مجله تحقیقات نظام سلامت
سال:1399 | دوره:16 | شماره:3 |تعداد مقالات:10

مقدمه: هم زمان با پیشرفت های همه جانبه در سال های اخیر، نیاز به استفاده از رایانه افزایش چشمگیری داشته است. صنعت رایانه به منظور سهولت جابه جایی، اندازه رایانه های شخصی (لپ تاپ) را کاهش داده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی میزان کارایی میز لپ تاپ ارگونومی در حالت های مختلف استفاده از آن و با استفاده از روش ارزیابی پوسچر Rapid Upper Limb Assessment (RULA) بود. روش ها: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی و مداخله ای بود و در آن، 17 دانشجوی پسر و 17 دانشجوی دختر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با بازه سنی 20 تا 30 سال مورد بررسی قرار گرفتند. پوسچر افراد در سه حالت نشسته چهارزانو، نشسته روی صندلی و درازکش در دو وضعیت بدون استفاده از میز لپ تاپ و با استفاده از میز لپ تاپ طراحی شده، با استفاده از روش RULA ارزیابی گردید. یافته ها: تفاوت معنی داری در تغییرات نمره RULA بدون استفاده از میز و با استفاده از میز لپ تاپ ارگونومی در هر سه حالت استفاده از میز لپ تاپ مشاهده شد (001/0 > P) و این یافته نشان داد که استفاده از میز لپ تاپ ارگونومی در بهبود وضعیت نشستن کاربر هنگام استفاده از لپ تاپ تاثیر داشت. میانگین تغییرات نمره RULA در حالت نشسته چهارزانو، نشسته روی صندلی و درازکش به ترتیب 85/1-، 64/1-و 79/1-بود. بین شاخص های قد و جنسیت با تغییرات نمره RULA نیز رابطه معنی داری وجود داشت. نتیجه گیری: میز لپ تاپ ارگونومی طراحی شده به دلیل دارا بودن قابلیت تنظیم ارتفاع، قابلیت تنظیم پهنا و قابلیت تنظیم شیب صفحه کلید در شش حالت، دارای بیشترین انطباق با ابعاد آنتروپومتری بدن در حالت های مختلف استفاده از لپ تاپ برای کاربران می باشد. نتایج به دست آمده، موثر بودن میز لپ تاپ ارگونومی در بهبود وضعیت کاربران هنگام استفاده از لپ تاپ را تایید می نماید.

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش آموزش والدگری Kazdin بر کاهش علایم پرخاشگری، قانون شکنی و نافرمانی در دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای (Oppositional defiant disorder یا ODD) انجام شد. روش ها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه شاهد بود. نمونه ها از بین دانش آموزان پسر دارای ODD پایه اول تا سوم مدارس ابتدایی ناحیه 3 شهر اصفهان به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. بدین ترتیب، 10 مدرسه توسط آموزش و پرورش ناحیه 3 شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 انتخاب و 230 دانش آموز پسر پایه اول تا سوم ابتدایی که دارای ODD بودند، فهرست شدند. از بین دانش آموزان دارای ODD، بر اساس کسب نمره بالاتر از نقطه برش در خرده مقیاس های قانون شکنی و پرخاشگری بر اساس ابزار سیاهه رفتاری کودک (Child Behavior Checklist یا CBCL) Achenbach و مصاحبه بالینی انجام شده توسط مشاوره مدرسه، 30 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برنامه مداخله آموزشی والدگری Kazdin طی 12 جلسه 5/1 ساعته و دو بار در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. داده ها با استفاده از آزمون Repeated measures ANOVA تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: آموزش والدگری Kazdin تاثیر معنی داری بر کاهش نشانه های نافرمانی مقابله ای (57/20 = F، 001/0 = P) و خرده مقیاس های قانون شکنی (81/29 = F، 001/0 = P) و پرخاشگری (33/10 = F، 001/0 = P) داشت و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده بود. نتیجه گیری: روش والدگری Kazdin، باعث کاهش نافرمانی مقابله ای، پرخاشگری و قانون شکنی و همچنین، کاهش تعارض بین والدین و فرزندان می شود و می توان از آن به عنوان روش مداخله ای موثر و کارامدی جهت کاهش نشانه های نافرمانی مقابله ای، پرخاشگری و قانون شکنی برای والدین استفاده نمود.

