که 42 درصد مجرد و بقیه متاهل بودند. میانگین نمره عملکرد، شدت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده، راهنمای به عمل در افراد متاهل نسبت به افراد مجرد تفاوت معنی دار آماری را نشان داد (p<0.05). میانگین نمرات حساسیت درک شده، موانع درک شده، منافع درک شده، راهنمای به عمل با میانگین نمره عملکرد ارتباط معنی داری داشت (p<0.05). علت عدم استفاده از کلاه ایمنی به ترتیب عرق کردن، کمتر شنیده شدن صدا، گران بودن، سنگین بودن کلاه، محدودیت دید در هنگام استفاده از کلاه ایمنی بود. درصد استفاده از کلاه ایمنی در زمان بررسی 16.2 بود. 61.4 درصد از افراد مورد مطالعه آموزش و اطلاع رسانی، 22.7 درصد جریمه توسط پلیس، 15.9 درصد توقف موتورسیکلت را در استفاده از کلاه ایمنی موثر دانستند.نتیجه گیری: طراحی و اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی و تغییر نگرش نسبت به آن، طراحی مناسب کلاه ایمنی و اصلاح رفتار پلیس می تواند در استفاده از کلاه ایمنی موثر باشد.

زمینه و هدف: امروزه استفاده بی رویه و ناآگاهانه از رنگ های مصنوعی مجاز و غیرمجاز در آشپزخانه ها و کارگاه های تولید مواد غذایی فاقد نیروی متخصص، نگرانی های بهداشتی زیادی را در زمینه سلامت مصرف کنندگان ایجاد نموده است. اطلاع از میزان آگاهی و نگرش کارکنان مراکز فوق می تواند برنامه ریزی و اقدامات مدیریتی و کنترلی لازم را تسهیل نماید. این تحقیق با هدف بررسی میزان آگاهی و نگرش کارکنان صنف قنادی در زمینه استفاده از رنگ های مصنوعی در تهیه مواد غذایی صورت گرفته است.روش کار: در این مطالعه با استفاده از ابزار پرسشنامه آگاهی و نگرش 46 نفر از کارکنان صنف قنادی به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفت. روش تحلیل داده ها آزمون تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه، مقایسه میانگین دانکن و آزمون همبستگی پیرسون بوده است.یافته ها: نمره آگاهی با میزان تحصیلات رابطه معنی دار و مثبت و با سن و سابقه کار رابطه معنی دار و منفی دارد (p<0.05) میانگین کل نمرات آگاهی 50 درصد کل نمرات است. نمره نگرش هم اگر چه فقط با تحصیلات رابطه معنی داری دارد (p<0.01) اما اختلاف میانگین این نمرات در گروه های مختلف چندان متمایز نیست و تقریبا میانگین کل نمرات نگرش 74 درصد کل نمرات است.نتیجه گیری: نتایج نشان داد میزان آگاهی کارکنان در مورد خوراکی و غیرخوراکی بودن رنگ ها و استاندارد استفاده از رنگ های خوراکی مجاز کم است و لزوم آموزش در این زمینه احساس می شود. بر طبق نتایج بهتر است این آموزش بر اساس میزان تحصیلات افراد انجام گیرد، همچنین افراد در مورد اثرات بهداشتی استفاده غیرمجاز از رنگ های مصنوعی دارای نگرش منفی بوده اند. ضمن اینکه توزیع محدود و کنترل شده رنگ های مصنوعی و افزایش آگاهی استفاده کنندگان و تولیدکنندگان، بهترین راه های کاهش استفاده غیرمجاز از رنگ های مصنوعی در جامعه می باشد.

زمینه و هدف: امروزه در کشور ما مرگ و میر ناشی از تصادفات رانندگی از وضعیتی بحرانی برخوردار است. هر ساله در کشورمان حدود 28000 نفر جان خود را بر اثر سوانح رانندگی و تصادفات از دست می دهند. این مطالعه با هدف بررسی حوادث رانندگی در مراجعین به بخش اورژانس بیمارستان آل جلیل آق قلا انجام شد.روش کار: نوع مطالعه تحلیلی بود که در فاصله تیر 1388 تا 1389 انجام شد. داده ها از طریق سرشماری جمع آوری گردید. برای جمع آوری داده ها فرم ثبت داده ها که شامل متغیرهای دموگرافیک و متغیرهای مرتبط با هدف تحقیق بود، مورد استفاده قرار گرفت. روایی پرسشنامه مذکور از طریق آزمون اعتبار محتوا مورد تایید قرار گرفت. داده های لازم از طریق مصاحبه با بیماران و در صورت لزوم از طریق مصاحبه با همراهان بیمار بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس استفاده گردید. سطح معنی داری 5% در نظر گرفته شد.یافته ها: تعداد مراجعین 833 نفر بود. میانگین و انحراف معیار سنی آنها 24.67±13.96 سال بود. %33.8 مصدومین را جوانان 29-20 سال تشکیل می دادند. نسبت جنسی (مرد به زن) 5.7 بوده و نوع وسیله نقلیه مصدومین در %74.5 موتورسیکلت و %10.9 عابر پیاده بود. در هنگام وقوع حادثه 96% مصدومین از کلاه یا کمربند ایمنی استفاده نکرده بودند. زمان وقوع سوانح %41.6 در ساعات 18-12 و %19.3 حوادث در روز پنج شنبه بود. بیشترین فراوانی مربوط به فصل تابستان (%38.5) بود. بین وقوع حوادث رانندگی با ایام هفته و فصول سال ارتباط معنی داری مشاهده گردید (p<0.05).نتیجه گیری: اکثریت مصدومین حوادث رانندگی در شهرستان آق قلا را موتورسواران جوانی که فاقد کلاه ایمنی هستند، تشکیل می دهند.

