کنفرانس بین المللی پژوهش های مدیریت و علوم انسانی در ایران
سال:1404 | دوره:20 |تعداد مقالات:19

این پژوهش به بررسی مفهوم «اکوساید» (بوم زدایی) و جرم انگاری آن در حقوق بین الملل می پردازد. با توجه به پیشرفت فناوری و پیامدهای مخرب گسترده آن بر محیط زیست، همچنین تحولات حقوق بین الملل کیفری و حقوق بین الملل محیط زیست، ضرورت تحلیل این مفهوم و واکنش های جامعه جهانی به آن آشکار می شود. مسئله اصلی پژوهش، تبیین تعریف دقیق اکوساید و سیر تکاملی رویکردهای بین المللی نسبت به آن است. به ویژه، این پرسش مطرح است که آیا تعریف اکوساید باید انسان محور باشد یا زیست بوم محور؟ یافته ها نشان می دهد که پذیرش تعریف زیست بوم محور می تواند منجر به حمایت مؤثرتر از محیط زیست شود. همچنین، این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد کتابخانه ای، روند تاریخی ممنوعیت و جرم انگاری اکوساید را بررسی می کند تا تأثیر آن را بر تکامل حقوق بین الملل در این حوزه مشخص نماید. نتایج پژوهش می تواند به تدوین چارچوب های حقوقی جامع تر برای مقابله با تخریب شدید محیط زیست کمک کند.

مسئله ی جهان بینی به ویژه در سن نوجوانی، موضوع مهمی می باشد که امروزه از دایره ی توجه خارج گردیده است. آینده ی کشور در دستان دانش آموزان است. اگر این موضوع نادیده گرفته شود و جهان بینی فرزندان کشورهای اسلامی، به انحراف از مسیر درست و الهی کشانده شود، نسل های آینده، کوشا و تلاشگر نخواهند بود. چرا که روحیه ی جهاد، تلاش و سازندگی از ارکان مهم ایدئولوژی اسلامی می باشد. در جهان بینی اسلامی، افراد حق و حقوقی شایسته ی مقام انسان دارند که نباید به دیگران اجازه ی پایمال نمودن آن را بدهند. اما با انحراف اذهان از این نوع از جهان بینی، انسان ها برده های بی جیره و مواجب دنیاخواهان و منفعت طلبان خواهند شد و نسل نوجوان نیز از این قاعده مستنثی نیست. بنابراین باید دانش آموزان به درستی مورد تعلیم قرار گیرند تا نقش خود را در ساختن کشور، به خوبی ایفا نمایند. در این زمینه، خانواده ها و مدارس به ویژه معلمان عزیز، نقش اساسی بر عهده دارند. به همین دلیل لازم است ابتدا والدین و معلمان، از جهان بینی و ایدئولوژی درست و سازنده برخوردار باشند و همچنین از اهمیت فن بیان متناسب با روحیه ی دانش آموزان و نحوه ی ارتباط گرفتن با نسل نوجوان، غافل نشوند. در این صورت می توان به آینده ی کشور امیدوار بود. به علاوه باید به عوامل مختلفی که قصد تخریب و فریب ذهن نوجوانان را دارند توجه کرده و با راهکارهای مناسب، آنها را بی أثر نمود.

امروزه استقرار پویا و تداوم مطلوب نظام آموزش و پرورش متأثر از چگونگی و کیفیت برنامه ریزی می باشد، برنامه ریزی یاددهی یادگیری در این میان اساسی ترین آن هاست که یکی از جلوگاه آن درس پژوهی می باشد، رویکردی که هدف آن توسعه و غنا بخشی به رشد حرفه ای معلمان و اثر بخش کردن روش های تدریس می باشد و زندگی در جامعه کنونی نیازمند فردی جستجوگر، سازنده، پدیدآورنده، متفکر، خلاق، مشکل گشا و پژوهنده است که همه این ها در سایه درس پژوهی محقق می شود. با توجه به جدیدالتألیف بودن کتاب ریاضی چهارم و نیاز همکاران به آموزش بیشتر در این زمینه، عملکرد ضعیف دانش آموزان در آزمون ورودی، ضعیف عمل کردن دانش آموزان ایرانی در آزمون تیمز، درس ریاضی جهت درس پژوهی انتخاب شد و براساس پرسش نامه های تکمیل شده توسط آموزگاران و دانش آموزان پایه های بالاتر، از مبحث تبدیل مقیاس در جهت تحقق هدف این درس پژوهی (تحول و توسعه ی دانش حرفه ای معلمان و ارتقا مهارت و توانایی های آموزشی دانش آموزان ) انتخاب شد. پس از مطالعه ی منابع مختلف، مشاوره با افراد متخصص و صاحب نظر و کسب اطلاعات لازم درباره روش های نوین آموزش، روش های فعال تدریس در قالب الگوی ساخت گرایی برای مفهوم فوق انتخاب کردیم. پس از آن طرح درس اول نوشته شد و به اجرا درآمد. پس از نقد و بازبینی توسط اعضاء تیم و استفاده از نظر صاحب نظران طرح درس دوم تدوین و اجرایی شد. یافته های پژوهش بیانگر توسعه مهارت های حرفه ای همکاران به ویژه تسلط بیشتر در آموزش تبدیل مقیاس و یادگیری عمیق و رفع بدفهمی دانش آموزان است. از دستاوردهای دیگر این پروژه رشد مهارت های اجتماعی و مهارت تفکر در دانش آموزان، استفاده سایر آموزگاران آموزشگاه از نتایج این پژوهش و همدلی و صمیمیت و همکاری میان همکاران است.

