کنفرانس بین المللی روانشناسی، علوم تربیتی و سبک زندگی
سال:1400 | دوره:9 |تعداد مقالات:32

جامعه، باید توانایی ها و استعدادهای بالقوه کودکان را شناسایی کرده و شرایطی به وجود آورد که تحت راهنمایی، هدایت و ارشاد معلمان و مسئولان ذی ربط تا جایی که ممکن است، استعدادها، ظرفیت ها و توانایی های همه کودکان در کمترین مدت و بیشترین مقدار که "مناسب حال" فردفرد کودکان باشد پس به این ترتیب شناخت سبک زندگی مناسب برای این دسته از افراد دارای اهمیت می باشد این پژوهش به بررسی مقایسه بین افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی پسران تیزهوش و عادی شهرستان رشت پرداخته است این پژوهش با توجه به هدف و کاربرد از نوع پژوهش کاربردی می باشد. روش تحقیق انتخاب شده در این مجموعه از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان کلاس ششم و هفتم و هشتم مدارس پسرانه تیز هوش و عادی شهر رشت می باشد. حجم نمونه به روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و تعداد نمونه 120 نفر (60 نفر عادی و 60 نفر تیزهوش) در نظر گرفته شد. برای جمع آوری داده از پرسشنامه های خود افشایی هیجانی اسنل (2001)، پرسشنامه تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (DTS)، پرسشنامه سبک زندگی (LSQ) (2012) استفاده شد. تجزیه تحلیل نتایج با توجه به آزمون اس. پی. اس. اس نسخه 22 و آزمون تحلیل واریانس انجام پذیرفت. نتایج نشان داد بین افشای هیجانی پسران تیزهوش و عادی شهرستان رشت تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0P<). همچنین بین تحمل آشفتگی پسران تیزهوش و عادی شهرستان رشت تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0P<) و همچنین بین سبک زندگی پسران تیزهوش و عادی شهرستان رشت تفاوت معنی داری وجود دارد(05/0P<). با توجه به یافته ها می توان گفت که بین افشای هیجانی، تحمل آشفتگی و سبک زندگی پسران تیزهوش و عادی شهرستان رشت تفاوت معناداری وجود دارد.

پست مدرنیسم جنبش فکری گسترده ای است که رشته های مختلفی از هنر، معماری، ادبیات تا فلسفه، نظریه اجتماعی و سیاست را در نوردیده است، پست مدرنیست برای هیچ چیز تکوین نیافته است، هیچ خط مشی مشخص و تغییر ناپذیری ندارد، یک دیدگاه اسطوره ای و فرا طبیعی تلقی می شود که در قدم اول هر آنچه را به زندگی معنی و جهت می دهد، مانند حق و باطل، واقعیت و خیال، عقل و تقلید، مدرن و سنتی، خیر و شر، زیبا و زشت و. . .، را مردود می داند. از دیدگاه پاینار، نومفهوم سازی به جابه جایی پارادایم در حوزه ی مطالعات برنامه درسی طی دهه 1970 دارد. به نظر او این جابه جایی پک از بحران برنامه درسی در پایان دهه1960 و زمانی که مشخص شد برنامه ریزی درسی مشروعیت اولیه خود را دارا نیست رخ داد. از نظر نومفهوم گرایان کارکرد مدارس امروزه بیشتر حول داده های اقتصادی، فنی، سودگرا، تکنولوژی گرا و البته استاندارد می چرخند. همچنین ایراداتی در برنامه درسی این پارادایم همچون: عدم وجود اهداف مشخص، تاکید بیش از حد بر عمل گرایی، مبتنی بودن محتوا بر علائق یادگیرنده و مغفول ماندن از موضوعات اساسی وجود دارد.

مراقبت معنوی، تجربه درونی احساسات و آگاهی معنوی است که یک قسمت حقیقی از زندگی معنوی و مذهبی هرکسی در بین افراد مختلف است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مراقبت معنوی بر کنترل تکانه در مردان وابسته به مواد تحت درمان با نگهدارنده متادون در شهر یزد انجام گرفت. جامعه آماری کلیه مردان معتاد تحت درمان با نگهدارنده متادون در کلینیک های ترک اعتیاد شهر یزد درسال 1400 بود که از میان آن ها 30 مرد معتاد به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گواه استفاده شده است. متغیر مستقل آموزش مراقبت معنوی بود که در هشت جلسه تنظیم و به گروه آزمایش آموزش داده شد و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. متغیر وابسته کنترل تکانه مردان معتاد بود که کنترل تکانه با استفاده از پرسشنامه تکانشوری بارات (1965) ارزیابی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ارزیابی شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مراقبت معنوی، کنترل تکانه افراد وابسته به مواد تحت درمان متادون را بهبود بخشیده است.

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه همدلی با کانالهای تخلیه بیولوژیکی اضطراب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن به تعداد 170 نفر بود. که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی دردسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پیش بینی مسیرهای تخلیه اضطراب فرهادی و پرسشنامه همدلی تورنتو توسط ناتان اسپرنگ و همکاران مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش ابتدا در بخش اول از آمار توصیفی استفاده شده است. در بخش استنباطی نیز به منظور آزمون فرضیه ها و سؤالات تحقیق از آزمون کولموگروف-اسمیرنف جهت سنجش نرمال بودن داده ها و رگرسیون چندگانه جهت آزمون فرضیات پژوهش استفاده شده است. نتایج نشان همدلی تأثیر معناداری بر کانال تخلیه اضطراب مخطط، صاف و آشوب شناختی ندارد.

