علوم پزشکی زانکو
سال:1395 | دوره:17 | شماره:55 |تعداد مقالات:8

زمینه و هدف: تحقیقات نشان می دهند که قرارگیری در معرض بخار رنگ و مواد شیمیایی، اختلال های فیزیولوژیک را در پی دارد. هدف از این مطالعه، بررسی آثار استنشاق بخار رنگ های روغنی بر سطح سرمی هورمون پرولاکتین در موش های صحرایی نر و ماده است.مواد و روش کار: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، 15 سر موش صحرایی نر و 15 سر موش صحرایی ماده نژاد ویستار به طور تصادفی به گروه های پنج سری کنترل و مواجهه با 1 و 8 ساعت بخار رنگ در روز تقسیم شدند. پس از ده هفته، خون گیری به روش قلب باز انجام گرفت و پس از تهیه سرم، سطح سرمی هورمون پرولاکتین با استفاده از روش رادیوایمنواسی (RIA) اندازه گیری شد و در نهایت داده ها با به کارگیری آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: سطح سرمی پرولاکتین در هردو گروه نر و ماده در گروه مواجهه با 1 و 8 ساعت بخار رنگ، نسبت به گروه کنترل، افزایش معنی دار یافت (P<0.001). بر خلاف گروه های نر، در گروه های ماده، سطح سرمی پرولاکتین در گروه 8 ساعت مواجهه با بخاررنگ، نسبت به گروه 1 ساعت مواجهه با بخار رنگ، افزایش بیشتری داشت (P<0.001) .نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن هستند که مواجهه با بخار رنگ می تواند سبب افزایش سطح سرمی پرولاکتین شود که این امر می تواند اختلال های فیزیولوژیک دیگری را در پی داشته باشد.

زمینه و هدف: کم خونی ناشی از فقر آهن یکی از مشکلات تغذیه ای شایع در جهان است که شیوع آن در دختران بعد از بلوغ به دلیل خونریزی ماهیانه افزایش می یابد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر آموزش حضوری بر میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دختر در مورد کم خونی ناشی از فقرآهن می باشد.مواد و روش کار: در این مطالعه مداخله ای (نیمه تجربی) 300 نفر از دانش آموزان دختر سه پایه اول دبیرستان های شهر مراغه (150 نفر در گروه مداخله و 150 نفر در گروه کنترل) به طور تصادفی انتخاب و وارد مطالعه شدند. قبل از اجرای برنامه آموزشی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد به وسیله پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت و پس از اجرای برنامه آموزشی و با گذشت 45-30 روز از مداخله، تاثیر آموزش بهداشت در هر دو گروه مداخله و کنترل مورد مقایسه قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد قبل از آموزش اختلاف معناداری بین گروه های مورد مطالعه از نظر آگاهی، نگرش و عملکرد وجود ندارد اما بعد از انجام مداخله آموزشی اختلاف معناداری در آگاهی، نگرش و عملکرد در گروه مداخله دیده شد (P<0.0001). نتیجه گیری: نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان گروه مداخله افزایش یافته بود این بدان معناست که انجام مداخله آموزشی باعث مطلوب تر شدن آگاهی، نگرش و عملکرد گردیده است. بنابراین با افزایش آگاهی می توان گامی مهم در جهت پیشگیری از کم خونی ناشی از فقر آهن و ارتقاء سلامت دانش آموزان برداشت و آموزش دختران که مادران آینده اند، تاثیری مستقیم در آموزش نسل آینده دارد.

زمینه و هدف: امروزه استفاده از مواد نیروزا برای کسب موفقیت در رقابت های ورزشی وگاهی برای بهبود جسمانی و توجه به ظاهر بدن به وسیله افزایش حجم و توده عضلانی به امری مشکل ساز در بین نوجوانان و جوانان تبدیل شده است. لذا هدف از این مطالعه تعیین شیوع مصرف مواد نیروزا و عوامل مرتبط با آن در ورزشکاران بدن ساز مرد شهر سنندج می باشد.مواد وروش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 199 ورزشکار بدنساز مرد شهر سنندج مورد پرسشگری قرار گرفتند. نمونه گیری به صورت طبقه بندی تصادفی انجام و اطلاعات در زمینه های دموگرافیک و مصرف مواد نیروزا با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. داده های گردآوری شده از طریق نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد آنالیز قرار گرفتند.یافته ها: 32.6 درصد افراد از مواد نیروزا استفاده می کردند. شایع ترین مواد مورد مصرف، کراتین (25 درصد)، پروتئین (19 درصد) بوده است. بین مصرف مواد نیروزا با سن (P=0.193)، سطح تحصیلات (P=0.344)، وضعیت تاهل (P=0.344) و وضعیت اقتصادی (P=0.497) رابطه آماری معناداری مشاهده نشد. رابطه آماری معنادار منفی بین مصرف مواد نیروزا با مصرف سیگار بدست آمد (P<0.05). همچنین ورزشکارانی که سابقه فعالیت بیش از دو سال داشتند، بیشترین تعداد مصرف کنندگان مواد نیروزا را به خود اختصاص داده بودند (P=0.008). بیشترین دلیل مصرف در افرادی که مواد نیروزا مصرف می کردند، تناسب اندام (76.56) بود (P<0.05). نتیجه گیری: شیوع مصرف مواد نیروزا در مطالعه حاضر نسبت به اکثر نتایج تحقیقات داخلی کمتر بود، ولی با توجه به گسترش مصرف مواد نیروزا، لزوم ایجاد برنامه های پیشگیری و آموزش ورزشکاران و مربیان در مورد عوارض مصرف مواد نیروزا توصیه می گردد.

