پژوهش های مشاوره (تازه ها و پژوهش های مشاوره)
سال:1396 | دوره:16 | شماره:64 |تعداد مقالات:12

هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در افزایش پذیرش و رشد پس از شکست در دانشجویان دختر دارای تجربه آسیب عاطفی دانشگاه های شهر اهواز انجام شد. روش: در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه ی چندگانه ناهم زمان استفاده شد جامعه ی آماری این پژوهش شامل دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز بود که دست کم 3 ماه تا 1 سال از شکست عاطفی شان گذشته بود. نمونه های پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نمونه شامل سه دانشجوی دختر دارای تجربه شکست عاطفی بود که در پرسشنامه نشانگان ضربه عشق (LTI) نمره بالاتر از 20 کسب کردند. درمان شامل ده جلسه بود که آزمودنی ها قبل از درمان، میانه ی درمان، پایان درمان و یک ماه پس از پایان درمان به پرسشنامه پذیرش و اقدام (باند و همکاران، 2011) و پرسشنامه ی رشد و تکامل پس آسیبی (تدسچی و کال هون، 1996) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا (RCI) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر افزایش پذیرش و رشد پس از شکست دانشجویان دارای تجربه شکست عاطفی مؤثر می باشد. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش پذیرش و رشد پس از آسیب تأثیر معناداری دارد.

هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی یکپارچه خودشکوفایی بر مبنای دیدگاه های مختلف انسان گرایانه برای رفع اشکالات موجود در طبقه بندی های پیشین انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش کیفی تحلیل مضمون و با جامعه آماری کتب روان شناسان انسان گرا شامل "انگیزش و شخصیت" (مزلو، 1970)، "دستاوردهای فراتر طبیعت انسان" (مزلو، 1971)، "ادیان، ارزش ها و تجربیات اوج" (مزلو، b1970)، "خودشکوفایی و فراسوی آن" (مزلو، 1965)، "انسان شدن" (راجرز، 1961)، "انسان در جستجوی معنا" (فرانکل، 1984)، "معنا جویی" (فرانکل، 1988)، "الگو و رشد در شخصیت" (آلپورت، 1961) و "شدن" (آلپورت، 1955) بود. داده ها به روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شد. پس از مطالعه و شناسایی مفاهیم در متون، مضامین طبقه بندی و نام گذاری شدند. یافته ها: از تحلیل مضامین آثار روان شناسان انسان گرا چهار مضمون اصلی به دست آمد. یافته ها نشان می دهند خودشکوفایی دارای چهار عامل "خودِ متعالی"، "خودِ آگاه"، "خودِ خلاق" و "خودِ اجتماعی" است. نتیجه گیری: با توجه به الگوی حاصل از این پژوهش، به نظر می رسد تدوین مقیاسی برای سنجش خودشکوفایی براساس این الگوی یکپارچه می تواند از تفاوت در نمرات خودشکوفایی در جوامع مختلف که متاثر از تفاوت تعاریف است، پیشگیری کند.

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های جنسی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری، بر سازگاری زناشویی زنان نابارور انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. زنان نابارور 22 تا 36 ساله ی مراجعه کننده به مرکز ناباروری معتضدی در سال 1394 کرمانشاه، که دارای اختلال در عملکرد جنسی و مشکلات زناشویی بودند مورد بررسی قرار گرفتند. 33 نفر دارای شرایط شرکت در مطالعه بودند، که از بین آنها 20 نفر داوطلب انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10نفر) قرار گرفتند. افرادی که در گروه آزمایش قرار داشتند به مدت 10 جلسه ی هفتگی در دوره ی آموزش مهارت های جنسی به صورت گروهی شرکت داده شدند. گروه کنترل در این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکردند. به منظور ثبت تغییرات نمرات پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) قبل و بعد از مداخله، توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره بود. یافته ها: نشان داد که مداخله ی آموزش مهارت های جنسی اثر معناداری بر نمره سازگاری زناشویی داشته، بدین ترتیب که نمره سازگاری زناشویی زنان نابارور در مرحله پس آزمون به طور معناداری افزایش یافته است (001/0>P). نتیجه گیری: آموزش مهارت های جنسی مبتنی بر شیوه شناختی-رفتاری بر سازگاری زناشویی زنان نابارور مؤثر است.

هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری بین منبع کنترل و شخصیت تاریک با خشونت زناشویی است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و همچنین مدل یابی معادلات ساختاری می باشد که هدف از آن بررسی رابطه سازه های نهان برونزا و درونزا موجود در مدل است. جامعه آماری این پژوهش را همه مردان و زنان طلاق گرفته و مردان و زنان متقاضی طلاق در نیمه دوم سال 94 و در مراکز قضائی شهر اصفهان، تشکیل می دهند. نمونه شامل 250 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و 201 نفر پرسشنامه ها را کامل پاسخ دادند. جهت جمع آوری داده ها از ابزارهای مقیاس کنترل درونی _ بیرونی راتر، مقیاس شخصیت تاریک (سه تایی تاریک) DT و مقیاس تجدید نظر شده تاکتیک های تعارضی (CTS-2)استفاده شد. یافته ها: یافته ها بیانگر رابطه مستقیم و معنادار منبع کنترل و شخصیت تاریک با خشونت زناشویی است. همچنین یافته ها نشان داد که شخصیت تاریک به طور معنادار و غیرمستقیم و از طریق منبع کنترل با خشونت زناشویی رابطه دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که منبع کنترل و شخصیت تاریک می تواند پیش بین مناسبی برای خشونت زناشویی باشد.

هدف: این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر بازی های ایفای نقش شغلی بر مسئولیت پذیری، انطباق پذیری مسیرشغلی و افکار ناکارآمد حرفه ای دانش آموزان شهر اصفهان بود. روش: جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه ناحیه 3 شهر اصفهان در سال تحصیلی 93-92 بودند. طرح تحقیق شبه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. گروه نمونه شامل 88 نفر بودند که به شکل داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. از آن میان 44 نفر در گروه آزمایش و 44 نفر در گروه گواه به صورت تصادفی گمارده شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 75 دقیقه ای بازی ایفای نقش شغلی شرکت کردند و هرکدام یک نقش شغلی را ایفا نمودند. داده ها با استفاده از زیرمقیاس مسئولیت پذیری از پرسشنامه ی 5 عاملی شخصیت نئو، پرسشنامه ی انطباق پذیری مسیرشغلی و پرسشنامه ی افکار ناکارآمد حرفه ای جمع آوری شد. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات گروه آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای مسئولیت پذیری، انطباق پذیری مسیر شغلی و باورهای ناکارآمد حرفه ای تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p). نتیجه گیری: بازی های ایفای نقش شغلی می توانند مسئولیت پذیری و انطباق پذیری شغلی را افزایش و افکارناکارآمد شغلی را کاهش دهند.

هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود فرهنگ محور بر عزت نفس فرزندان طلاق بود. روش: طرح پژوهش آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را فرزندان خانواده های طلاق ساکن در مراکز بهزیستی شهر تهران در سال 1395تشکیل می داد. حجم نمونه شامل 30 نوجوان ساکن در یکی از مراکز بهزیستی با نمونه گیری از طریق فراخوان در محل و بصورت تصادفی از بین 47 داوطلب انتخاب شده بود و سپس در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر)جایگزین شده بودند. میزان عزت نفس شرکت کنندگان در این پژوهش توسط پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد. گروه آزمایش در 8 جلسه ی آموزش ابراز وجودفرهنگ محور شرکت نمودند در حالی که گروه کنترل آموزشی در آن دوره دریافت نکردند. یافته ها: اجرای تحلیل کوواریانس بر روی داده ها نشان داد که جلسات آموزشی تأثیر معناداری بر عزت نفس گروه آزمایش داشته است (p< 0/05). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد که آموزش ابراز وجودفرهنگ محور یک روش مداخله ای مناسب برای بهبود عزت نفس در نوجوانان طلاق است.

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر قلدری سازمانی بر کیفیت خواب فردی با توجه به نقش تعدیل کننده نشخوار فکری در میان پرستاران زن انجام شده است. روش: جامعه آماری این پژوهش، پرستاران زن بیمارستان صیاد شیرازی گرگان می باشد که در یک دوره زمانی 6 ماهه از خرداد ماه تا آذر ماه 1396 انجام گرفته است و از مجموع 220 پرستار زن، تعداد 141 نفر از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول کوکران (حجم نمونه) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس قلدری سازمانی لیمن (1996)، پرسشنامه نشخوار فکری کروپلی و همکاران (2012) و پرسشنامه کیفیت خواب روویرا میلان و روزاریو هرناندز (2017) بود. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن بود، که قلدری سازمانی تأثیر منفی و معنادرای برمدت زمان خواب و خواب مفید داشت، و نقش مثبتی در کاهش میزان خواب پرستاران زن داشت (05/0 P <). همچنین مشخص شد، با ورود متغیر تعدیل کننده نشخوار فکری، تأثیر قلدری سازمانی بر کیفیت خواب در جهت تقویت منفی بیشتر تعدیل شد و مشخص شد، نشخوار عاطفی، تأثیر قلدری سازمان را بر کاهش کیفیت خواب تشدید می کند، اما رهایی از مسائل می تواند تا حد زیادی تأثیر قلدری سازمان را بر کیفیت خواب کم اثر نماید و کیفیت خواب را بیشتر افزایش دهد. نتیجه گیری: به طور کلی یافته های پژوهش بیانگر آن است که قلدری سازمانی، می تواند کیفیت خواب پرستاران زن را تحت تأثیر قرار دهد، از طرف دیگر نشخوار فکری به عنوان متغیر تعدیل کننده می تواند این ارتباط را تقویت کند.