آیه «وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ» (بقره: 188) یکی از اصول بنیادین در فقه اسلامی است که بر منع تصرف ناروا و غیرمشروع در اموال دیگران تأکید دارد. با گسترش فناوری های نوین و ظهور معاملات اینترنتی و ارزهای دیجیتال، پرسش هایی درباره مطابقت این معاملات با موازین شرعی و حقوقی مطرح شده است. این پژوهش با هدف تحلیل حقوقی مفهوم "اکل مال به باطل" در پرتو معاملات دیجیتال و تطبیق آن با شرایط معاملات اینترنتی و ارزهای دیجیتال انجام شده است. در این راستا، ماهیت معاملات اینترنتی، مشروعیت یا بطلان ارزهای دیجیتال و مصداق یابی موارد اکل مال به باطل در فضای دیجیتال مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق به کاررفته در این پژوهش، کیفی، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای بوده و با استفاده از منابع معتبر اسلامی و حقوقی، ماهیت فقهی و حقوقی معاملات دیجیتال تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بر اساس نصوص قرآنی و اصول فقهی، هرگونه تصرف در اموال که فاقد رضایت طرفین، شفافیت، و مشروعیت باشد، مصداق اکل مال به باطل است. در معاملات اینترنتی و ارزهای دیجیتال، ریسک های ناشی از عدم احراز هویت، کلاهبرداری، غرر و معاملات ربوی از مصادیق اکل مال به باطل محسوب می شوند. همچنین، پژوهش بیانگر ضرورت تدوین مقررات حقوقی شفاف و سازگار با فقه اسلامی برای حفظ حقوق طرفین و جلوگیری از سوءاستفاده های مالی است. ازاین رو، پیشنهاد می شود که نهادهای نظارتی تخصصی برای رصد معاملات دیجیتال تشکیل شده و با اجتهاد پویا، ابعاد فقهی معاملات نوین به روز شود. این پژوهش می تواند مبنای مناسبی برای سیاست گذاری های قانونی در حوزه معاملات اینترنتی و ارزهای دیجیتال قرار گیرد و چارچوب های فقهی منطبق با مقتضیات زمان را ارائه دهد.

آلودگی هوا یکی از اساسی ترین چالش های زیست محیطی و بهداشتی در شهر اهواز است که ناشی از عوامل متعددی از جمله صنعتی بودن، ترافیک سنگین و گرد و غبار است. شهرداری اهواز با هدف مقابله مؤثر با این معضل و بهبود کیفیت زندگی شهروندان، اقداماتی را در چند حوزه اساسی برنامه ریزی و اجرا کرده است. شهرداری در تلاش است تا با گسترش و بهبود کیفیت حمل و نقل عمومی، به تشویق مردم به استفاده از وسایل نقلیه عمومی و کاهش ترافیک و آلودگی ناشی از خودروهای شخصی بپردازد. برنامه های شامل ایجاد خطوط جدید اتوبوسرانی، بهینه سازی سیستم حمل و نقل و توسعه دوچرخه سواری هستند. شهرداری با اداره کل محیط زیست و سازمان های مربوطه همکاری می کند تا بر انتشار آلاینده های صنعتی نظارت بیشتری صورت گیرد و استانداردهای زیست محیطی برای صنایع در اهواز تشدید شود. این شامل بررسی مستمر آلاینده ها و تشویق صنایع به استفاده از تکنولوژی های پاک تر است. توسعه فضای سبز شهری از دیگر اقداماتی است که شهرداری در دستور کار خود دارد. احداث پارک ها، باغ ها و درختکاری در معابر می تواند به کاهش آلودگی هوا و بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک کند. شهرداری به منظور افزایش آگاهی عمومی درباره مضرات آلودگی هوا و روش های مقابله با آن، برنامه های آموزشی و فرهنگی را در سطح شهر اجرا می کند. این برنامه ها شامل برگزاری کارگاه ها، سمینارها و کمپین های رسانه ای است. استفاده از فناوری های نوین نظیر سنسورهای مانیتورینگ کیفیت هوا و ارائه اطلاعات به روز به شهروندان درباره وضعیت هوا از دیگر استراتژی های شهرداری است که می تواند به بهبود مدیریت بحران آلودگی هوا کمک کند. برنامه ریزی شهرداری اهواز برای مقابله با آلودگی هوا نشان دهنده عزم جدی این نهاد برای بهبود کیفیت زندگی شهروندان و حفظ محیط زیست است. با این حال، موفقیت این تدابیر نیازمند همکاری همه جانبه نهادهای دولتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی است.