زمینه و هدف: ناگویی خلقی عبارت است از ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها، که بطور قابل توجهی با کیفیت زندگی افراد مرتبط است و از طرف دیگر تبیین رابطه ناگویی خلقی با سبک های پردازش اطلاعات (منطقی و تجربه ای) می تواند اطلاعات مفیدی را بدست بدهد. هدف این پژوهش، پیش بینی ناگویی خلقی بر مبنای سبک های پردازش اطلاعات دربین زنان تحت پوشش کمیته امام خمینی (ره) شهر کرمانشاه بود.مواد و روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی است که در بین 329 نفر از زنان تحت پوشش کمیته امام خمینی (ره) شهر کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. داده ها از طریق پرسشنامه های سیاهه منطقی- تجربه ای (ERI) و پرسشنامه آلکسی تایمیا (AI) جمع آوری شد. و سپس با روش تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با روش همزمان با استفاده از نرم افزار SPSS 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که سبک پردازش منطقی با ناگویی خلقی رابطه منفی و معناداری دارد و می تواند آن را پیش بینی کند؛ اما سبک پردازش تجربه ای هیچ رابطه معناداری با ناگویی خلقی نداشت. به عبارت دیگر با سطح بالای سبک پردازش می توان سطح پایین ناگویی خلقی را در افراد پیش بینی کرد.نتیجه گیری: بنابراین پیشنهاد می شود در فعالیت های درمانی و حمایتی با در نظر داشتن نقش سبک های پردازش اطلاعات در کنار برنامه های حمایتی، جلسات درمانی فردی و گروهی برای این افراد اجرا گردد.

زمینه و هدف: عفونت ویروسی هپاتیت B، از بزرگترین مشکلات بهداشتی جهان و ایران می باشد. در بیماران دیالیزی به علت تماس مکرر با فراورده های خونی، احتمال آلودگی با این ویروس بیشتر و پاسخ مناسب به واکسن هپاتیت B کمتر می شود. این مطالعه با هدف بررسی تیتر Hbs و کارایی واکسیناسیون هپاتیت B در بیماران دیالیزی بیمارستان های صلاح الدین ایوبی بانه و امام خمینی سقز انجام شد. مواد و روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1393 انجام شد و 133 بیمار همودیالیزی تحت درمان در بیمارستان های صلاح الدین ایوبی بانه و امام خمینی سقز، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. ابتدا چک لیستی طراحی و اطلاعات استخراجی از پرونده ها در آن ثبت شد، سپس داده ها وارد نرم افزار SPSS18 گردید و با توجه به اهداف مطالعه، استفاده از آزمون های t-test و کای 2 تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: میانگین سنی بیماران 60.23 سال و میانگین تیتر Hbs آنها 93.22 بود که در این میان 70.1% بیماران سابقه واکسیناسیون داشتند. مقایسه تیتر Hbs در دوگروه سنی کمتریا مساوی 40 سال و بیشتر از 40 سال معنی دار نبود (P=0.4).). میانگین تیتر Hbs در دو گروه دیابتی و غیردیابتی ارتباط معنی داری را نشان نداد (P=0.4).) همچنین در میان زنان و مردان نیز اختلاف معنی داری مشاهده نشد (P=0.77) اما بین وضعیت تیتر Hbs (بصورت دو رده کمتر از 10 و بیشتر از 10) با سابقه واکسیناسیون هپاتیت، اختلاف معنی دار بود (P=0.02).نتیجه گیری: طبق نتایج مطالعه حاضر، احتمال ابتلا به عفونت در بیمارانی که واکسن هپاتیت دریافت کرده اند، کمتر می باشد. بنابراین پیشنهاد می شود کسانی که به هر دلیلی واکسن مربوطه را دریافت نکرده اند، واکسینه شوند.