زمینه و هدف: بیماری تب مالت یکی از بیماری های مشترک بین انسان و حیوان است که همچنان به عنوان یک مساله مهم بهداشتی و اقتصادی مطرح می باشد. هماهنگی بین بخشی، مراقبت از بیماری، آموزش جامعه و آموزش کارکنان بهداشتی درمانی از راه کارهای اصلی در کنترل و پیشگیری بیماری تب مالت به شمار می روند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مداخلات آموزشی بر اساس الگوی پرسید، به منظور کاهش بروز بیماری تب مالت در مناطق روستائی شهرستان خمین انجام گرفت.روش کار: این مطالعه نیمه تجربی تصادفی شده شاهددار بود. جمعیت مورد مطالعه 400 نفر از مردان مناطق روستایی شهرستان خمین بودند که به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سازه های الگوی پرسید بوده و مداخله آموزشی در طی سه جلسه، بصورت یکبار در هفته و به مدت 60 الی 90 دقیقه بر اساس سازه های مدل پرسید صورت گرفت و نمونه های پژوهش به مدت 3 ماه پیگیری شدند.یافته ها: میانگین نمرات عوامل مستعد کننده (آگاهی و نگرش)، عوامل تقویت کننده و عوامل قادرساز در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی دار آماری را نشان داد (p<0.05). بروز بیماری تب مالت از 147 مورد در صد هزار نفر جمعیت در سال 1385، به 43 مورد در صد هزار نفر در 9 ماهه اول سال 1387 رسید (p<0.05).نتیجه گیری: طراحی و اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی پرسید می تواند در کاهش بروز تب مالت موثر باشد.

زمینه و هدف: شواهد جدید و مطالعات اخیر از نقش کلسیم در متابولیسم چربی حمایت می کنند. از آنجایی که چاقی ممکن است به طور دقیق با نمایه توده بدن و توزیع چربی بدنی با ارزیابی دور کمر، تعریف و سنجیده شود؛ لذا هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین دریافت کلسیم رژیمی با نمایه توده بدن و دور کمر است.روش کار: مطالعه حاضر مطالعه ای توصیفی - تحلیلی است که بر روی 402 دانشجوی پسر ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1388 صورت گرفته است. میزان دریافت کلسیم روزانه با استفاده از پرسشنامه کیفی تکرر مصرف غذایی برای یک سال و یادآمد 24 ساعته خوراک برای سه روز غیرمتوالی ارزیابی گردید. اندازه گیری قد، وزن، دور کمر و نمایه توده بدن نیز صورت گرفت. برای تعیین نرمال بودن توزیع داده ها از تست کولموگروف اسمیرنوف و برای تعیین ارتباط بین شاخص نمایه توده بدن و دور کمر با میزان کلسیم دریافتی، از ضریب پیرسون استفاده گردید. از تست آنالیز واریانس یک طرفه برای مقایسه طبقه های BMI از لحاظ دریافت کلسیم استفاده گردید.یافته ها: میانگین (± انحراف میار) سنی دانشجویان 21.1±11.0 سال و میانگین 23.9±4.8 BMI کیلوگرم بر مترمربع و میانگین کلسیم دریافتی روزانه 622.23±277.9 میلی گرم بود. یک رابطه معکوس بین میزان دریافت روزانه کلسیم و BMI وجود داشت. افرادی که در رنج نرمال BMI قرار داشتند، نسبت به افرادی که دارای اضافه وزن یا چاق بودند، میزان دریافت روزانه کلسیم بالاتری داشتند. تفاوت بین کلسیم دریافتی در گروه های BMI و دور کمر از لحاظ آماری معنی دار بود (p<0.05).نتیجه گیری: یافته های این تحقیق حاکی از آن است که ارتباط معکوسی بین کلسیم دریافتی با نمایه توده بدن و دورکمر وجود دارد. مطالعات بیشتر برای بررسی این ارتباط در هر دو جنس و با افراد بیشتر لازم است.

زمینه و هدف: خانواده ها نقش مهمی در اعتیاد فرزندان دارند. یافته ها نشان می دهد که ارتباط نزدیکی بین افراد خانواده و اعتیاد وجود دارد. از آنجایی که در میان اعضای خانواده فردی که از کودکی بیشترین زمان را با فرد می گذراند مادر است، بنابراین بر آن شدیم تا نقش مادران را از دیدگاه مادران افراد معتاد بررسی کنیم.روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که بر روی 200 مادر دارای فرزند معتاد به مواد مخدر انجام شد. در این مطالعه 200 مادر بین 40 تا 70 سال که بنا به گفته خود فرزند معتاد به مواد مخدر داشتند، به روش خوشه ای از سطح شهر کرمان انتخاب شدند. پس از آگاهی دادن و گرفتن رضایت نامه، از پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای که شامل اطلاعات دموگرافیک و 20 سوال در مورد نقش مادران در اعتیاد فرزندان بود و پایایی و روایی آن مورد تایید واقع شده بود، استفاده گردید. داده ها با استفاده از SPSS15 و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که 85% مادران فرزند پسر معتاد و در سنین 22 تا 45 سال داشتند. %80 مادران خود را در اعتیاد فرزندان مقصر می شمردند و بر این باور بودند که اگر می دانستند که فرزند آنان نیز ممکن است معتاد شود، بیشتر مراقب می بودند. جدال خانوادگی در 83%، بی اعتنایی به فرزندان در 41%، مصرف مواد در حضور فرزندان در 36% موثر گزارش شد.نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که آگاهی مادران به میزان زیادی می تواند از اعتیاد فرزندان پیشگیری نماید.