تئوری سرمایه اجتماعی در چند دهه گذشته اهمیت فزاینده ای را کسب کرده است و نشان دهنده مزایای حاصل از موقعیت شرکت در یک شبکه اجتماعی است. علاوه بر این، سرمایه اجتماعی شرکت، بهره برداری از فرصت های نوآورانه را تسهیل می کند، امکان کشف فرصت های جدید را فراهم می آورد که در نتیجه، می تواند بر گرایش کارآفرینانه تاثیر مثبت داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ابعاد سرمایه اجتماعی بر توسعه محصول جدید با تاکید بر نقش میانجی گرایش کارآفرینانه در شرکت های دانش بنیان است. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی، از نوع تحقیقات توصیفی و با روش پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش؛ مدیران و معاونان شرکت های دانش بنیان هستند که برای این منظور نمونه ای به تعداد 208 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های میدانی از پرسشنامه مبتنی بر طیف لیکرت و برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بین ابعاد سرمایه اجتماعی، بعد ساختاری تاثیر منفی بر گرایش کارآفرینانه دارد. همچنین بین گرایش کارآفرینانه و توسعه محصول جدید تاثیر مثبت و معناداری یافت شد. سرانجام، گرایش بازار بر رابطه بین گرایش کارآفرینانه و عملکرد توسعه محصول جدید تاثیر منفی می گذارد. با توجه به نتایج بدست آمده از یافته های تحقیق حاضر می-توان نتیجه گرفت که اگر مدیران شرکت های دانش بنیان بتوانند فضای کاری توام با صمیمیت و اعتماد را ایجاد نمایند و از این طریق سرمایه اجتماعی را بهبود دهند، طبعا می توانند زمینه ساز گرایش کارآفرینانه در کارکنان و درنهایت در شرکت باشند.