هدف اصلی مقاله تبیین معنای گفتمانی بودن برنامه درسی هنری آرماند ژیرو و پیجویی نگاه چندفرهنگی وی در کتاب فارسی بخوانیم کتاب اول ابتدایی می باشد. پرسشی که در اینجا گشودگی ای برای تحلیل ایجاد می کند و بخش مسکوت مانده شده متون در این حوزه را رو می کند، این است که گفتمانی بودن برنامه آموزشی یا برنامه درسی در نگاه ژیرو به چه معناست است؟ . روش پژوهش این مقاله تحلیل توصیفی می باشد که در شش گام ترسیم شده است. یافته های پژوهش در شش تحلیل آورده شده است: تحلیل 1. قدرت و دانش در کنار هم قرار می گیرند و یک ایدئولوری خاصی را ایجاد می کنند و یک دانش خاصی را در برنامه درسی ایجاد می کنند. این اقدام باعث می شود در مدرسه یک معنای خاصی از هویت، ارزش و امکان ساخته شود. تحلیل2. یک روایت خاص، یک فرهنگ خاص در کانون قرار می گیرد و مابقی روایت ها و فرهنگ ها را پس می زند، و این روایت و فرهنگ خاص برنامه درسی و آموزشی ما را شکل می دهد. تحلیل3. فرآیند قدرت طرد کننده هم هست و باعث می شود ما لایه هایی از حقیقت را از دست بدهیم، صدای روایت های خاص در برنامه درسی و برنامه آموزشی شنیده نشود. تحلیل4. نظریه مقاومت ژیرو معتقد است که باید به قلب گفتمان مسلط زد و آن را واسازی کرد و به سمت گفتمانی حرکت کرد که به همه فرهنگ ها اهمیت داده می شود. تحلیل5. در این دیدگاه برای رهایی بخشی برنامه درسی به گونه ای باشد که شاگرد به این موضوع پی ببرد که من سوژه گفتمان مسلط هستم و حال باید تغییراتی ایجاد کنم و حال باید کنشگری و عاملیت من رخ بدهد. تحلیل6. رهایی بخشی برنامه درسی باید سواد انتقادی را پرورش بدهد تا قدرت و جرئت مبارزه را برای در مقابل قدرت قرار گرفتن را به ما بدهد.

هدف اصلی پژوهش بررسی رابطه خشم و ابعاد آن با افسردگی در بین دانشجویان دختر 18 تا 24 ساله شهر تهران بود. روش. نمونه آماری پژوهش حاضر 200 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا دانشگاه الزهرا )س (استان تهران در سال 98 بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. ابزار بکار برده شده در این پژوهش، پرسشنامه استاندارد شده ی خشم صفت حالت اسپیلبرگر و پرسشنامه افسردگی بک – بود. تحلیل نتایج با استفاده از همبستگی پیرسون نشان داد بین خشم و افسردگی در دانشجویان 18 – 24 ساله رابطه وجود دارد، بین حالت خشم)احساس خشمگینانه، تمایل به بروز کلامی خشم، تمایل به بروز فیزیکی خشم ( و افسردگی در دانشجویان 18 – 24ساله رابطه وجود دارد و بین صفت خشم)خلق و خوی خشمگینانه و واکنش خشمگینانه( و افسردگی در دانشجویان 18 – 24ساله رابطه وجود دارد یافته های این پژوهش علاوه بر تأیید نظریه های حاضر در زمینه رابطه بین خشم و اختلال افسردگی، میتواند به شناخت بیش تر عوام ایجاد و تداوم بخش افسردگی کمک کنند. همچنین با توجه به افزایش طول مدت درمان و پرهزینه بودن آنها برای فرد، جامعه و سیستم بهداشت و درمان، میتوانند با استفاده از اقدامات آموزشی جهت بالابردن سطح بهداشت روانی، تدوین برنامه های مدیریت و مهار خشم برای افراد و به کارگیری درمانهای روانشناختی موثر در کنار درمانهای دارویی، به بهبود، پیش بینی و پیشگیری این اختلال کمک کنند.

ویروس کرونا مشکلات زیادی را برای جوامع به وجود آورده است و اقشار مختلف به نوبه خود با چالش های ایجاد شده از این بیماری دست وپنجه نرم می کنند. با توجه به مطالب ارائه شده پژوهش حاضر به بررسی تأثیر بیماری کرونا بر اختلالات شناختی و تاب آوری دانشجویان پرداخته است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و ازنوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد کاشان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی 100 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه بود؛ که شمال سه بخش بود الف) ویژگی های جمعیت شناختی دانشجویان ب) پرسشنامه محقق ساخته اختلالات شناختی و پ) پرسشنامه استاندارد تاب آوری کانر و دیویدسون (2003). به منظور تحلیل اطلاعات از آزمون تی مستقل استفاده شد. کلیه تحلیل ها با نرم افزار spss26 انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده دانشجویانی که به کرونا مبتلا شده بودند دارای اختلالات شناختی بیشتر و تاب آوری پایین تر نسبت به گروه مخالف بودند.

هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحواره درمانی بر اضطراب اجتماعی و بدریخت انگاری بدنی در دختران نوجوان مبتلا به چاقی بود. این پژوهش در زمره تحقیقات نیمه تجربی و با رویکرد پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش حاضر را 30 نفر از دانش آموزان دختر نوجوان مبتلا به چاقی در شهرستان رشت بودند که در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم بندی شدند. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی در دسترس بوده است. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب اجتماعی لیبوویتزا ( LSAS-SR) و مقیاس اصلاح شده ی وسواس فکری عملی برای بدریخت انگاری بدن (YBOCS-BDD ) استفاده شد و پروتکل طرحواره درمانی یانگ در 12 جلسه بر روی گروه آزمایش پیاده سازی گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS26 و آزمون تحلیل کوواریانس صورت پذیرفت. یافته های حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که طرحواره درمانی بر اضطراب اجتماعی و بدریخت انگاری بدنی دختران نوجوان مبتلا به چاقی تاثیر دارد (01/0 > p)، نتایج حاکی از آن بود که طرحواره درمانی موجب کاهش اضطراب اجتماعی و بدریختی انگاری بدنی در دختران نوجوان مبتلا به چاقی شده است.

