نوآوری های مدیریت آموزشی (اندیشه های تازه در علوم تربیتی)
سال:1386 | دوره:2 | شماره:2 (مسلسل 6) |تعداد مقالات:9

هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی کارآفرینی و مولفه های آن در مدیران دانشگاه آزاد اسلامی است. جامعه آماری این پژوهش را تمام مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل می دهد. با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای و طبقه ای تعداد 474 نفر از مدیران واحدهای مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت از پرسش نامه محقق ساخته کارآفرینی است که برای مدیران اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد که: 1- بین مدیران مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی از لحاظ کارآفرینی تفاوت معنی دار وجود ندارد. 2- از بین مولفه های 13 گانه کارآفرینی مدیران مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی فقط بین مولفه استقلال و اعتماد به نفس کارآفرینی مدیران تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج آزمون پیگردی  LSDنیز حاکی از این است که میانگین نمره استقلال مدیران منطقه 1 از مدیران منطقه 2 (p£0.05 و MD=1.20)، منطقه 2 از منطقه 10 (p£0.05 و MD=1.07)، منطقه 6 از منطقه 10 (p£0.05 و MD=1.172)، منطقه 8 از منطقه 3 (p£0.05 و MD=0.773)، 4 (p£0.05 و MD=0.861)،5  (p£0.05 و MD=1.088) و 10 (p£0.05 و MD=1.591)، منطقه 9 از منطقه 10 (p£0.05 و MD=1.11)، بزرگتر است. در عین حال، میانگین نمره مدیران منطقه 3 از مدیران منطقه 8 (p£0.05 و MD=0.733)، و منطقه 4 از منطقه 8 (p£0.05 و MD=0.861)، منطقه 5 از منطقه 8 (p£0.05 و MD=1.088) کوچکتر است و میانگین نمره اعتماد به نفس مدیران مناطق 2 (p£0.05 و MD=-1.003)،3  (p£0.05 و MD=-1.247)،4  (p£0.05 و MD=-1.109)،5  (p£0.05 و MD=-1.80)، 9 (p£0.05 و MD=0.923)، 10 (p£0.05 و MD=0.856) از میانگین نمره مدیران منطقه 8 کوچکتر است. همچنین، میانگین نمره مدیران منطقه 5 از مدیران منطقه 6 (p£0.05 و MD=-1.543)، و10  (p£0.05 و MD=0.993) کوچکتر است.

با توجه به اهمیت آموزش عالی در تولید‍، ذخیره سازی و نشر دانش از یک طرف، تربیت نیروهای متخصص به عنوان یکی از عناصر عمده توسعه پایدار و کسب استقلال علمی و مهارتهای فنی و تعمیق فرهنگ جامعه از طرف دیگر، نقش هیاتهای امنا در تعیین استراتژی های کمی و کیفی دانشگاه های کشور، و فقدان چهارچوب مناسب برای هیاتهای امنای کشور، این پژوهش بر آن بوده است از طریق بررسی ساختار، اهداف و کارکرد هیات های امنای دانشگاه های منتخب جهان و دانشگاه های کشور، چهارچوب مناسبی را برای هیاتهای امنای دانشگاههای کشور و موسسات پژوهشی ارایه نماید.از این رو، پرسش نامه ای مشتمل بر عناصر اصلی و مولفه های پیشنهادی، پس از تعیین روایی محتوا از طریق نظرسنجی 33 نفر از روسا و متخصصان آموزش عالی و تعیین پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرانباخ (در وضع موجود 0.94 و برای وضع مطلوب 0.99) به 64 نفر روسای دانشگاه ها، 192 نفر اعضای هیات امنا، 128 نفر متخصصان آموزش عالی جمعا به 425 نفر (با افزایش 10 درصد به جمع نمونه آماری) که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند ارسال گردید.برای تحلیل داده های به دست آمده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. همچنین شاخص های آماری نظیر فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، دسته بندی، خلاصه کردن داده ها و نمودارهای لازم نیز به کار رفته است. در این تحقیق دو وضعیت اعم از موجود و مطلوب، سنجیده شده و هر یک بر مبنای طیف 10 درجه ای در نظر گرفته شده است. بین فراوانی های سه طبقه مذکور که در آمار توصیفی به دست آمده برای تعیین اعتبار چارچوب از تحلیل عاملی، به منظور آزمون معنادار بودن تفاوت بین میانگین ها از تجزیه و تحلیل واریانس یکراهه و در مجموع از نرم افزار SPSS برای اطلاعات و تجزیه و تحلیل آماری و توصیفی هر یک به تفکیک استفاده گردید.