از آنجا که افزایش و رشد بهره وری یکی از اساسی ترین راه های دستیابی به تولید بیشتر و به دنبال آن تأمین رفاه و بهزیستی افراد در جوامع است، شناخت عوامل مؤثر بر افزایش بهره وری از آرمان های اصلی محققان و پژوهشگران در این زمینه می باشد. در همین راستا تحقیقی با هدف بررسی رابطه بین بهره وری و مهارت های کارآفرینانه صورت گرفته است. جامعه آماری این تحقیق کارکنان شرکت نفت خزر می باشند که در دو واحد ستاد(در تهران) و عملیاتی(در مازندران) مشغول به فعالیت می کنند. برای نمونه گیری محقق از میان 110 کارمند این شرکت 86 نفر را به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و به کمک نمونه گیری طبقه بندی متناسب پرسشنامه را در میان آن ها توزیع نمود. داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق نشان داد که به طور کلی بین بهره وری و مهارت های کارآفرینانه کارکنان شرکت نفت خزر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین 6 بعد ریسک پذیری، چالش طلبی، کانون کنترل، موفقیت طلبی، نیاز به موفقیت و عملگرایی با بهره وری کارکنان شرکت نفت خزر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین در این تحقیق معلوم شد که در واحد عملیاتی مهارت های کارآفرینانه کارکنان در سطح متوسطی وجود دارد، این در حالی است که در واحد ستاد از سطح بالایی برخورداری می باشد. همچنین بهره وری هر دو واحد از جایگاه بالاتر از حد متوسطی برخوردار می باشد.

با رشد سریع فناوری اطلاعات، سازمان ها به ویژه شرکت های فعال در بازار سرمایه با فرصت هایی جهت بهینه سازی ساختار هزینه ای خود مواجه شده اند. هزینه های مالی به عنوان یکی از اجزای اصلی بهای تمام شده، نقش تعیین کننده ای در سودآوری شرکت ها ایفا می کند. این مقاله به بررسی نقش فناوری اطلاعات در کاهش هزینه های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می پردازد. روش تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های مالی شرکت های خودرویی ایران خودرو، سایپا، پارس خودرو، زامیاد، بهمن موتور طی سال های 1397 تا 1401 و پایگاه های فارسیMagiran, SID انجام شده است. نتایج تحقیق با استفاده از داده های مالی و فناوری اطلاعات و به کارگیری روش رگرسیون پانل دیتا، یافته ها نشان داد که سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات با کاهش هزینه های مالی رابطه معناداری دارد. نتایج این پژوهش نشان می دهند که فناوری اطلاعات از طریق کاهش خطاهای انسانی، بهبود فرآیندهای مالی و شفافیت بیشتر در گزارش دهی، منجر به کاهش هزینه های مالی شرکت ها شده است. همچنین، پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی پیشرفته نظیر ERP و BI توانسته است هزینه های مربوط به تأمین مالی خارجی را کاهش دهد.

هدف: تناسب فرد-شغل و فرد-سازمان یکی از موضوعات مهم در حوزه رفتار سازمانی و منابع انسانی است و اگر این امر در مورد افراد شاغل در سازمانها رعایت شود، عملکرد نیروی انسانی افزایش خواهد یافت. از طرفی عادلانه رفتار کردن در سازمان، می تواند باعث بروز رفتارهای مثبت در سازمان و جلوگیری از رفتارهای منفی در سازمان شود. این پژوهش با هدف کلی بررسی تاثیر تناسب فرد-شغل بر رفتارهای انحرافی با نقش میانجی عجین شدن با شغل و تعدیلگری عدالت سازمانی ادراک شده در شرکت توزیع داروپخش-سهامی عام انجام میشود. روش: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی است و از نظر گردآوری اطلاعات و تحلیل آنها از نوع توصیفی-پیمایشی است. برای گردآوری اطلاعات از دو نوع روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد که در روش میدانی نیاز به 4 پرسشنامه بود. بعد از جمع آوری اطلاعات با کمک آمار توصیفی و آمار استباطی، به روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارت پی ال اس به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. یافته ها و نتایج: نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که تناسب فرد-شغل بر رفتارهای انحرافی کارکنان و عجین شدن با شغل تاثیر معنادار دارد. عدالت سازمانی ادراک شده و عجین شدن با شغل بر رفتارهای انحرافی کارکنان تاثیر دارد. عجین شدن با شغل تاثیر تناسب فرد-شغل بر رفتارهای انحرافی را میانجی گری می کند. عدالت سازمانی ادراک شده تاثیر تناسب فرد-شغل بر رفتارهای انحرافی را تعدیل می کند.