هدف از پژوهش حاضر پیش بینی فرسودگی تحصیلی بر اساس نشاط ذهنی، انعطاف پذیری روان شناختی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان در دوره ی آموزش مجازی بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ی دوم منطقه ی جرقویه ی سفلی در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که تعداد آن ها بر اساس آمار ارائه شده از سوی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان 700 نفر بود و با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه متناسب با جامعه 248 نفر مشخص شد؛ در ادامه با استفاده از شیوه ی نمونه گیری در دسترس، لینک پرسشنامه های پژوهش برای نمونه ی آماری ارسال شد. جهت گرد آوری داده های پژوهش از پرسشنامه ی فرسودگی تحصیلی دانش آموزان شوفلی و همکاران (2000)، مقیاس نشاط ذهنی ریان و فردریک (1997)، پرسشنامه ی انعطاف پذیری روان شناختی دنیس و وندروال ( 2010 ) و پرسشنامه ی خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد فرسودگی تحصیلی بر اساس نشاط ذهنی، انعطاف پذیری روان شناختی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان در دوره ی آموزش مجازی قابل پیش بینی است (P<0/05).

هدف اصلی مقاله تبیین پداگوژی انتقادی به طور عام و تبیین پداگوژی انتقادی از منظر ژیرو و فریره به طور خاص می باشد که البته تاکید اصلی بر دیدگاه ژیرو می باشد. پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه ابعاد مختلف پداگوژی انتقادی چیست؟ یا به طور خاص تر ابعاد مختلف پداگوژی انتقادی از منظر ژیرو چیست؟ . روش پژوهش این مقاله تحلیل توصیفی می باشد. نتایج پژوهش این مقاله ابتدا به دو حوزه های اصلی نقش آفرینی پداگوژی انتقادی؛ حوزه نظری و ابزاری آن پرداخته است و اقدامات هر حوزه را مورد بررسی قرارداده است، و سپس به ابعاد اصلی مرتبط با پداگوژی انتقادی که عبارتند از برنامه درسی، اهداف پداگوژی انتقادی، اصطلاحات مورد استفاده در زمینه پداگوژی انتقادی، همانندی های پداگوژی انتقادی(پروژه مداخله، موضوعی از زمینه، اخلاق، و سیاست، وعده دموکراتیزاسیون، حامی، سیاست فرهنگی)، مربیان انتقادی، کلاس درس انتقادی، آموزش دموکراتیک، معلم و دانش آموز پرداخته و ویژگی های هر کدام را مورد بررسی قرار داده است.

پژوهش حاضر به بررسی شیوع اختلال های رفتاری دانش آموزان دورة راهنمایی و متوسطه شهرستان تهران می پردازد. حجم نمونه ی آن 762 دانش آموز بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. نتایج نشان داد که میزان شیوع اختلال های رفتاری در نمونه مورد نظر 82/19 درصد است. میزان شیوع در پسران، بیش تر از دختران، در دوره راهنمایی بیش تر از دوره متوسطه، در مناطق شهری بیش تر از مناطق روستایی است. نتایج میزان شیوع بر اساس زیرگروه های طبقات تشخیصی اختلال های رفتاری آزمون وودورث نشان داد که اختلال پرخاشگری شایع ترین، و اختلال وسواس-پسیکاستنی کمترین میزان شیوع را در هر دو گروه دانش آموزان دورة راهنمایی و متوسطه دارد. در بین عوامل جمعیت شناختی؛ پایه تحصیلی، تحصیلات والدین، طلاق والدین، فوت والدین و سطح درآمد خانواده با بروز اختلال های رفتاری در دانش آموزان رابطه معناداری دارند.

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش معنوی و رضایت از زندگی در میان دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوکان می باشد که در سال 1396-1395 در حال تحصیل بودند. از این تعداد 150 نفر بصورت نمونه گیری غیر احتمالی دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد هوش معنوی کینگ (SISRI)و پرسشنامه رضایت از زندگی داینر و همکاران (SWLS) (1985) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون های تی و آنالیز واریانس با نرم افزار SPSS21 انجام شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین هوش معنوی و رضایت از زندگی رابطه آماری معناداری وجود دارد. سطح معناداری پایین تر از 05/0 می باشد(02/0= sig). همچنین میزان هوش معنوی بر حسب تاهل و میزان رضایت از زندگی بر حسب جنسیت در میان دانشجویان متفاوت بود.

