در این مقاله، کاربرد صورت های اشاری فارسی را در ارتباط زبانی فرد نابینای مطلق و فرد بینا، از دیدگاهی صرفا زبان شناختی بررسی کرده ایم. بدین منظور، نخست، صورت های اشاری و انواع آن را معرفی کرده ایم. صورت های اشاری به عنوان ابزاری زبانی، کاربردهای بسیاری دارند؛ زیرا در تعامل زبانی فرد نابینا و بینا، قطعا یکی از دو طرف مکالمه، حس بینایی ندارد و مساله نابینایی، بر ارتباط زبانی بین آنها به ویژه در کاربرد صورت های اشاری اثر می گذارد. بر این اساس، در پژوهش حاضر، برای تفکیک صورت های اشاری با مصداق عینی از صورت های اشاری با مصداقی غیرعینی، از دسته بندی لوینسون (1983) درباره انواع صورت های اشاری استفاده کرده ایم و پس از پنج ماه مشاهده و مصاحبه با پنج نابینای تحصیل کرده، صورت های اشاری فارسی را در ارتباط زبانی فرد نابینای مطلق و فرد بینا و نیز مشکلات احتمالی در برقراری ارتباط فرد نابینا با بینا را توصیف کرده ایم. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که ادراک تمام صورت های اشاری مکانی و برخی صورت های اشاری شخصی، اجتماعی و زمانی دارای مصداق های عینی، از جهاتی برای مخاطب نابینا مشکل ساز است و او برای کاربرد این صورت های اشاری، لزوما باید به وسیله قوه لامسه یا شنوایی، مواردی را که بدان ها اشاره می شود، از پیش شناسایی کرده باشد. به دلیل محدودیت هایی که در این زمینه و به ویژه در شناسایی اشیاء جدید وجود دارد، فرد نابینا برای ارجاع به اشیاء پیرامونش، از صورت های اشاری، کمتر استفاده می کند.