برنامه ریزی آمایش سرزمین به عنوان یک راهبرد علمی و مدیریتی، نقش مهمی در کاهش اثرات مخاطرات طبیعی مانند زمین لرزه، سیل و خشکسالی ایفا می کند. این پژوهش با رویکرد مروری و استفاده از منابع کتابخانه ای، مقالات علمی و پایگاه های معتبر، به بررسی تأثیر آمایش سرزمین در کاهش این مخاطرات پرداخته است. یافته ها نشان می دهند که در حوزه زلزله، آمایش سرزمین از طریق شناسایی مناطق پرخطر، مقاوم سازی زیرساخت ها، هدایت توسعه شهری به نواحی ایمن و ارتقای آگاهی عمومی، در کاهش خسارات مؤثر است. در زمینه سیل، این برنامه ریزی با مدیریت جریان آب، احداث سد و تالاب، ساماندهی کاربری اراضی و توسعه سامانه های هشدار، به مهار و کاهش آسیب ها کمک می کند. همچنین در مواجهه با خشکسالی، اجرای کشاورزی پایدار، بهبود مدیریت منابع آب، تقویت پوشش گیاهی و ایجاد زیرساخت های ذخیره سازی، از اقدامات کلیدی در چارچوب آمایش سرزمین به شمار می روند. نتایج پژوهش تأکید می کند که آمایش سرزمین، با سازمان دهی فضا و منابع و اجرای سیاست های هماهنگ، می تواند به افزایش تاب آوری جوامع و تحقق توسعه پایدار در برابر بلایای طبیعی منجر شود.

سابقه و هدف: با توجه به اینکه برون سپاری، یکی از مداخلات کلیدی جهت بهبود عملکرد و اصلاح نظام مالی بخش سلامت و بیمارستانها می باشد، مدیریت صحیح آن ضرورت می یابد. این مقاله با هدف بررسی ابعاد مدیریت برون سپاری خدمات غیر-بالینی در بیمارستانهای دولتی کشور انجام شد. مواد و روشها: در این مقاله که به روش مروی نظام مند انجام شده، ابعاد مدیریت برون سپاری درکلیه مقالات مرتبط که طی سالهای 1399-1379 شمسی منتشر شده در هفت پایگاه اطلاعاتی معتبر مثل Scopus و PubMed با استفاده از کلید واژه های مناسب مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت پس از ارزشیابی کیفی مقالات، تعداد 21 مقاله انتخاب و تحلیل شد. یافته ها: در بعد برنامه ریزی و تصمیم گیری. بخش های پشتیبانی و پاراکلینیک بیشترین پتانسیل و واحد تغذیه بیشترین گرایش را برای برون سپاری داشتند. عوامل محیطی با میانگین 21/3 از فاکتور های موثر در برون سپاری شناخته شد. کیفیت خدمات و سیستمهای مدیریتی بیشترین و موقعیت جغرافیایی کمترین اولویت را در انتخاب تامین کنندگان داشتند. کیفیت با اهمیت ترین و بارکاری پرسنل کم اهمیت ترین شاخص برای واگذاری واحدهای بیمارستانی تعیین گردید. در بعد ارزیابی عملکرد، واحد های تغذیه، داروخانه و آزمایشگاه در مقایسه با قبل از برون سپاری با اختلاف معناداری عملکرد بهتری داشتند. مدل های SWOT، BSC برای ارزیابی پیمانکار به کار گرفته شدند. نتیجه گیری: در بعد برنامه ریزی و تصمیم گیری، به تحلیل سیاست های اجرای برون سپاری و انتخاب پیمانکار پرداخته شده است و در بعد ازیابی عملکرد، افزایش رضایت کارکنان و بیماران، کاهش حجم کاری و ارتقای کیفیت خدمات، نشان داده شده است. با این وجود تعداد مقالات محدود بوده و مطالعات بیشتر در این زمینه را طلب می کند.