زمینه و هدف: در دنیای امروز مهارت های روانی، بخش جدایی ناپذیر ورزش های قهرمانی محسوب می شود. ورزشکاری موفق است که بیشترین میزان بهره را از این مهارت ها در محیط مسابقه ببرد. بر همین اساس هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سرسختی برحسب ادراک موفقیت و نظم جویی هیجانی در ورزشکاران رزمی نخبه می باشد.مواد و روش کار: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل 480 نفر از کلیه ی ورزشکاران (جودو، کشتی و تکواندو) شرکت کننده در مسابقات برترین های استان تهران در سال 94 بودند که 2000 نفر از آن ها بر پایه ی جدول مورگان و به صورت تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه ی سرسختی کوباسا، ادراک موفقیت ورزشی و نظم جویی هیجانی استفاده گردید. برای تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی و به منظور بررسی فرضیات، آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام و نرم افزار SPSS 21 به کارگرفته شد.یافته ها: نتایج حاکی از آن است که بین سرسختی با ادراک موفقیت (r=0.22)، ارزیابی مجدد (r=-0.44) و سرکوبی (r=-0.50) رابطه ی معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ادراک موفقیت و نظم جویی هیجانی 29 درصد از واریانس سرسختی را پیش بینی می کنند. افزایش ادراک موفقیت ورزشی موجب افزایش سرسختی ورزشکاران می شود اما با افزایش زیر مولفه های نظم جویی هیجانی (سرکوبی و ارزیابی مجدد) میزان سرسختی ورزشکاران کاهش می یابد. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که با افزایش ادراک موفقیت، میزان تلاش و رسیدن به هدف در ورزشکاران بیشتر تقویت می شود و میزان سرسختی آنان در مسابقه قوت می یابد اما این شرایط با ایجاد تنش و درک نامناسب هیجانی منجر به شکل گیری تعابیر نامناسب در ورزشکاران می گردد.

زمینه و هدف: مطالعه ی حاضر، تاثیر نوروفیدبک بر بهبود حافظه ی شنیداری در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال تحصیلی 94-1393 بررسی کرده است.مواد و روش کار: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون و دارای کنترل بود. جامعه ی آماری کلیه ی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانشجویانی که در خرده مقیاس های شنیداری آزمون حافظه بالینی وکسلر دو انحراف معیار پایین تر از میانگین را دریافت کردند؛ به صورت تصادفی، در دوگروه آزمایش (155 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای به کار گرفته شده عبارتند از: خرده آزمون های شنیداری حافظه بالینی وکسلر بزرگسالان (نسخه سوم، (WMS. III که شامل شباهت ها و گستره ی فضایی بود و ده جلسه نوروفیدبک به روش دیموس (2005) به صورت دوبار در هفته برای گروه آزمایش اجرا گردید. در پایان مداخله، مجددا دو گروه با آزمون مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نوروفیدبک بر بهبود حافظه ی شنیداری در گروه آزمایش اثربخش بود (P<0.001).نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت که نوروفیدبک به عنوان یک ابزار موثر برای ارتقای توانایی های شناختی و کارکردهای ذهنی موثر واقع می شود لذا استفاده از آن در حوزه های مربوطه پیشنهاد می گردد.

زمینه و هدف: سرطان گستره پیچیده از جهش های پویا در ژنوم است که با تغییرات گسترده در سطح سلول و بافت بروز می کند. با افزایش روزافزون نرخ ابتلا به این بیماری و زمان بر بودن توسعه داروهای جدید در روشهای آزمایشگاهی، با استفاده از روشی جدید که هزینه و زمان کمتری داشته باشد می توان به داروهایی با اثربخشی بالا و عوارض جانبی کمتر دست یافت. هدف این مطالعه معرفی ابزارهای دستیابی به داروهای نوین ضدسرطان و مزایای مطالعات پیش آزمایشگاهی در کاهش هزینه تولید این داروها می باشد.مواد و روش کار: تعداد مولکول های کوچک جدید کشف شده در درمان سرطان افزایش چشمگیری داشته است که نه تنها مدیون فهم روزافزون ما از ژن و مسیرهای مسوول شروع و پیشرفت سرطان است بلکه به این دلیل است که اکنون ما به تکنولوژی های قدرتمند در کشف دارو مجهز شده ایم. در 15 سال اخیر، داروهای ضد سرطان از عوامل سایتوتوکسیک (cytotoxic) که بصورت اختصاصی باعث تخریب DNA می شوند، به کمک روشهای محاسباتی به سمت داروهایی که بر ناهنجاریهای ژنتیکی و اپی ژنتیکی اثر دارند و به صورت اختصاصی تر بر روند تبدیل و پیشرفت سلول های بدخیم موثرند متمایل شده اند. دسترسی به اطلاعات ژنوم انسانی و هدف قرار دادن ژن های آسیب پذیر سرطان با استفاده از مدل سازی محاسباتی، پیش آگهی، تشخیص و درمان سرطان را با هزینه و زمان کمتر امکان پذیر می سازد.یافته ها: در مدلسازی محاسباتی فاکتورهای کلیدی که از طریق آزمایش نمی توان به آن دست یافت را با ساده ترکردن مفهوم سرطان به 4 سطح اتمی، مولکولی، میکروسکوپی و ماکروسکوپی، محاسبه میکنیم. مدل سازی محاسباتی معیاری ارزشمند در هدفمندسازی مراحل کشف و تولید داروی ضد سرطان جدید است. از جمله این روشها بررسی کمی رابطه ساختمان- اثر، داکینگ و شبیه سازی دینامیک مولکولی هستند. نتیجه گیری: ابزارهایی که در مطالعات پیش آزمایشگاهی جهت تولید داروهایی با اثربخشی بهتر و عوارض کمتر به کار گرفته می شوند در زمان و هزینه که از عناصر مهم درمان در بیماران سرطانی می باشند، صرفه جویی می کنند.