خانواده اولین محیطی است که فرزندان را با باورها و هنجارهای جامعه آشنا میکند و به تدریج شخصیت فرزندان را بر اساس این عناصر شکل می دهد. این مقاله به تاثیر اعتیاد والدین بر کارکرد خانواده بویژه کودکان و نوجوانان میپردازد. فرزندان با الگوبرداری از والدین، اغلب رفتارهای آنان، حتی رفتارهایی راکه والدین توجهی به آن ندارند، نظیر پرخاشگری، به کار بردن الفاظ ناپسند، فحاشی، کارهای خلاف و. . . تقلید می کنند. اعتیاد والدین به سیگار یا مواد مخدر، موجب می شود تا فرزندان، رفتار آنها را الگو قرارداده و معتاد شوند. از سوی دیگر تحمل فرزندان، به جهت زندگی در خانه ای که آلوده به مواد مخدر است و اغلب اعضای خانواده نشئه و بیکار و. . . می باشند، کاهش می یابد و به سوی اعتیاد و خلاف کشیده می شوند. بنابراین لازمه رشد سالم و طبیعی کودکان و سلامت روان آنها، پرورش در خانوادهای بهنجار و سالم است که بستر مناسبی را برای تأمین نیازهای رشدی کودک فراهم کند همچنین باید محیط پیشرفت و طی کردن پله های ترقی برای کودکان و نوجوانان میسر باشد. هرآنچه که باعث اختلال در عملکرد خانواده شود، می تواند زمینه ساز مشکلاتی در پرورش کودکان شده و منجر به پیامدهای منفی در آینده برای آنها شود. اعتیاد والدین یکی از این مشکلاتی است که کودکان و نوجوانان را در معرض خطر قرار داده و سلامت روان آن ها را تهدید میکند. از این رو، در این مقاله قصد داریم به بررسی نقص های والدین که اغلب در خانواده های با مشکل سوء مصرف وجود دارد و همچنین پیامدهای منفی که فرزندان والدین الکلی ممکن است با آن روبرو شوند، شامل مشکل در تحصیل، اختلالات درونی سازی و برونی سازی و عملکرد هیجانی و اجتماعی بپردازیم.

هدف از انجام پژوهش حاضر، تأثیر دانش هیجانی بر نشاط ذهنی با توجه به نقش میانجی ذهن آگاهی در دانش آموزان می باشد. روش تحقیق توصیفی همبستگی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر جوانرود بود (5320 نفر) که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 357 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و به روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس، پرسشنامه بین دانش آموزان توزیع شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ)، مقیاس نشاط ذهنی حالتی (ریان و فردریک، 1997) و پرسشنامه آگاهی هیجانی (ریفی و همکاران، 2007) بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها به تأیید استاد راهنما و جمعی از اساتید روانشناسی دانشگاه پیام نور جوانرود رسید. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضرب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های فوق به ترتیب 77/0، 75/0، 76/0 محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معدلات ساختاری استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که بین دانش هیجانی و نشاط ذهنی دانش آموزان با توجه نقش واسطه ای ذهن آگاهی رابطه وجود دارد.

هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه بین بنیان های اخلاقی و جهت گیری مذهبی با مهارت های ارتباطی بین فردی در بین دانش آموزان پسرانه متوسطه دوم شهربجنورد بوده است. از بین دانش آموزان متوسطه شهرستان بجنورد 305 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای-مرحله ای انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جهت اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه بنیان های اخلاقی (هایت و گراهام، 2007) و پرسشنامه جهت گیری مذهبی (آلپورت، 1967) و پرسشنامه مهارت های ارتباطی بین فردی (منجمی زاده، 1391) به ترتیب جهت سنجش بنیان های اخلاقی، جهت گیری مذهبی و مهارت های ارتباطی بین فردی استفاده شد. تحلیل رگرسیون گام به گام و ضریب همبستگی پیرسون جهت تحلیل داده ها مورداستفاده قرار گرفت و اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین جهت گیری مذهبی و بنیان های اخلاقی با مهارت های ارتباطی بین فردی در بین دانش آموزان متوسطه شهرستان بجنورد رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته ها نشان داد که هر چه نمره جهت گیری مذهبی و بنیان های اخلاقی بالاتر باشد، مهارت های بین فردی نیز بالاتر خواهد بود. علاوه بر این نتایج نشان داد که مهارت های ارتباطی بین فردی در بین دانش آموزان از روی جهت گیری مذهبی و بنیان های اخلاقی آن ها به طور معنی داری قابل پیش بینی است.

بیماری کرونا (کووید 19) یک بیماری ناشناخته است و علم پزشکی تاکنون نتوانسته است راه درمان مناسبی پیدا کند. ابهامات و میزان بالای سرایت این بیماری و مرگ ومیر آن در دنیا سبب ترس در مردم شده است. با توجه به این موضوع پژوهش حاضر به بررسی تأثیر بیماری کرونا بر ناامیدی و پرخاشگری دانشجویان پرداخت. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و ازنوع علی مقایسه ای بود. این پژوهش در سال 1400 در دانشگاه آزاد کاشان انجام گرفت. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و ازنوع علی مقایسه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر دانشجویان دانشگاه آزاد کاشان بودند؛ که به طور تصادفی 200 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر پرسشنامه بود. می کند. تجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسش نامه، در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی بود. در سطح آمار توصیفی از آمارهایی نظیر فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار استفاده شده و در سطح آمار استنباطی از آزمون تی مستقل استفاده شد. تمامی تحلیل ها با استفاده از نرم افزار آماری 24 SPSS انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده بیماری کرونا باعث افزایش پرخاشگری و افزایش ناامیدی در دانشجویان شده است.

هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مثبت و منفی است که از طریق برنامه ی برنامه درسی پنهان به دانش آموزان منتقل می شود. برنامه درسی پنهان بعد غیرقابل پیش بینی یادگیری است. طراحی آموزشی بدون توجه به این بعد، غفلت از بخش مهمی است که در یادگیری دانش آموزان تأثیر فراوان دارد. برنامه درسی پنهان را باید یکی از سرمایه های مفهومی رشته برنامه درسی به شمار آورد. طرح این مفهوم سبب شده است تا نگاه سطحی نگرانه نسبت به پدیده برنامه درسی کاهش یافته و به صورت اجرایی در برنامه های آموزشی مدارس مدنظر قرار گیرد. هدف کلی این مقاله که به روش مروری-کتابخانه ای انجام گرفته است. در چند دهه گذشته بسیار مورد توجه نظریه پردازان حوزه برنامه درسی قرار گرفته است و هر یک از زوایه خاطی آن را مورد بررسی قرار داده اند که در این پژوهش سعی شده است تا ازدیدگاه های مختلف صحبت شود تا حتی المقدور شناخت و درک آن را برای بسیاری از افراد تسهیل نماید.