مقدمه: چاقی و پیامدهای آن سلامت عمومی افراد را تهدید می کند. نتایج تحقیقات بیان کننده نقش احتمالی محرومیت از خواب در افزایش شیوع چاقی می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه الگوی خواب با بیماری چاقی بود. روش ها: این مطالعه مقطعی بر روی 395 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. جهت تخمین الگوی خواب، از پرسش نامه خواب Pittsburgh (PSQI یا Pittsburgh Sleep Quality Index) و جهت محاسبه شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) از پرسش نامه اطلاعات عمومی استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون Linear regression مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نزدیک به یک چهارم دانشجویان BMI بالاتر و مساوی 25 کیلوگرم بر مترمربع داشتند. میانگین طول دوره خواب شرکت کنندگان، 05/1 ± 39/6 ساعت بود و 8/40 درصد آن ها کیفیت خواب ضعیف را گزارش کردند. پس از تعدیل سن، سطح تحصیلات و وضعیت اقتصادی-اجتماعی، ارتباط معکوس و معنی داری بین طول دوره خواب و BMI در آقایان مشاهده شد [(916/0-216/0 = Confidence interval (CI) 95 درصد، 022/0 = P، 088/0-= β )] و در بانوان این رابطه از معنی داری مرزی برخوردار بود (681/0-243/0 = CI 95 درصد، 071/0 = P، 066/0-= β ). همچنین، ارتباط معکوس و معنی داری بین کیفیت خواب و BMI در آقایان وجود داشت (328/1-تا 007/0 = CI 95 درصد، 008/0 = P، 139/0-= β ). نتیجه گیری: نتایج بیان کننده نقش احتمالی محرومیت خواب در افزایش شیوع چاقی می باشد و از گسترش طرح های توسعه سلامت جهت ترویج خواب سالم در میان دانشجویان حمایت می کند. با این حال، انجام تحقیقات بیشتر در جهت تایید یافته های به دست آمده، ضروری به نظر می رسد.

مقدمه: تهیه غذاهای آماده مصرف از طریق سرخ کردن در بستر عمیق و دمای بالا، علاوه بر جذب مقدار زیادی روغن، موجب تغییرات شیمیایی نامطلوبی مانند اکسیداسیون، پلیمریزاسیون و هیدرولیز روغن می شود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت روغن جذب شده در غذاهای آماده مصرف با اندازه گیری شاخص های اکسایشی صورت گرفت. روش ها: در این مطالعه توصیفی، 60 نمونه غذایی شامل 26 نمونه سیب زمینی سرخ کرده، 17 نمونه فیله مرغ سوخاری و 17 نمونه قارچ سوخاری به صورت تصادفی از رستوران های نقاط مختلف شهر اصفهان جمع آوری شد. شاخص های اکسایشی شامل پراکسید روغن با دستگاه اسپکتروفتومتری و اعداد اسیدی و اسیدیته بر اساس روش تعریف شده در استاندارد ملی ایران اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از آزمون هایt و One-way ANOVA در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین اعداد پراکسید، اسیدی و اسیدیته روغن نمونه ها به ترتیب 70/1 ± 79/6 میلی اکی والان بر کیلوگرم، 88/0 ± 05/4 میلی گرم KOH بر گرم و 33/0 ± 04/2 درصد بود. در مجموع، 66/66 و 100 درصد از نمونه ها از نظر پراکسید و اسیدیته، مقادیری بالاتر از میزان مجاز استاندارد داشتند. نمونه فیله مرغ سوخاری با اختلاف زیاد از دو نوع دیگر، بیشترین مقدار عدد اسیدی را نشان داد (05/0 > P). مقدار پراکسید در سیب زمینی سرخ کرده بیشتر از نمونه های دیگر بود. نتیجه گیری: شاخص های اکسایشی نمونه های مورد بررسی سیب زمینی سرخ کرده، فیله مرغ سوخاری و قارچ سوخاری نسبت به سایر تحقیقات صورت گرفته در این راستا کمتر، اما بیش از محدوده تعریف شده در استاندارد ملی ایران بود. نظارت مستمر و اجرای دستورالعمل های بهداشتی در خصوص کیفیت محصولات فوق توسط ارگان های ناظر بر سلامت، ضروری به نظر می رسد.

