جواز استناد قاضی غیر مع به علم شخصی خود در مقام صدور حکم، یکی از مسایل دیرینه وپرسابقه فقهی است که امروزه خود مساله ساز شده و مورد ابتلای دستگاه قضایی است. این سوال که ایا قاضی میتواند در دادرسی خود را بی نیاز از دلیل بداند و تنها با علم خود رای دهد یا پایبند اقتضای دلایلی است که دو طرف در دادرسی ارایه کرده اند، از دیرباز در حقوق ما مطرح شده است و فقها درباره چند و چون ان به بحث و گفتگو پرداخته اند.لذا تحقیق حاضر در جهت شناسایی، اهمیت، تعریف، میزان تاثیر و طرق ارزیابی علم دادرس، مکتوب گردیده است و سر ان جام پس از طرح مباحث مربوطه به این نتیجه می رسد که گرچه نظر مشهور فقهای امامیه حاکی از اعتبار مطلق علم قاضی است، اما در حقوق موضوعه ایران با توجه به قوانین موجود تنها علم ناشی از ادله معتبر دانسته شده و علم شخصی دادرس فقط کارکرد کنترلی سایر ادله را بر عهده دارد. به عبارت دیگر تنها در مقابل ادله خلاف واقع ایستادگی میکند اما نمی تواند در صدد اثبات امری بر اید.