اعضای هیات علمی از مهم ترین عناصر نظام دانشگاهی و از اساسی ترین عوامل توسعه و پیشرفت هر کشوری محسوب می شوند. یکی از پیامدها و محصولات عملکرد اعضای هیات علمی تولید اطلاعات علمی است و از اعضای هیات علمی انتظار می رود در این زمینه عملکرد مطلوبی داشته باشند. با توجه به نقش مهم سواد کامپیوتری در دسترسی به اطلاعات نو و ارتباط موثر و سریع بین دانشمندان و صاحبنظران حوزه های مختلف علوم، هدف اساسی این تحقیق، بررسی میزان آشنایی اعضای هیات علمی با این مهارت و رابطه آن با تولید علم توسط آنان است. بر اساس روش تحقیق اسنادی - فرضیه یابی و با اجرای پرسش نامه محقق ساخته روی 150 عضو هیات علمی از جامعه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن که با روش تصادفی انتخاب شده بودند، اطلاعات لازم جمع آوری شد و در نهایت، نتایج نشان داد بیشترین تعداد از جامعه مورد بررسی که با مهارت های ICDL آشنایی دارند به ترتیب در گروه های آموزشی علوم انسانی، کشاورزی، فنی و مهندسی و علوم پایه هستند. بررسی داده ها حاکی از آن بود که بین آشنایی با مهارت های  ICDLو تولید علم رابطه معنی دارد.

هدف این مطالعه، بررسی نوع انگیزه و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر و پسر رشته های مختلف دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن است. بدین منظور با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و طبقه ای، 400 دانشجوی دختر و پسر دوره کارشناسی پیوسته در رشته های مختلف انتخاب شدند. پیشرفت تحصیلی بر اساس میانگین نمرات نیم سال قبل و انگیزه های آنان با استفاده از یک پرسشنامه 54 سوالی اندازه گیری شد. پس از تجزیه و تحلیل آماری داده ها با آزمون t، تحلیل واریانس و آزمون توکی، و همبستگی گشتاوری پیرسون نتایج نشان داد که به طور کلی انگیزه دانشجویان مورد مطالعه بسیار پایین تر از حد متوسط است، اما پیشرفت تحصیلی آنان از میانگین نظری مفروض (نمره 12) بالاتر است. همچنین بین انگیزه درونی و انگیزه بیرونی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مورد مطالعه همبستگی معنی دار وجود دارد. انگیزه درونی بیشترین همبستگی، و انگیزه بیرونی کمترین همبستگی را با پیشرفت تحصیلی دارند. اگر چه انگیزه درونی دانشجویان رشته های مختلف تفاوت معناداری با هم ندارند ولی انگیزه بیرونی دانشجویان رشته کتابداری از انگیزه بیرونی دانشجویان رشته های زبان و ادبیات فارسی، زبان و ادبیات انگلیسی، و مهندسی کامپیوتر پایین تر است. همچنین مجموع انگیزه درونی و بیرونی دانشجویان رشته کامپیوتر بیشتر از دانشجویان رشته کتابداری است. در پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته های مختلف تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که به طور کلی انگیزه پسران بالاتر از انگیزه دختران است. بین انگیزه درونی و بیرونی دانشجویان در ترم های مختلف تحصیلی تفاوتی مشاهده نشد. از نظر رابطه مشخصات جمعیت شناختی دانشجویان با انگیزه تحصیلی آنان، تنها تعامل تحصیلات پدر و تحصیلات مادر با انگیزه درونی، و با کل انگیزه رابطه دارد. یافته های تحقیق همچنین حاکی از آن است که تحصیلات پدر؛ تعامل تحصیلات پدر و تحصیلات مادر؛ و تعامل تحصیلات پدر و محل سکونت در پیشرفت تحصیلی دانشجویان موثر است.

در این مطالعه هدف اصلی بررسی ساختار عاملی و پایایی نسخه فارسی SATS در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان و هدف فرعی تعیین رابطه آن با جنسیت و نوع دیپلم دانشجویان می باشد. به این منظور نمونه ای متشکل از 250 دانشجو (121 مرد و 129 زن) در نیمسال اول سال تحصیلی 86-1385 به صورت چند مرحله ای انتخاب شد. مقیاس SATS شامل چهار خرده مقیاس نگرش عاطفی، شناخت ادراکی، ارزش و سختی آمار می باشد، که با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، روایی سازه نسخه فارسی SATS تایید شد. ضرایب پایایی آلفا کرنباخ برای هر یک از خرده مقیاس های نگرش عاطفی، شناخت ادراکی، ارزش و سختی آمار به ترتیب 0.79، 0.76، 0.82 و 0.57 به دست آمد و برای مقیاس کل ضریب آلفا 0.89 بود. آزمون  tنمونه های مستقل نشان داد که برای خرده مقیاس های نگرش عاطفی، شناخت ادراکی، ارزش و همچنین مقیاس کلی نگرش به آمار اختلاف معنی دار بین مردان و زنان وجود دارد و مردان نسبت به زنان نگرش بهتری به آمار دارند. برای بررسی اختلاف نگرش به آمار از لحاظ نوع دیپلم از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد که نشان دهنده اختلاف معنی دار بین دیپلم های مختلف برای خرده مقیاس های نگرش عاطفی، شناخت ادراکی، ارزش و همچنینن مقیاس کلی نگرش به آمار بود. آزمون تعقیبیLSD  نشان داد، دانشجویان با دیپلم های انسانی نسبت به بقیه دانشجویان نگرش منفی تری به آمار دارند.