با توجه به تاریخچه معاصر آمورش، مشخص می شود که فراز و نشیب ها و تغییرات بر آموزش و یاددهی وارد شده که با گسترش و توسعه فناوری اطلاعات و بحران ها و مشکلات گوناگون، آمورش سنتی پاسخگو نیست و نیاز به آموزش مجازی و الکترونیکی روز به روز گسترش پیدا می کرد. برای گرد آوری داده ها و تکمیل اطلاعات از منابع کتابخانه ای و سایر مقالات و پژوهش ها کمک گرفته شده است. در این مقاله سعی شده با بررسی آمورش مجازی، و انواع و روش های آن، به بررسی و تحلیل معایب و مزایای آن بپردازیم. سپس با مطرح کردن اصول آموزش مجازی، راه کارهایی را برای بهبود و پیشرفت آموزش مجازی برای برطرف کردن نیازهای آموزشی دانش آموزان و دانشجوین مطرح کرده ایم. به امید روزی که معلمان و اساتید بزرگوار با به کارگیری و توجه به این اصول و راه کارها تاثیر بسیاری بر بهبود آموزش مجازی و پیشرفت فراگیران داشته باشند.

این پژوهش با هدف بررسی رابطه سطح تحصیلات پدر بر خودپنداره، اضطراب و پرخاشگری نوجوانان دختر سنین 18-12 سال شهرستان اهواز به مرحله ی اجرا درآمد. به همین منظور از بین کلیه ی دختران تعداد 100 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودپنداره راجرز (1957)، پرسشنامه اضطراب اشتیلبرگر (STAI-Y) و پرسشنامه پرخاشگری نیلسون (2000) بوده است. این تحقیق از نوع همبستگی است و به منظور تحلیل فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی شفه و نیز روش آلفای کرونباخ برای محاسبه ضرایب پایایی استفاده شده است. نتایج بدست آمده در این پژوهش نشان داد که بین نوجوانان دختر دانش آموز از لحاظ خودپنداره (منفی) تفاوت معنی داری وجود داشته و بین نوجوانان دختر دانش آموز از لحاظ اضطراب تفاوت معنی داری وجود ندارد و بین نوجوانان دختر دانش آموز از لحاظ خشم تفاوت معنی داری مشاهده نشد.

اختلال پانیک یا هراس یک حمله حاد و ناگهانی اضطراب است که از چند دقیقه تا یک ساعت طول می کشد. این بیماری یکی از شایع ترین اختلالات روان شناختی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی-همبستگی به بررسی رابطه بین سر سختی روانشناختی با خود کارآمدی در افراد دچار اختلال پانیک پرداخته است. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران مبتلا به اختلال پانیک شهرستان کاشان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی 100 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه بود. به منظور سنجش سر سختی روانشناختی از پرسشنامه کوباسا، مدی و همکارانش (1979) و به منظور سنجش خودکارآمدی از پرسشنامه شرر و همکاران (1982) استفاده شد. بر اساس نتایج بین مولفه های سر سختی روانشناختی شامل کنترل، تعهد و چالش با خودکارآمدی بیماران رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت.

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی کلاس معکوس در زمان آموزش مجازی بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و میزان یادگیری درس ریاضی در دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از طریق نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس، 30 دانش آموز از دو کلاس انتخاب شده و در دو گروه آزمایشی و گواه (15 نفر گروه آزمایشی و 15 نفر گروه گواه) جایگزین شد. گروه آزمایشی روش آموزش مبتنی بر کلاس معکوس و گروه گواه روش آموزش مبتنی بر کلاس سنتی دریافت کرد. گردآوری اطلاعات به روش میدانی و از طریق پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی ISM و آزمون ریاضی محقق ساخته انجام شد. طبقه بندی، توصیف و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری از جمله آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس و ضریب اِتا) در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد روش تدریس کلاس معکوس تاثیر معناداری بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دارد و نسبت به روش سنتی موجب بالا رفتن انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شده است. همچنین میانگین نمرات آزمون پیشرفت تحصیلی درس ریاضی گروه آزمایش، بعد از اجرای روش تدریس کلاس معکوس افزایش داشت و این تفاوت حاکی از این است که روش کلاس معکوس نسبت به روش سنتی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم در درس ریاضی تاثیر بیشتری دارد.

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه نیازهای بنیادین روان شناختی و آرزوهای شخصی با افکار خودکشی بود. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه ی پژوهش کلیه ی دانشجویان در سال تحصیلی 1399-1400 هستند که تعداد 200 نفر از دانشجویان زن دانشگاه پیام نور رامسر در سال تحصیلی 1400-1399 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی نیازهای بنیادین روانشناختی (BSNQ؛ لاگاردیا و همکاران، 2000)، نمایه آرزوAI)؛ گروزت و همکاران، 2005) و مقیاس افکار خودکشی بک (BSSI؛ بک، 1979) استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن با نرم افزار SPSS-20 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد نیازهای بنیادین روان شناختی به طور منفی با افکار خودکشی ارتباط دارند (05/0 ˂ p). بین آرزوهای شخصی زیبایی، ثروت و شهرت با افکار خودکشی رابطه ی مثبت و معنادار وجود داشت. اما بین آرزوهای شخصی امنیت و پیوندجویی با افکار خودکشی رابطه منفی و معنادار مشاهده شد. همچنین، سایر آرزوهای شخصی (همرنگی با دیگران، خودپذیری، همکاری اجتماعی، سلامتی، معنویت و لذت گرایی) با افکار خودکشی رابطه ی معنادار نداشتند. با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که چگونگی ارضا نیازهای روانی و آرزوهای متفاوت افراد با افکار خودکشی در آنها مرتبط است.

