در این مقاله پس از مروری بر ساختار مدل انرژی جهانی موسسه مطالعات بین المللی انرژی و مدلها و معادلات اصلی تشکیل دهنده آن به تحلیلی پیرامون کشش های قیمتی و درآمدی بدست آمده از مدل تقاضای انرژی این مدل پرداخته می شود. مدل IWEMیک مدل انرژی جهانی با بیش از 450 معادله (150 معادله تصادفی و 300 رابطه) است که تقاضا، عرضه و قیمت انرژی را برای تقریبا کلیه کشورهای جهان که در قالب مناطق مختلف تقسیم بندی شده اند، تخمین و روند آنرا پیش بینی می کند. یکی از مدلهای اصلی سیستم IWEM مدل تقاضای انرژی است که شامل تقاضای کل و تقاضای سهم سوخت در مناطق و بخشهای مختلف است. کششهای قیمتی بدست آمده از معادلات تقاضای کل انرژی حاکی از بی کششی قیمت انرژی در مناطق و بخشهای مختلف اقتصادی دارد و این کشش در بخشهای حمل و نقل مناطق کمتر از دو بخش صنعت و خانگی-تجاریست. اما نتایج بدست آمده برای کشش درآمدی در بخش حمل و نقل بزرگتر از سایر بخشهاست این مساله حاکی از آنست که تغییرات درآمد (در اینجا تولید ناخالص داخلی مناطق) اثر بیشتری بر مصرف انرژی در این بخش نسبت به سایر بخشها دارد. بی کشش بودن قیمت انرژی و به تبع آن نفت در بخشهای مختلف مصرفی سبب شده است تا با توجه به ساختار مصرفی این بخشها و امکان جایگزین سازی و پتانسیل صرفه جویی محدود، تقاضا نتواند قدرت مانور و واکنش شدیدی در مقابل تغییرات افزایشی قیمت داشته باشد. به همین دلیل نیز در چند سال اخیر علیرغم افزایش شدید قیمت نفت تقاضا تقریبا روند عادی خود را طی کرده است. کاهش سطح ذخیره سازیهای کشورهای OECD و ظرفیت مازاد اوپک دو عامل مهمی بوده است که سبب تقویت این امر شده است. نتایج پیش بینی مدل نیز برای متغیرها ی درونزا نظیر مصرف حاملهای انرژی و تدوین سناریو برای متغیرهای برونزای مدل از نتایج اطمینان بخشی نسبت به سایر مدلهای شناخته شده جهانی برخوردار بوده است.