با رشد صنعت گردشگری، اهمیت سنجش رضایت گردشگران، به مثابة ابزاری برای رشد و ایجاد مزیت رقابتی، مورد توجه قرار گرفته است. یکی از مهمترین موضوعاتی که در مدیریت سازمان های گردشگری و بخش های مرتبط با این صنعت پذیرفته شده، رضایت گردشگران است. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث روش انجام توصیفی همبستگی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، جهت تحلیل ویژگی های جمعیت شناختی و همچنین محاسبة فراوانی ها، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد؛ به منظور تحلیل استنباطی داده ها از ضریب آلفای کرونباخ، برای تعیین ثبات درونی ابزار از آزمون KMO و کرویت بارتلت جهت مناسب بودن حجم نمونه و درست بودن تفکیک عامل ها و برای تعیین ارتباط علّی بین متغیرها از روش مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. یافته های پژوهش میزان تأثیر هرکدام از متغیرهای مستقل پژوهش را در پیش بینی رفتار متغیرهای وابسته نشان می دهد. نتایج این پژوهش، به فهم بهتری از عوامل مؤثر بر رضایت گردشگرانی که از یک مقصد گردشگری دیدن می کنند و اندازه گیری آن ازطریق این سازه کمک می کند. نتایج نشان می دهد که باتوجه به اینکه گردشگران آشنا به مقاصد گردشگری، در تجارب قبلی خود در مقصد با کیفیت آن آشنا هستند و تصویر ذهنی دقیق تری نسبت به گردشگران ناآشنا به مقصد دارند، لذا منطقی است که بپنداریم این گردشگران انتظارات خود را، با آنچه از خدمات دریافت می کنند، بهتر میی توانند تطبیق دهند و ارزش مقصد برای این گروه از گردشگران متفاوت با مقاصد گردشگری دیگر خواهد بود؛ و جلب رضایت گردشگر، با آگاهی از مقصد و دریافت خدمات موردانتظار از مقصد، تسهیل خواهد شد.