هدف این مقاله تحلیل مفهومی ارتباط بین خودمدیریتی، خودشکوفایی و مدیریت منابع انسانی و تبیین نقش آن ها در توسعه فردی و سازمانی است. در دنیای متحول امروز، سازمان ها برای حفظ رقابت پذیری و اثربخشی، نیازمند سرمایه انسانی توانمندی هستند که قادر به مدیریت مؤثر خود باشند. خودمدیریتی به معنای توانایی فرد در تنظیم هیجانات، برنامه ریزی، تصمیم گیری و هدایت رفتارهای خود در راستای اهداف شخصی و حرفه ای است. این مهارت با تسهیل مسیر خودشکوفایی، که به معنای تحقق بالاترین ظرفیت های بالقوه انسان است، نقش کلیدی در رشد فردی ایفا می کند. با اتکا به مرور نظریات دسی و ریان (1985)، مازلو (1943) و شواهد تجربی کارتس (2001) و دیگران، مقاله حاضر نشان می دهد کارکنانی که خودمدیریتی بالاتری دارند، عملکرد شغلی بهتر، رضایت شغلی بیشتر، و تعهد سازمانی قوی تری از خود نشان می دهند. از این رو، توسعه مهارت های خودمدیریتی می تواند ابزار مؤثری برای بهبود عملکرد سازمانی و ارتقاء اثربخشی مدیریت منابع انسانی باشد. در بخش پایانی، پیشنهادهایی برای مدیران منابع انسانی شامل طراحی برنامه های آموزشی، نظام کوچینگ، و بازنگری در ارزیابی عملکرد ارائه شده است. مقاله نتیجه می گیرد که توجه به پرورش خودمدیریتی، مسیر تحقق خودشکوفایی کارکنان و دستیابی به اهداف متعالی سازمان را هموار می کند.

مقدمه: حیات و پویایی هر سازمانی در گرو داشتن نیروی انسانی سالم، متخصص و متعهد با سطحی از عملکرد قابل قبول است. دستیابی به این مهم ممکن نیست مگر این که، سلامت و بهزیستی کارکنان به عنوان مهم ترین فاکتور در حوزه بهره وری منابع انسانی مورد توجه ویژه قرار گیرد. لذا موضوع بهزیستی روانشناختی کارکنان این حوزه نیز از اهمیت زیادی برخوردار است و هر گونه خلل و نارسائی در این زمینه می تواند خسارات جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد. مشاوران سازمانی می توانند از طریق سنجش مستمر سلامت و بهزیستی کارکنان و به تبع آن شناسایی متغیرهای مرتبط با بهزیستی روانشناختی کارکنان و ارائه راه کارهای اثربخش جهت حفظ و یا بهبود آن، در ارتقاء عملکرد کارکنان و در نهایت سازمان کمک رسان باشند. روش پژوهش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی، و از نظر ماهیت و روش توصیفی-همبستگی می باشد. تعداد نمونه آماری بر اساس جدول مرگان به تعداد 335 نفر از کارکنان حوزه معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شهر مشهد در نظر گرفته شده است. همچنین بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده (تخصیص متناسب)، پرسشنامه ها توزیع گردید و داده ها از طریق، پرسشنامه جمع آوری شد و همچنین روایی و پایایی آن توسط اساتید و خبرگان و آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تایید قرار گرفت. سپس بر اساس داده های بدست آمده، به منظور بررسی برازش مناسب الگوی مفهومی، از تحلیل عاملی تاییدی و به جهت آزمون فرضیه ها از تحلیل رگرسیون و آزمون سوبل با استفاده از نرم افزار SPSS26 و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart-Pls استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان می دهد، در سطح اطمینان (95/0)، رهبری تحول آفرین بر بهزیستی روانشناختی و خودکارآمدی و تاب آوری تاثیر معنادار و مثبتی دارد. همچنین خودکارآمدی و تاب آوری بر بهزیستی روانشناختی تاثیری معنادار مثبت دارد. خودکارآمدی و تاب آوری تاثیر رهبری تحول آفرین بر بهزیستی روانشناختی را نیز میانجی گری می کند. نتیجه‎گیری: رهبران تحول گرا با ایجاد انگیزه، حمایت فردی، و تقویت تاب آوری و خودکارآمدی کارکنان، سلامت روانی، رضایت شغلی، و بهره وری آنان را ارتقا می دهند. این نوع رهبری با کاهش استرس های شغلی، بهبود کیفیت زندگی کاری و افزایش توانایی سازگاری کارکنان در مواجهه با چالش ها، بهزیستی روانشناختی را بهبود می بخشد.

