هدف از ایجاد آشنایی زدایی که معمولا از طریق هنجارگریزی و همراه با برجسته سازی گفتار عادی در کلام صورت می گیرد، جلب توجه مخاطب به موضوع است. آشنایی زدایی روند عادی و مورد انتظار کلام را که جان و هیجانی ندارد و مخاطب را برنمی انگیـزد، برهم می زند و آن را تازه و برجسـته می کند و با نمایان ساختن دلالت های پنهان کلمات، خالق اثر ادبی را در بیان عواطف و تجربه های ادبی اش کاراتـر می سازد. یکی از شیوه های آشنایی زدایی و برجسته سازی کلام، صنعت التفات است که در کنار سایر فنون بلاغی به وفور در خطبه های نهج البلاغه به کاررفته است. مقاله ی حاضر می کوشد کاربرد التفات را در قالب انواع تغییرات سبکی از قبیل تغییر در ضمایر، اشخاص، اعداد و ... با روش توصیفی- تحلیلی در خطبه های نهج البلاغه بررسی نماید. برآیند پژوهش نشان می دهد که التفات در صیغه، نسبت به سـایر انواع آن از بسامد بالایی برخوردار است و به کارگیری گسترده ی التفات به ویژه در خطبه های نهج البلاغه ازاین رو است که علاوه بر تغییر حال و هوای سخن و زدودن خستگی و ملال شنونده از یکنواختی گفتار بکاهد و با برجسته سازی کلام با روش آشنایی زدایی، فراز و فرود احساسی صاحب سخن را بنماید و بر پویایی و تاثیر نفوذ آن بیفزاید.