خاقانی، شاعری است که در تصویرسازیها، مقید به چارچوب خاصی نیست. بنابراین مواد تصویرسازی در تشبیهات او، پدیده های خاصی نیستند. از بزرگترین امور خلقت تا کوچکترین ذرات و پدیده های بظاهر بی ارزش در تشبیهات او دیده میشود؛ زیرا هدف او، زیبایی آفرینی و برجسته سازی اموری است که در عالم ماده و تا حدی در عالم معنی بصورت عینی و غیر عینی وجود دارند. او در این راه، خود را از هر گونه چارچوب و یا قیدوبندی که شاعران دوره های گذشته برای تصویرسازی و بیان هنری بر خود و دیگران تکلیف میکردند، رها ساخته است. به هر حال خاقانی در جستجوی دستمایه ای برای اظهار فضل نیست. در این مقاله سعی شده است به یکی از مباحث تشبیهی؛ یعنی، مواد تصویرسازی در تشبیهات که نشان دهنده نوع بینش و عقیده خاقانی نسبت به امور طبیعی و ماورای طبیعت است، پرداخته شود و این میتواند بعنوان یکی از ویژگیهای سبکی قصاید خاقانی، جایگاه ویژه ای داشته باشد.