در مواجهه با بحران های فزاینده شهری همچون بلایای طبیعی، ناآرامی های اجتماعی، و همه گیری ها، نیاز به بازنگری در طراحی و عملکرد فضاهای شهری از منظر فرهنگی و جامعه شناختی بیش از پیش اهمیت یافته است. این مقاله با بهره گیری از مرور نظام مند ادبیات علمی، به بررسی تأثیر متقابل فرهنگ و عوامل جامعه شناختی بر تاب آوری شهری در مواجهه با بحران ها پرداخته است. هدف اصلی مقاله، فهم عمیق تر از اینکه چگونه ابعاد فرهنگی و اجتماعی بر استفاده، طراحی و پاسخ دهی فضاهای شهری در شرایط بحرانی تأثیرگذارند، می باشد. در بخش نخست مقاله، به نقش بنیادین فرهنگ، شامل ارزش ها، سنت ها، باورها و میراث فرهنگی، در شکل دهی به ادراک خطر، رفتارهای آمادگی و تعامل اجتماعی در فضاهای شهری اشاره می شود. انسجام اجتماعی که ریشه در ساختارهای فرهنگی دارد، عاملی کلیدی در ایجاد سرمایه اجتماعی و تسهیل کنش جمعی در بحران هاست. برای نمونه، مطالعات موردی در کشورهایی چون مالت و هائیتی نشان داده اند که پیوندهای اجتماعی قوی به میزان چشم گیری پاسخ پذیری و بهبودی جوامع را در بحران ها ارتقا می دهند. همچنین میراث فرهنگی و حس تعلق به مکان، به ویژه پس از فاجعه ها، نقش مهمی در بازسازی اجتماعی و روانی ایفا می کند. از سوی دیگر، مقاله به بررسی عوامل جامعه شناختی نظیر نابرابری های اجتماعی، ترکیب جمعیتی، و شبکه های اجتماعی می پردازد. نابرابری های اجتماعی، به ویژه در شهرهای بزرگ، باعث افزایش آسیب پذیری گروه های خاص می شوند. به عنوان مثال، ساکنان مناطق فقیرنشین، به دلیل کمبود زیرساخت های ایمن و خدمات شهری، در برابر بحران ها آسیب پذیرترند. در همین حال، شبکه های اجتماعی محلی می توانند نقش مؤثری در انتقال اطلاعات، حمایت عاطفی و تأمین منابع در شرایط بحرانی داشته باشند. نکته قابل توجه دیگر، روش شناسی جامع مقاله است که از ترکیبی از روش های کمی، کیفی و ترکیبی استفاده کرده است. تحلیل های آماری، مطالعات موردی، مصاحبه ها و تحلیل محتوای کیفی ابزارهایی بوده اند برای درک بهتر این تعاملات پیچیده. این تنوع در روش های پژوهشی باعث شده یافته های مقاله هم از منظر عددی و هم از منظر تجربی و زمینه ای غنی و معتبر باشند. نتایج تحقیق نشان می دهند که طراحی شهری نمی تواند بدون در نظر گرفتن چارچوب های فرهنگی و اجتماعی محلی مؤثر باشد. تأکید بر طراحی از نظر فرهنگی حساس، ایجاد فضاهای عمومی مشارکتی، و ترویج برنامه ریزی شهری فراگیر، توصیه های کلیدی مقاله برای مدیریت مؤثر بحران و ارتقای تاب آوری شهری هستند. همچنین مقاله بر لزوم بازنگری در سیاست گذاری های شهری با رویکردی چندبُعدی تأکید می کند؛ رویکردی که در آن، عدالت اجتماعی، هویت فرهنگی و سرمایه اجتماعی در مرکز توجه قرار دارند. برنامه ریزی شهری موفق باید به مشارکت شهروندان توجه کند، میراث فرهنگی را حفظ نماید، و نابرابری های موجود را در توزیع خدمات شهری کاهش دهد. در پایان، نویسندگان پیشنهاد می کنند که پژوهش های آتی بر توسعه شاخص های فرهنگی-اجتماعی تاب آوری شهری، بررسی اثرات بلندمدت بحران ها بر ساختارهای فرهنگی، و نقش فناوری و رسانه های اجتماعی در شکل دهی به انسجام اجتماعی تمرکز داشته باشند. این اقدامات می تواند به بهبود سیاست گذاری های شهری و آماده سازی جوامع برای مواجهه مؤثرتر با بحران ها کمک کند.