هدف پژوهش حاضر پیش بینی اشتیاق شغلی بر اساس امید به زندگی در معلمان دانش آموزان آهسته گام بود. این پژوهش در زمره تحقیقات همبستگی و از منظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه معلمان شاغل در تمام مقاطع تحصیلی استثنایی شهرستان رشت تشکیل دادند که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به کار بودند. روش نمونه گیری در این پژوهش خوشه ای چندمرحله ای بوده است و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 120 نفر انتخاب گردید. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های اشتیاق شغلی(JEQ) و پرسشنامه امید به زندگی میلر و پاورز (1988) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام شد. یافته های حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین امید به زندگی با اشتیاق شغلی در معلمان دانش آموزان آهسته گام همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد و همچنین یافته های حاصل از آزمون رگرسیون نشان داد، متغیر امید به زندگی مجموعاً قادر به پیش بینی اشتیاق شغلی در معلمان است (01/0 > p)، نتایج حاکی از اهمیت امید به زندگی در پیش بینی اشتیاق شغلی معلمان دانش آموزان آهسته گام بود. بنابراین، به مشاوران و درمانگران پیشنهاد میشود، برای بهبود اشتیاق شغلی این معلمان، امید به زندگی آنها را از طریق کارگاه های آموزشی افزایش دهند.

مدارس به عنوان مرکز پژوهش های علمی و فرهنگی، مهد نوسازی اجتماع و محلی است که در آن افکار و اندیشه های جدید، دانش و معرفت جدید، فناوری متحول و فرهنگی خلاق و پویا، نشو و نما می کند. در حال حاضر دانش آموزانی که در شرایط فشارزا زندگی می کنند، خلاقیت کمتری دارند و هنگام مواجه با مسائل ذهنی، آموزشی و عملی، خودکارآمدی کمتری از خود نشان می دهند. این مطالعه با هدف بررسی رابطه خلاقیت بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان به صورت کتابخانه ای انجام شد. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که خلاقیت استعداد پیچیده ای است، متمایز از هوش و کنش وری شناختی و محتملاً تابع افکار، استدلال استقرایی، پاره ای از صفات ادراکی و شخصیت و نیز هوش واگرا، در حدی که این هوش گوناگونی راه حل ها و فرآورده ها را مساعد می سازد و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان را که به توانایی آن ها در انجام دادن یک کار یا انطباق با یک موقعیت خاص دلالت دارد ارتقا می بخشد.

پژوهش حاضر با هدف مطالعه ای بر کودکان ADHD و روش های درمان نوروتراپی TDCS انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی و از نوع تحقیقات کیفی است. نتایج نشان داد که تحریک جریان مستقیم ترانس کرانیال (tDCS) برای تعدیل تحریک پذیری شبکه عصبی خود به خود شناخته شده است. بهبود شناختی مشاهده شده در کارآزمایی های قبلی، پتانسیل این تکنیک را به عنوان یک ابزار درمانی ممکن برای استفاده در کودکان دچار اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD)افزایش می دهد. با این حال، برای کشف پتانسیل این روش به عنوان یک رویکرد درمانی، پارامترهای عملکردی اتصال مغز و میزان تأثیرات آن باید به طور کامل بررسی شوند. این روش ایمن، ارزان و ساده است و این مشخصات مثبت قابلیت کاربرد بالقوه آن را در اختلالات عصبی روانی مختلف مانند اختلال نقص توجه/بیش فعالی افزایش می دهد.

از آنجا که ابعاد حجاب در قرآن دارای دو بعد ایجابی و سلبی می باشد و حکم ایجابی آن وجوب پوشش بدن از نامحرم است و حکم سلبی آن، حرام بودن بی حجابی و خودآرایی و تبرّج در برابر نامحرم محسوب می شود و از طرفی احکام تشریعی واجب و حرام از جانب خداوند متعال دارای مصالح و مفاسدی است همچنین حکم وجوب حجاب و حکم حرمت بی حجابی در برابر نامحرم دربردارنده مصالح و مفاسدی است که این مقاله در قالب آثار و پیامدهای فردی و اجتماعی حجاب، برگرفته از آیات الهی قرآن و سخنان حضرات معصومین علیهم السلام عهده دار آن است بنابراین آثار فردی حجاب مبین تاثیراتی است بر فرد که او را در مسیر تهذیب نفس و کمال و معنویت الهی قرار می دهد و آثار اجتماعی حجاب نیز تبیین کننده تاثیرات شگرفی در جامعه است که جامعه انسانی را در عرصه های گوناگون اجتماعی به سوی فلاح و رستگاری و پیشرفت سوق می دهد.

