افسانه ها و حکایت های قدیمی، روایتگر سرشت فطری و بداهت بشری، با کمترین آغشتگی و دست خوردگی، تصویر واضح و روشنی از روحیات و دغدغه های انسانی ارایه می دهد. روانکاوان با تعمق فراوان و با ارایه نظریات جامع و عمیق، زمینه را برای شناخت ماورای رفتارهای انسانی فراهم کرده اند و در آثارادبی، افسانه ها و حکایت های فولکلور، بررسی روانکاوی آنها ما را به شناخت دقیق و قابل تعمیم از ماهیت انسان می رساند. از جمله این حکایت ها که با کاوش در آن، می توان به ذات و اعتقادات اولیه و نحوه شکل گیری سوژه بشری دست یافت، قصه «حی بن یقظان »است که به طور کامل و فنی توسط ابن طفیل، فیلسوف بزرگ قرن پنجم در اندلس اسلامی پردازش شده است. در این پژوهش سعی شده با توجه به آراء «لاکان» در حوزه روانکاوی، این حکایت مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش به هدف رمزگشایی از افکار و اندیشه های اولیه و دست نخورده انسانی و کشف معنای پنهان و غیرمکشوف آثار ادبی صورت گرفته است. نتیجه نشان می دهد که حکایت «حی بن یقظان» مبتنی بر اندیشه های مهم روانکاوی انسانی می باشد؛ چون «ضدیت با عنصر زن»، «دیگری بزرگ» و «اتکاء به او» برای رشد جسمانی و تعالی فرهنگی، تلاش برای «همانندی با محیط»، حس «فقدان و غربت»، «مقابله با دیگری بزرگ »و «گفتمان غالب»، «رسوخ به ساخت امر واقعی» و تلاش برای «بازسازی نظم اجتماعی نمادین». روش به کار رفته در این پژوهش، روشی توصیفی تحلیلی است.