در عصر دیجیتال، دانش آموزان با حجم گسترده ای از اطلاعات و محتوای رسانه ای مواجه هستند که می تواند بر کیفیت تصمیم گیری های آن ها تأثیر بگذارد. این مقاله مروری به بررسی نقش سواد رسانه ای در بهبود مهارت های تصمیم گیری دانش آموزان می پردازد. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل تأثیر آموزش سواد رسانه ای بر توانایی دانش آموزان در ارزیابی انتقادی محتوای رسانه ای، تشخیص اطلاعات غلط و اتخاذ تصمیم های آگاهانه است. روش پژوهش مبتنی بر مرور نظام مند مطالعات پیشین در حوزه سواد رسانه ای و تصمیم گیری در محیط های آموزشی است. یافته ها نشان می دهد که سواد رسانه ای نه تنها به دانش آموزان کمک می کند تا منابع اطلاعاتی را به درستی تحلیل کنند، بلکه توانایی آن ها را در مواجهه با چالش های عصر دیجیتال، مانند اخبار جعلی و تأثیرات شبکه های اجتماعی، افزایش می دهد. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که ادغام سواد رسانه ای در برنامه های درسی می تواند به عنوان یک راهکار مؤثر برای تقویت مهارت های تصمیم گیری و تفکر انتقادی در دانش آموزان عمل کند. این پژوهش بر ضرورت توجه نظام مند به آموزش سواد رسانه ای در مدارس به عنوان بخشی اساسی از آماده سازی دانش آموزان برای زندگی در جامعه دیجیتال تأکید دارد.

هوش مصنوعی (AI) به طور فزاینده ای در مدیریت بازاریابی اهمیت پیدا کرده است و توانسته است فرآیندهای بازاریابی را از طریق تحلیل داده های بزرگ، شخصی سازی تجربیات مشتری و اتوماسیون فرآیندها بهبود بخشد. این مقاله به بررسی نقش هوش مصنوعی در مدیریت بازاریابی می پردازد و کاربردهای آن در تحلیل رفتار مشتری، پیش بینی روندهای آینده، بهبود خدمات مشتریان و بهینه سازی کمپین های تبلیغاتی را تحلیل می کند. همچنین، این مقاله چالش های مربوط به پیاده سازی هوش مصنوعی در بازاریابی، نظیر مسائل اخلاقی، حریم خصوصی داده ها و هزینه های بالای پیاده سازی را مورد بررسی قرار می دهد. به طور کلی، هوش مصنوعی با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین و پردازش زبان طبیعی، به مدیران بازاریابی این امکان را می دهد که تصمیمات مبتنی بر داده اتخاذ کنند و تجربه های شخصی سازی شده و بهینه برای مشتریان فراهم آورند. اگرچه این فناوری مزایای چشم گیری دارد، اما مشکلاتی مانند نیاز به داده های باکیفیت و نگرانی های حقوقی نیز وجود دارد که باید در پیاده سازی آن مدنظر قرار گیرد. در نهایت، آینده بازاریابی هوش مصنوعی به طور قابل توجهی به پیشرفت های فناوری و پذیرش سازمان ها بستگی دارد.

این مطالعه به مرور نظام مند پژوهش های تجربی و نظری درباره تأثیر صکوک بر ثبات مالی شرکت ها می پردازد. با بررسی 65 مقاله معتبر از پایگاههای Scopus، Web of Science و پایگاه های فارسی Magiran, SID در بازه زمانی 2010 تا 2024، یافته ها نشان می دهد که صکوک در 68% مطالعات تأثیر مثبت و معناداری بر شاخص های ثبات مالی مانند نسبتهای اهرمی، نوسانات سود و توان بازپرداخت بدهی داشته است. تحلیل محتوای مطالعات حاکی از آن است که مکانیزمهای اصلی این تأثیر از طریق بهبود ساختار سرمایه، کاهش هزینه های تأمین مالی و افزایش نقدشوندگی صورت می گیرد. با این حال، تفاوت های معناداری بین نتایج در کشورهای مختلف مشاهده شد؛ به طوریکه تأثیر صکوک در بازارهای توسعه یافته (مالزی، امارات) به طور متوسط 23% قویتر از بازارهای نوظهور (ایران، پاکستان) بوده است. مهمترین عوامل تعدیل کننده این رابطه شامل سطح توسعه بازار سرمایه، کیفیت حاکمیت شرکتی و شفافیت اطلاعاتی شناسایی شدند. مقاله با ارائه چارچوبی مفهومی، پیشنهادهایی برای تحقیقات آینده و سیاستگذاری ارائه می کند.