امروزه متخصصان و صاحب نظران حوزه مدیریت و سازمان، سازمان های دانایی محور را به عنوان جدیدترین و کارآمدترین شکل سازمانی و مناسب ترین بستر به منظور اجرای استراتژی های نوین مدیریتی نظیر مدیریت دانش معرفی می نمایند. در پژوهش حاضر ضمن ارایه تعاریفی از سازمان دانایی محور و مطالعات امکان سنجی، امکان تحقق سازمان دانایی محور در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز با توجه به محورهای پنج گانه سازمان دانایی محور (فرهنگی، اداری- تشکیلاتی، عملیاتی- فناوری، مالی- اعتباری، سرمایه انسانی) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. به منظور مطالعه و بررسی این امر، جامعه آماری شامل الف- اعضای هیات علمی ب- دانشجویان ج- مدیران، کارشناسان و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی در نظر گرفته شده است (N=17815) که از جامعه فوق 705 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب گردیده و با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته با پایایی 0.865 و روایی تایید شده، نظرات این سه گروه جمع آوری شده است. در این پژوهش از روش های آماری توصیفی و رگرسیون خطی به منظور مقایسه گروه های پاسخ دهندگان در پنج محور مطروحه و از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه برای تعیین تفاوت معنی دار بین دیدگاه های پاسخ دهندگان بهره گیری شده و با استفاده از آنها یافته های تحقیق در چهار بند به نوشتار در آمده است. و نتایج نشان دهنده آن است که از نظر پاسخگویان امکان تحقق سازمان دانایی محوری در دانشگاه آزاد اسلامی شیراز در محورهای پنجگانه دانایی محوری وجود دارد.

هدف این پژوهش بررسی رابطه محتمل تیپ های شخصیتی A) و(B  و راهبردهای یادگیری در بین گروهی از دانش آموزان دختر هنرستانی بود. در این راستا، 341 آزمودنی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. این دانش آموزان به سوالات مقیاس دسته بندی بورتنز و پرسش نامه راهبردهای یادگیری وینشتاین و مایر پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی نشان داد که نوع شخصیت A) و(B  و راهبردهای یادگیری فاقد ارتباط معنی دار هستند. (P<0.05).تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که جز راهبردهای عاطفی و بسط دهی بقیه راهبردها با تیپ شخصیت، رابطه معنی دار ندارند و نمی توانند یکدیگر را پیش بینی کنند.

امروزه مهمترین سرمایه های یک سازمان، کارکنان هوشمند و با دانش آن هستند که با خلق فرآیندهای سازمانی نوین، فناوری های جدید و توسعه خدمات جدید، سازمان را به مزیت رقابتی پایدار رهنمون می نمایند. تلاش نوآورانه در سازمان نتیجه سرمایه گذاری در فرآیند یادگیری و ارتقای مدیریت منابع انسانی و مدیریت دانش است. سازمان می تواند با مدیریت خلاقانه دانش و به کارگیری نوآورانه فناوری اطلاعات، این امکان را برای کارکنان به وجود آورد تا در مسایل سازمانی که به راه حل جدید نیاز دارند به تجربیات خود تکیه کنند و با رشد در مسیر یادگیری، سازمان را یاری رسانند.پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در مدارس هوشمند و عادی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را همه مدیران و معلمان مدارس هوشمند و مدارس عادی دخترانه و پسرانه شهر تهران تشکیل می دهند و نمونه آماری از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد، که حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 127 مدیر ومعلم از مدارس هوشمند و 221 مدیر و معلم از مدارس عادی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش پرسش نامه بوده و هر متغیر دارای یک پرسش نامه مستقل می باشد. پس از اینکه روایی هر دو پرسش نامه توسط اساتید مجرب تایید شد بین گروهی شامل 35 نفر از مدیران و معلمان توزیع شد و پایایی آنها از طریق فرمول آلفای کرونباخ برای پرسش نامه مدیریت دانش 0.87 و پرسش نامه یادگیری سازمانی 0.79 بدست آمد، یافته های حاصل از اجرای آزمون t نیز نشان داد که بین یادگیری و مدیریت دانش در مدارس هوشمند و مدارس عادی تفاوت وجود دارد و میانگین نمرات مدیران و معلمان مدارس هوشمند از مدارس عادی بالاتر است.