مقدمه: عدم توجه به سواد سلامت توسط متخصصان سلامتی در ارتباط با مددجویان، کیفیت و موفقیت خدمات سلامت را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف تعیین آگاهی و عملکرد مراقبان سلامت شهر بوشهر در خصوص سواد سلامت و به کارگیری راهبردهای مرتبط با آن در فرایند ارتباط با مراجعه کنندگان به مراکز خدمات جامع سلامت صورت گرفت. روش ها: این مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی و روش مقطعی بر روی 91 نفر از مراقبان سلامت شهر بوشهر انجام شد. سطح آگاهی در زمینه سواد سلامت و سنجش کاربست راهبردهای آن به وسیله پرسش نامه محقق ساخته ارزیابی گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آگاهی از سواد سلامت و راهبردهای آن ضعیف و وضعیت عملکرد و به کارگیری راهبردهای سواد سلامت در فرایند ارتباط و آموزش به مراجعه کنندگان نیز در حد متوسط ارزیابی گردید. مراقبان با سن پایین تر (012/0 = P)، سابقه کاری کمتر (009/0 = P)، استخدام طرحی و قراردادی (008/0 = P) و سطح تحصیلات بالاتر (026/0 = P)، آگاهی بیشتری از سواد سلامت داشتند. افراد با آگاهی بیشتر در زمینه راهبردهای سواد سلامت، عملکرد بهتری را در به کارگیری آن نشان دادند (017/0 = P). نتیجه گیری: مراقبان سلامت در خصوص سواد سلامت آگاهی ضعیفی داشتند و عملکرد مطلوبی را جهت به کارگیری راهبردهای آن در ارتباط و آموزش به مراجعه کنندگان نشان ندادند. با توجه به این که با افزایش آگاهی مراقبان سلامت، وضعیت عملکرد آن ها در عرصه عمل بهبود می یابد، به نظر می رسد برگزاری دوره های آموزشی در جهت توانمندسازی مراقبان سلامت، می تواند بر عملکرد مطلوب و بهبود کیفیت ارتباط و خدمات آموزشی تاثیرگذار باشد.

مقدمه: ازدیاد پسماند، نتیجه افزایش سریع جمعیت و توسعه صنایع و بازیافت، راه برون رفت از این بحران است. اجرای موفق بازیافت نیاز به آگاهی و آموزش جوامع انسانی دارد. بدین منظور، هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد زنان خانه دار شهر کوهدشت در رابطه با بازیافت پسماند در سال 1398 بود. روش ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی که به روش مقطعی انجام شد، 403 زن خانه دار شهر کوهدشت به روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه آگاهی، نگرش و عملکرد نسبت به بازیافت را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی Pearson، Fisherchr('39')s exact، 2χ و ANOVA در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین سنی زنان مورد بررسی، 24/33 سال بود. آگاهی نسبت به بازیافت در 5/65 درصد زنان ضعیف، 7/33 درصد متوسط و 8/0 درصد خوب گزارش شد. از نظر نگرش نیز 4/7 درصد ضعیف، 0/66 درصد متوسط و 6/26 درصد مطلوب بودند. عملکرد 5/65 درصد آن ها ضعیف، 5/33 درصد متوسط و تنها 0/1 درصد خوب بود. همچنین، ارتباط خطی مثبت و قوی بین نگرش و عملکرد زنان مشاهده شد (001/0 ≥ P، 626/0 = r). نتیجه گیری: آگاهی و عملکرد زنان خانه دار کوهدشت در زمینه بازیافت، ضعیف و نگرش آن ها متوسط می باشد. بهتر است آگاه سازی شهروندان و به ویژه زنان خانه دار از راه های مختلف دفع پسماند در این شهر امر مهمی تلقی شود و باید در دستور کار سازمان های متولی قرار گیرد.