روش های نوین تدریس در درس معارف می توانند تأثیرات مثبتی بر یادگیری دانش آموزان داشته باشند. این روش ها با تاکید بر فعالیت های عملی، تعامل گروهی و بهره گیری از فناوری های نوین، فرصتی را برای دانش آموزان فراهم می آورند تا در فرآیند یادگیری به طور فعال شرکت کنند. با استفاده از ابزارهای چندرسانه ای مانند ویدیوها، انیمیشن ها و برنامه های نرم افزاری، معلمان می توانند مفاهیم پیچیده را به شیوه ای جذاب تر و قابل فهم تر ارائه دهند. همچنین، روش های مبتنی بر پروژه و کار گروهی، به دانش آموزان این امکان را می دهد که ایده ها و نظرات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و به تحلیل و بررسی موضوعات بپردازند. این نوع یادگیری فعال به تقویت مهارت های تفکر انتقادی و حل مسئله کمک می کند. روش های نوین تدریس همچنین می توانند انگیزه و علاقه دانش آموزان به موضوع معارف را افزایش دهند. وقتی که یادگیری به یک تجربه جذاب و تعاملی تبدیل شود، دانش آموزان بیشتر تمایل دارند که در بحث ها مشارکت کنند و در فرآیند یادگیری پیشرفت کنند. علاوه بر این، انعطاف پذیری در روش های تدریس به معلمان این امکان را می دهد که متناسب با نیازها و سطوح مختلف دانش آموزان، روش های مناسب تری را انتخاب کنند. این موضوع باعث می شود که یادگیری به شکل بهتری صورت گیرد و دانش آموزان بتوانند با سرعت و شیوه های مطلوب خود پیشرفت کنند. روش های نوین تدریس می توانند به تقویت ارتباط بین معلم و دانش آموز نیز کمک کنند. با استفاده از فضایی دوستانه و حمایتی، دانش آموزان احساس راحتی بیشتری در ابراز سوالات و نظرات خود خواهند داشت، که این خود به یادگیری عمیق تر و مؤثرتر منجر می شود. در مجموع، استفاده از این روش ها می تواند به بهبود کیفیت یادگیری و درک عمیق تری از مفاهیم معارف برای دانش آموزان بینجامد.

این پژوهش به بررسی حقوقی ازدواج های دیجیتال در فقه شیعه و قوانین کشورهای اروپایی می پردازد. ازدواج های دیجیتال، که در آن طرفین عقد از طریق بسترهای آنلاین و فناوری های نوین ارتباطی به یکدیگر می پیوندند، در دنیای معاصر به موضوعی چالش برانگیز تبدیل شده اند. این پژوهش با هدف تحلیل نحوه پذیرش و تنظیم قوانین مرتبط با ازدواج های دیجیتال در فقه شیعه و حقوق اروپایی، و همچنین مقایسه دیدگاه ها و نگرش های این دو حوزه به این پدیده، انجام شده است. روش تحقیق به صورت کیفی و توصیفی بوده و به منظور جمع آوری اطلاعات، از منابع معتبر کتابخانه ای شامل مقالات علمی، کتب فقهی، و قوانین حقوقی کشورهای اروپایی استفاده شده است. در این تحقیق، بررسی شده است که فقه شیعه به دلیل اصول دینی و فرهنگی خود، پذیرش ازدواج های دیجیتال را با چالش هایی چون عدم احراز هویت صحیح و رعایت شرایط شرعی مواجه می داند. در مقابل، حقوق کشورهای اروپایی به ویژه در برخی کشورهای پیشرفته، این نوع ازدواج ها را تحت شرایط خاصی به رسمیت شناخته و فرآیندهای حقوقی مدرن برای ثبت ازدواج های دیجیتال طراحی کرده است. نتایج تحقیق نشان داد که با وجود تفاوت های اساسی در پذیرش این نوع ازدواج ها، در هر دو حوزه فقهی و حقوقی امکان بازنگری و تطبیق قوانین و اصول با شرایط جدید وجود دارد. این مطالعه به روشن شدن چالش ها و فرصت های پیش روی فقه شیعه و حقوق اروپایی در زمینه تنظیم قوانین ازدواج های دیجیتال کمک کرده و به ویژه به بررسی تأثیر فناوری های نوین در فرآیندهای حقوقی و شرعی پرداخته است.

رهبری کاریزماتیک به عنوان عاملی محوری در شکل دهی به فرهنگ سازمانی، به ویژه در نهادهای آموزشی، مطرح شده است. این مقاله مروری به بررسی نقش رهبری کاریزماتیک در توسعه فرهنگ مدرسه می پردازد و بر تأثیر آن در ایجاد محیط های مثبتی تمرکز دارد که روحیه معلمان، مشارکت دانش آموزان و موفقیت کلی نهاد را ارتقاء می دهند. با بررسی فرهنگ سازمانی، نظریه های رهبری و ویژگی های منحصربه فرد رهبری کاریزماتیک، مقاله نشان می دهد که چگونه چنین رهبری ای می تواند الهام بخش ارزش ها، چشم انداز و تعهد مشترک در مدارس باشد. این مقاله با بهره گیری از منابع معتبر و قابل جست وجو، اهمیت رهبری کاریزماتیک را در مواجهه با چالش های مدرسه برجسته می سازد و کاربرد راهبردی آن را برای پرورش فرهنگ های مدرسه ای پویا پیشنهاد می کند، به طبع هیچ مدلی از رهبری در سازمان بدون نقص و کاستی نبوده و نمی تواند پوشاننده ی همه ی نیاز های آن باشد اما شناخت انواع مدل آن می تواند مدیر را برای شرایط مختلف آماده سازد.