ادبیات تعلیمی مهم ترین و اصلی ترین گونه ادبی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او می داند و هم خود را متوجه آموزش و تعلیم اندیشه های پسندیده دینی، عرفانی، فلسفی، مسائل اخلاقی، علوم و فنون؛ تهذیب نفس، تذکیه ذهن، پروش قوای روحی و تعالی و کمال انسان می کند. ادبیات تعلیمی شاخص های محتوایی و صوری خاصی دارد که حد و مرز و وجوه تفارق آن را با انواع دیگر کاملا معین و مشخص می-کند. برخی از آنها، شرط اصلی، لازم و کافی برای ادبیات تعلیمی هستند که فقدان آنها تعلیمی بودن متن ادبی را منتفی می کند و بعضی از آنها فرعی اند. هدف این مقاله کشف ارتباطات تازه میان محتوا، زبان، صور خیال، موسیقی شعر، مباحث دستوری، صنایع ادبی و... با ادبیات تعلیمی است. برای هر یک از این شاخص ها، نمونه هایی از مثنوی، رباعی، قصیده، غزل، نثر و... آورده شده است و نقاط ضعف و قوت آنها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. آشنایی با این شاخص ها، در تشخیص متن تعلیمی از غیر آن، نگاه علمی به ادبیات و شناخت بهتر بسیاری از آثار ادبی تعلیمی کمک می کند.