طلاق از استرس زاترین فقدان ها می باشد و موجب آشفتگی های هیجانی و مشکلات رفتاری در افراد می شود، در این میان آسیب پذیری زنان از پیامدهای طلاق بیشتر از مردان است. منفی ترین پیامد طلاق بروز اختلالات روانی به ویژه اضطراب و افسردگی است. منظور از افسردگی، اختلالی است که دوام کافی و نشانه های ویژه دارد و بر عملکرد شخص، تاثیر نامطلوب می گذارد و پریشانی ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر، مروری بر مستندات موجود در مورد افسردگی زنان مطلقه و رویکردهای درمانی موثر و مرتبط با آن است. برای یافتن مستندات مرتبط، جستجو در پایگاه داده های اطلاعاتی مگ ایران، سیویلیکا، ایران داک، نورمگ، گوگل اسکالر و ساینس دایرکت، از سال 1390 تا 1400 و به دو زبان فارسی و انگلیسی با کلیدواژه های فارسی: زنان مطلقه، افسردگی زنان مطلقه، درمان افسردگی زنان مطلقه و کلیدواژه های انگلیسی: Divorced women, Depression in divorced women, Treatment of Depression in Divorced Women انجام شد. در ابتدا 47 مقاله و 11 پایان نامه ذخیره و بعد از حذف اطلاعات قدیمی و نامرتبط 24 مقاله و 7 پایان نامه برای بررسی نهایی انتخاب شدند.

در مورد بیان روش شناسی علمی و بنیانگذار روش علمی دکتر منیژه کرباسی در کتاب روانشناسی رشد فصل تعریف و موضوع روانشناسی رشد صفحات 10-11 طبع انتشارات دانشگاه پیام نور ذیل عنوان پدر بزرگ روش علمی؛ چارلز داوین، طی دو پاراگراف آخر می نویسند او نه تنها بنیاد نظری برای مطالعه رفتار کودکان ارائه داد بلکه روشی مفید نیز برای گردآوری اطلاعات در این زمینه معرفی نمود) مسئله ای که در این جا مطرح می شود این است که آیا واقعاً روش شناسی تحقیق علمی با داروین آغاز می شود؟ آیا در طول تاریخ فلسفه یونان باستان و قرون وسطی به روش علمی مبتنی بر تجربه و مشاهدات عینی پرداخته نشده بود؟ نویسنده در پژوهش پیش رو قصد دارد سیر روش شناسی تحقیق علمی را در طول تاریخ فلسفه از یونان باستان تا دوره نوزایی مورد مطالعه قرار دهد. مراد ما از روش علمی تحقیق، روشی است که در سنت های آموزشی جهان باستان و قرون وسطی مورد اقبال و پذیرش به عنوان قرائت و خوانش رسمی قرار گرفته باشد و همچنین با روش علمی دوره نوزایی هماهنگ بوده باشد لذا به مکاتبی همچون رواقی گری و اپیکور گرایی که اگر چه در طول تاریخ فلسفه حضور داشته اند ولیکن هیچ گاه به عنوان قرائت و خوانش رسمی توسط سنت های آموزشی مورد پذیرش و اقبال قرار نگرفته اند به صورت مجمل و مختصر اشاره خواهیم کرد و به تفصیل به آن ها نخواهیم پرداخت همچنین مکاتبی که اگر چه در سنت های آموزشی به عنوان قرائت و خوانش رسمی قرار گرفته اند ولیکن با روش علمی دوره نوزایی به بعد هماهنگ نیستند را نیز مورد بررسی مختصر قرار خواهیم داد و به صورت تفصیلی به آن ها نخواهیم پرداخت به عنوان مثال مکاتبی که در روش شناسی خود به حجیت مکاشفه و شهود و رویا و. . . قائل هستند.

آمار شرکت زنان در ورزش، مانند سایر نقاط جهان کمتر از مردان بوده که از دلایل آن می توان به مسئولیت های خانواده و موانع فرهنگی اشاره کرد. ورزش علاوه بر اثرات جسمانی، اثرات روانی نیز دارد. بررسی بر روی این دسته از اثرات آن که شامل اثر روی عزت نفس و کاهش اضطراب و افسردگی و اثرات مربوط به رضایت بدنی و ارتباط آن با خود جسم پنداری می باشد هدف این تحقیق است. مطالعات گذشته نشان داده شد که در حالی که انجام ورزش برای بهبود سلامت با رضایت بدنی بالایی همراه است. انجام آن برای رسیدن به اندام ایده آل با کاهش رضایت بدنی و عزت نفس (عزت جسم ) همراه بود. افکار خود جسم پندارانه طی ورزش رها می شوند. دو دلیل اصلی زنان برای ورزش در جوامع غربی و ایرانی به ترتیب “ کنترل وزن و جذابیت و آرامش روحی و سلامت جسمی می باشند شواهد بسیار محکمی برای اثبات اثر مثبت ورزش روی رضایت مندی ( Well being ) وجود دارد ورزش ایروبیک نه تنها سلامت جسمی را افزایش می دهد بلکه شامل اثرات روانی واضح نیز می شود. شامل بالا بردن mood این اثرات مثبت ایجاد حس سلطه و کنترل و مبارزه با تشویق مداوم است. افزایش درک منفی و عزت نفس نیز در اثر انجام ورزش ایروبیک گزارش شده است آزمایشات کلینیکی کاملا کنترل شده ثابت می کند که ورزش هوازی اثرات مثبتی روی بیماران دارای افسردگی می گذارد. بعضی نظرات نشان میدهند که که عزت نفس عمومی ارزش هر کس در محدوده شخصی، بدنی، اجتماعی، عاطفی و هوشی وابسته است در نتیجه عزت نفس فرد در هر یک از این زمینه ها در حال مهار با زیردامنه های آن زمینه است. در زمینه جسمی این دامنه شامل تحمل بدنی، قدرتی، ظاهر و مبارزه می ورزشی است. به همین دلیل چون در نتیجه ورزش ایروبیک تحمل بالاتر رفته و توانایی فیزیکی فرد زیادتر می شود عزت نفس فیزیکی او نیز افزایش می یابد از طرف دیگر با توجه به این نکته که ورزش در مقایسه با سایر درمان های استفاده شده در طب غربی، یک روش غیر تهاجمی کم هزینه و بدون عوارض جانبی است بهترین راه پیشنهادی در جهت ارتقای سطح سلامت روانی زنان کاهش هزینه بهداشتی درمانی مربوطه می باشد. بدین منظور افزودن ساعات و تدوین برنامه ی ورزشی با رویکرد ترویجی آموزشی در مدارس دخترانه پیشنهاد می شود. هم چنین تخصیص مکان های سرپوشیده با امکانات بیشتر به ورزش همگانی و آشنا سازی زنان با فواید آن و تشویق زنان به مشارکت در این فعالیت ها می تواند مثمر به ثمر واقع شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر توجه مسئولان بهداشت و درمان کشور به تهیه برنامه های ورزشی هوازی بهبه منظور کاهش بیماری های روان زنان جامعه نیز ضروری است.

