این مقاله به بررسی تطبیقی رمان صد سال تنهایی نوشته گابریل گارسیا مارکز و عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی اختصاص دارد. در آثاری که به این سبک نوشته می شوند ترکیب واقعیت و رویا به صورتی انجام می گیرد که گویی این دو جزء جدانشدنی هستند. در این دو اثر، طبق شاخص های رئالیسم جادویی مشکلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دو کشور ایران و کلمبیا با توجه به اسطوره ها و باورهای بومی، خرافه گرایی و نوعی هراس ناشناخته در مواجهه با مدرنیسم توصیف شده است.