شاید به جرات بتوان ادعا کرد که همه اندیشه های تربیتی و تلاش های فکری، از خانه تا مدرسه، برای باور کردن ذهن های سرآمد و خلاق، زمانی به معنای دقیق کلمه به ثمر می نشیند که جوانان متعهد و هوشمند، همواره با استادان اندیشمند در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی حضور می یابند و مشغول تحقیق و تدریس می شوند. اما دانشگاه های ما، با وجود سرمایه گذاری قابل توجه و امکانات تحقیقاتی مطلوب، همواره به دلایل گوناگون و تاثیر برخی از عوامل روانی- اجتماعی، آن گونه که بایسته و شایسته است، در دست یابی به قدرت علمی و تولیدات تفکر واگرا توفیق چندانی نداشته است. واقع امر این است که نقش و جایگاه دانشگاه به معنای دقیق کلمه برای همگان به خوبی روشن نیست و هرکس به تناسب شرایط فردی و موقعیت شغلی و اجتماعی خود نسبت به نقش دانشگاه در جامعه اظهار نظر می کند.