چکیده فارسی:
اهمیت «صدور انقلاب» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی این سؤال را فرارو نهاده است که نسبت این اصل با اصل عدم مداخله در حقوق بین الملل چیست و آیا تقابل نظری آن دو، کنشگری در عرصه بین الملل را دچار چالش نمی سازد؟ تفاسیر متعدد از اصل صدور انقلاب و ابهامات موجود در اصل عدم مداخله راه را بر قضاوتی کلی مبنی بر سازگاری یا ناهمخوانی این دو اصل دشوار ساخته است، با این حال اساس آن دو در تنافی ذاتی بایکدیگر قرار ندارد. این نوشتار با روش تحلیلی تبیینی اَشکال صدور انقلاب را در قالب پنج قرائت الگوئی توسعه ای، سیاسی استراتژیک، فرهنگی تبلیغی، نظامی تسلیحاتی و جهادی، سازماندهی نموده است. سه قرائت نخست را از اساس غیرمتعارض با اصل عدم مداخله دانسته و قرائت نظامی تسیلحاتی را در چارچوب تحول در مفهوم حاکمیت و گسترش حقوق مداخله بشردوستانه توجیه می نماید. در نهایت بر این باور است که قرائت متخذ از امام خمینی، رویکرد الگوسازی معنوی فرهنگی است که واجد مقبولیت عام حقوقی است.
چکیده عربی:
اهمیة «تصدیر الثورة» فی السیاسة الخارجیة للجمهوریة الإسلامیة، تطرح أمامنا هذا السؤال وهو ما العلاقة بین هذا الاصل ومبدأ عدم التدخل فی الحقوق الدولیة؟ ألا یؤدی التعارض النظری بین هذین الأمرین الى ایجاد تحدیات فی مجال العمل على الصعید الدولی؟ هنالک رؤى متعددة حول اصل تصدیر الثورة، وما یکتنف مبدأ عدم التدخل من غموض، جعل من الصعب اصدار حکم کلّی حول تماشی أو تعارض هذین الأمرین. ومع ذلک فإن أساس هذین الأمرین لا یجعلهما فی تنضادٍ ذاتی مع بعضهما. أنجز هذا البحث بالاسلوب التحلیلی والتبیینی، لیضع حالات تصدیر الثورة فی اطار خمس قراءات وهی النموذجی التنموی، والسیاسی الاستراتیجی، والثقافی الإعلامی، والعسکری التسلیحی والجهادی، والتنظیمی. القراءات الثلاثة الاولى لا تتعارض من الأساس مع مبدأ عدم التدخل، والقراءة العسکریة والتسیلحیة یمکن توجیهها فی اطار التحول فی مفهوم السیادة وتوسیع حقوق التدخل الانسانی. وفی الختام فالاعتقاد هو أن القراءة المستقاة من مواقف الامام الخمینی، تفید أن بناء النموذج المعنوی والثقافی یحظى بمقبولیة حقوقیة عامة.