مطالعه حاضر با هدف آزمون روابط بین ارزیابی های شناختی اولیه و ثانویه، خوش بینی، راهبردهای مقابله ای و بهزیستی ذهنی در بین دانشجویان انجام شد. 371 دانشجوی کارشناسی (188 پسر و 183 دختر) دانشگاه شهید بهشتی با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند و به اندازه گیری ارزیابی تنیدگی (پیکاک و لانگ، 1990)، نسخه تجدیدنظر شده آزمون جهت گیری زندگی (اسچیر، کارور و بریدگیس، 1994)، نسخه تجدیدنظر شده پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (فولکمن و لازاروس، 1985)، برنامه عاطفه مثبت و منفی (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) و مقیاس رضایت از زندگی (دینر، ایمونس، لارسن و گریفین، 1985) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که الگوهای مفروض با داده ها برازش قابل قبولی داشتند. در الگوی واسطه مندی راهبردهای مقابله ای مساله مدار، رابطه بین منابع و چالش با خوش بینی و مساله مداری، مثبت و معنادار و رابطه بین تهدید با خوش بینی و مساله مداری، منفی و معنادار بود. در این الگو، رابطه بین خوش بینی با مساله مداری و بهزیستی ذهنی و رابطه بین مساله مداری و بهزیستی ذهنی مثبت و معنادار بود. در مقابل، در الگوی واسطه مندی تنش زدایی، رابطه منابع و چالش با تنش زدایی منفی و غیرمعنادار و رابطه بین تهدید و تنش زدایی مثبت غیرمعنادار بود. در الگوهای مفروض، رابطه بین ارزیابی های اولیه و ثانویه با بهزیستی ذهنی از طریق خوش بینی و راهبردهای مقابله ای میانجیگری شد. متغیرهای چندگانه در الگوی واسطه مندی مقابله انطباقی 76 درصد و در الگوی واسطه مندی مقابله هیجان مدار 80 درصد از واریانس بهزیستی ذهنی را تبیین کردند.