مقدمه: بر اساس شواهد موجود، حدود 60 درصد از مرگ و میرها در سطح جهان و 80 درصد از مرگ و میرها در کشورهای در حال توسعه، ارتباط نزدیکی با سبک زندگی دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سبک زندگی سلامت محور بر مبنای ویژگی های شخصیتی و خودکارامدی انجام شد. روش ها: این مطالعه از نوع همبستگی و جامعه آماری آن متشکل از کارکنان متاهل دانشگاه شهید باهنر کرمان بود که 160 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها به کمک پرسش نامه پنج عامل بزرگ شخصیتی (NEO Personality Inventory یا NEO PI)، مقیاس عمومی خودکارامدی (General Self-Efficacy یا GSE) و پرسش نامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت (Health-Promoting Lifestyle Profile یا HPLP) جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و Multivariate Regression مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: عامل های روان رنجورخویی (050/0 > P)، وظیفه شناسی (050/0 > P) و خودکارامدی (001/0 > P) به طور معنی داری قادر به پیش بینی سبک زندگی سلامت محور می باشند. نتیجه گیری: با توجه به نقش ویژگی های شخصیتی و خودکارامدی در سبک زندگی سلامت محور، پیشنهاد می شود این متغیرها در حوزه پیشگیری، آموزش و پژوهش بیشتر مورد توجه قرار گیرند.

مقدمه: مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با فشارها و چالش های مهمی مواجه می باشند که ممکن است آن ها را در معرض مشکلات روان شناختی متفاوتی قرار دهد و منجر به گرایش بیشتر آن ها در استفاده از رفتارهای پرخاشگرانه و استفاده کمتر از خدمات درمانی و برنامه های ارایه شده برای کودکان شود. این امر تاثیر منفی بر رشد کودکان می گذارد و موجب ایجاد رفتارهای مخرب بیشتری در آنان می شود. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط افسردگی، اضطراب و استرس با حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی به طور هم زمان در مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم پرداخت. روش ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی-مقطعی، 47 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم به صورت در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های اضطراب، افسردگی، استرس، حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی را تکمیل کردند. یافته ها: ضریب همبستگی Pearson نشان داد که بین نمره رضایت از زندگی با نمرات افسردگی، اضطراب و استرس ارتباط معنی داری وجود نداشت (050/0 < P). رابطه معکوس و معنی داری بین نمره حمایت اجتماعی با نمرات افسردگی (020/0 = P)، اضطراب (040/0 = P) و استرس (020/0 = P) مشاهده گردید. همچنین، بین نمره رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی رابطه مستقیمی وجود داشت (323/0 = r، 010/0 = P). نتیجه گیری: افزایش حمایت اجتماعی مادران کودکان مبتلا به اوتیسم منجر به افزایش رضایت از زندگی و کاهش افسردگی، اضطراب و استرس آن ها می شود. ارتقای حمایت اجتماعی این مادران ضروری به نظر می رسد.