ما در این مقاله به بررسی ابعاد شخصیتی، اجتماعی و تحصیلی درنوجوانان پرداخته ایم. نمونه ای متشکل از تعدادی از نوجوان در نظر گرفته شد و برای متغیرهای شخصیتی، توانایی شناختی غیرکلامی ارزیابی بررسی شد، در حالی که نمرات پایان سال از مدیریت مدرسه به دست آمد. با استفاده از یک رویکرد جامعه شناختی، شرکت کنندگان میزان پذیرش و رد و همچنین درک خود را از پذیرش و نمرات رد شده در محیط کلاس ارزیابی شد. نتایج نشان می دهد که وابستگی جنسیتی بر ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی و موقعیت اجتماعی واقعی برای نوجوانان و موقعیت اجتماعی ادراکی برای کودکان تأثیر می گذارد. به طور کلی شخصیت بر موقعیت اجتماعی تأثیر می گذارد. جنسیت همچنین تأثیرات موقعیت اجتماعی واقعی بر پیشرفت تحصیلی را تعدیل می کند، که در آن دختران نوجوان بیشتر تحت تأثیر پذیرش ضعیف قرار می گیرند. عواقب آن نیز مورد بحث قرار گرفته است.

هدف اصلی این مقاله وضوح بخشیدن به مفاهیم اساسی مبانی تربیتی و فلسفی جان دیویی می باشد که مفهوم رشد در کانون توجه مقاله قرار دارد. روش پژوهش مقاله برای پاسخ به پرسش اصلی مقاله( مفاهیم اصلی مبانی تربیتی و فلسفی دیویی چیست؟ چه معنایی دارند؟ و چه ارتباطی بین آن مفاهیم وجود دارد؟ ) فراترکیب می باشد که به طور ساختارمند از مطالعات صورت گرفته برای استنباط پاسخ پرسش اساسی مقاله استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم اساسی استنباط شده برای مبانی تربیتی دیویی، عملگرای طبیعتگرا، عادت، تجربه، موقعیت، تفکر، دموکراسی، رشد، مسئله، پیامدگرایی، حل مسئله، تربیت، اجماع؛ معیار حقیقت می باشد که اگر این مفاهیم را در یک ظرف بریزیم آنگاه مفهوم رشد در مبانی تربیتی دیویی روشن تر خواهد شد که عبارت است از اینکه وقتی در یک موقعیت یک ارتباط تجربی مستقیم با یک مسئله حیاتی که از فروشکستن عادات و رخ دادن اختلال کارکردی ظاهرشده است، داشته باشیم و به تفکر تاملی پیامدنگر، مشارکتی برای حل مسئله بپردازیم و به یک بصیرت و فهم عمیق برسیم. سپس به بررسی ارتباط مفاهیمی چون رابطه پیامدگرایی و تفکرتاملی، رابطه پیامدگرایی و ارزش شناسی، رابطه تفکر و تجربه، درهم تنیدگی ذهن و جهان، و فرد و جامعه، رابطه زندگی و تربیت و دموکراسی پرداخته شده است. در ادامه اصول اساسی تجربه و برنامه درسی و نکاتی در باب تریس مورد بررسی قرارگرفته است. در بخش مبانی فلسفی دیویی، فلسفه، آزادی اراده، طبیعت و متافیزیک، هوش و خرد، خصوصیات معرفت از نظر دیویی، و معرفت شناسی وی پرداخته شده است.

باوجود تفاوت های بسیاری که در نظام های آموزشی و مباحث فرهنگی میان کشورهای مختلف جهان وجود دارد، همه آنها بازی را به عنوان یک ضرورت اساسی و عاملی در رشد و یادگیری کودکان تشخیص می دهند. بسیاری از مربیان بزرگ همچون مونته سوری، فروبل، پیاژه، مک میلان، ویگوتسکی نیز بر نقش بازی به عنوان مهم ترین روش آموزش کودکان برای یادگیری مهارت ها و موضوعات تأکید کرده اند. بازی آموزشی یک فعالیت برنامه ریزی شده، رقابتی و دارای هدف مشخص است. پرکاربردترین برنامه های آموزشی بر مبنای بازی های متنوع و کودک محور در دوره ی پیش از دبستان طراحی و تدوین می شوند. ما در این پژوهش، باتوجه به نقش مهم بازی، در تربیت کودکان و شکل دهی توانایی های و استعدادهای فراوان آنان، قصد داریم ضمن مروری بر زندگی نامه خانم مونته سوری به بررسی فعالیتها و عقاید ایشان درزمینه تعلیم و تربیت پرداخته و تاثیر بازی های آموزشی مونته سوری بر کودکان را مورد بررسی قرار دهیم.