آثار منظوم مولانا جلال الدین پر از آوا و نوا و موسیقی است، زیرا جان سراینده اش با موسیقی آمیخته شده و موسیقی نیز در تمام اجزای وجودش رخنه کرده است. به گواهی اشعارش، به ویژه غزلیات، وی درموسیقی علمی و عملی روزگار خود مهارت و تسلط کامل داشته است. آن دم که کلامش پر از وزن و آهنگ و موسیقی می شود، می توان معنای سخن او را دریافت که در نظر او، شعر موسیقی کیهانی است و «اصوات» از هر نوعی که باشد، بهترین ابزار برای ایجاد موسیقی است. این آواها، نواها و صوت ها نشانگر روح پرتلاطم و خروشان مولاناست که دمی آرام ندارد و همواره در حال تکاپو و جنبش است، چون می خواهد از «لفظ» به «معنی» برسد و در این مسیر، موسیقی، یاریگر خوبی است. در میان انواعموسیقی که درکلام منظوم مولانا دیده می شود، نوعی موسیقی می توان یافت که صوت ها، آواها و تکرارآن ها نقش مهمی در ایجاد آن دارند. مولانا در این موسیقی اصوات که ازهماهنگی صامت ها و مصوت ها ایجاد می شود و به موسیقی داخلی شعر مربوط است، از صوت (شبه جمله)، اسم صوت (نام آوا)، اتباع (الفاظبه ظاهر مبهم، ولی موسیقی آفرین) و ارکان عروضی فراوان استفاده کرده است.