مقدمه: با توجه به این که در بیشتر مطالعات به تاثیرات هر کدام از ریزمغذی ها مانند فولات، روی و انواع آنتی اکسیدان ها به طور جداگانه پرداخته شده است، هدف از انجام پژوهش حاضر، مروری بر الگوهای غذایی و ارتباط آن با غلظت اسپرم، تعداد، حرکت، مورفولوژی، آسیب DNA و همچنین، برخی از شاخص های بیوشیمیایی همچون سطح هموسیستیین در مردان نابارور بود. روش ها: در این مطالعه، با جستجو در پایگاه های علمی و استفاده از کلید واژه های «Infertility, Sterility, Sub-fertility, Fertility, Dietary pattern, Diet type, Eating pattern, Diet»، مقالات منتشر شده بین سال های 1980 تا 2018 استخراج گردید. از میان تحقیقات بررسی شده، فقط مطالعاتی که به الگوی غذایی پرداخته بودند، وارد بررسی نهایی شد. در نهایت، 5 مقاله به این منظور انتخاب شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، ارتباط مثبتی بین الگوی غذایی سالم با غلظت، تحریک و کیفیت اسپرم ها مشاهده شد و افرادی که الگوی غذایی سالم تری داشتند، دارای شاخص های اسپرمی بهتری هم بودند. همچنین، مشخص گردید که ارتباط مستقیمی بین الگوی غذایی، میزان گونه های فعال اکسیژن و آسیب DNA وجود دارد؛ به طوری که گونه های فعال اکسیژن با ایجاد استرس اکسیداتیو و تغییر در تراکم و فشردگی هسته اسپرم، نقش منفی در فرایند اسپرماتوژنز ایجاد می کنند. نتیجه گیری: در مطالعات به ارتباط مثبت بین الگوی غذایی و میزان آسیب های شاخص های اسپرمی اشاره شد؛ به گونه ای که داشتن رژیم سالم، یک شاخص موفقیت در بهبود شاخص های اسپرمی به شمار می آید، اما با توجه به کم بودن تعداد تحقیقات، برای نتیجه گیری قطعی به انجام مطالعات گسترده تر و جامعه آماری بیشتر نیاز است.

مقدمه: با روند شیوع گسترده انواع بیماری های مزمن، پرستاران نیازمند شناخت انتخاب ها، نیازها و توانایی های بیماران می باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت روش شناسی مقالات چاپ شده مبتنی بر مدل توانمندسازی خانواده محور انجام شد. روش ها: این مطالعه از نوع مروری نظام مند بود. جستجوی نظام مند با استفاده از دستورالعمل Preferred Reporting Items for Systematic Reviews and Meta-Analyses (PRISMA) به منظور بازیابی تمام مطالعات ملی و بین المللی در زمینه مدل توانمندسازی خانواده محور صورت گرفت. مقالات نهایی شده از نظر ابعاد مختلف روش شناسی با استفاده از سه مقیاس کمی Jadad، Consolidated Standards Of Reporting Trials (CONSORT) و Newcastle-Ottawa و مقیاس کیفی Cochrane بررسی گردید. یافته ها: در جستجوی اولیه متون، 644 مقاله بازیابی شد و با توجه به راهنمای انتخاب PRISMA، این تعداد مقاله بازیابی شده به 47 مورد کاهش یافت. نمرات مقیاس Jadad نشان داد که یک مقاله نمره 5 و 33 مقاله نمره کمتر از 3 کسب کرد. نمرات مقیاس CONSORT حاکی از آن بود که چهار مقاله نمره 7 و چهار مقاله نیز نمره کمتر از 5 به دست آورد. بر اساس نمرات مقیاس Newcastle-Ottawa، سیزده مقاله نمره 8 و چهار مقاله نمره کمتر از 4 داشت. همچنین، به پنج بعد مقیاس خطر تورش Cochrane اشاره گردید. نتیجه گیری: مطالعات کاربردی مدل توانمندسازی خانواده محور از نظر روش شناسی دارای کیفیت به نسبت خوب، اما سبک و کیفیت گزارش دهی آن ها مطلوب نمی باشد.