این مقاله کوشش دارد، رابطه منطقی محیط، فضا و توسعه را مورد بحث قرار دهد؛ مقوله ای که در آن اغلب پژوهش های دانش جغرافیا و شاخه های دیگر علمی که به مقوله توسعه روستایی می پردازند، مطرح می شود. این بحث بر دو مقوله تاکید دارد: نخست، ارتباط بین این سه مقوله نباید به عنوان ارتباطی مطلق تصور شود، زیرا؛ این ارتباط در عمل، پیوندی است مبتنی بر پویش ساختار-کارکردی و دیگر این که گرچه در عمل این سه مقوله به خودی خود و به نحو مستقل مورد بحث قرار می گیرند، اما از لحاظ نظری، دارای سرشتی هم پیوند بوده، به مثابه مقوله ای واحد مد نظر هستند.در پایان، ابعاد فضایی ارتباط محیط و توسعه مورد توجه قرار می گیرد؛ البته نه به عنوان تاکید بر وجود ارتباط بین این دو در سطح نواحی معین، بلکه به عنوان عناصر دخیل در تولید فضا در مقیاس های مختلف. استدلال ها و استنتاج های این مقاله مبتنی است بر سال ها روستاگردی در سراسر کشور، با این حال نویسنده می داند، پذیرش نقطه نظرات او در این زمینه در نزد دست اندرکاران توسعه روستایی چندان ساده نیست، اما بر این باور است که کتمان حقیقت نمی تواند راهگشا باشد.