ترجمه قرآن، به عنوان حساس ترین متن مقدس، نیاز به ارزیابی دقیق دارد. ارزیابی نظام مند، باید بر پایه نظریه ها و الگوهای علمی انجام پذیرد. نظریه پردازان ترجمه، الگوهای مختلفی برای ارزیابی ترجمه ارایه داده اند. در این میان، الگوی ارزیابی ترجمه آنتوان برمن (Berman, 2010) که بر حفظ اصالت متن مبدا و پرهیز از ایجاد تغییر در ترجمه تاکید دارد، برای ارزیابی ترجمه مبدامدار رضایی اصفهانی (Rezaee Isfahani, 2005) از قرآن کریم انتخاب شده است. برمن (Berman, 2010) با بیان سیزده گرایش ریخت شکنانه در ترجمه، به تحلیل منفی ترجمه های قوم مدار می پردازد. وی تاکید می کند که این الگو باید با تحلیل مثبت به وسیله مترجم های دیگر کامل شود. مقاله حاضر، با هدف بررسی میزان کارآمدی الگوی برمن (Berman, 2010) در ارزیابی ترجمه قرآن، گرایش منطقی سازی را در ترجمه رضایی اصفهانی (Rezaee Isfahani, 2005) مورد بررسی قرار می دهد. این پژوهش، نشان می دهد که منطقی سازی در ترجمه گاه اجباری و گاه اختیاری است. منطقی سازی اختیاری، در تحلیل منفی و پرهیز از آن در تحلیل مثبت جای می گیرد. هر چند، منطقی سازی اجباری باید به عنوان تبصره ای در به کارگیری الگوی برمن (Berman, 2010) در ارزیابی ترجمه قرآن در نظر گرفته شود. عامل منطقی سازی اجباری را در ترجمه قرآن کریم می توان در ناخوش ساخت شدن ترجمه فارسی، تفاوت در چگونگی نشان داری سازه های دو زبان و خدمت واژه به معنا در زبان قرآن جستجو کرد.