اندیشه آماد
سال:1400 | دوره:20 | شماره:79 |تعداد مقالات:8

زمینه و هدف: اجرای بخشی از مأموریت های آماد و پشتیبانی ناجا، درگرو نحوه رانندگی رانندگان سازمانی است. ارتقاء مهارت های رانندگی و نیز بهره گیری از مهارت های رانندگی پیشرفته می تواند باعث ارتقای سطح موفقیت اجرای مأموریت ها گردد. رانندگی تهاجمی، یکی از مهارت های پیشرفته رانندگی بوده و به معنی بهره گیری از توانایی های وسیله نقلیه در حدی فراتر از معمول است. این تحقیق به منظور بررسی تأثیر رانندگی تهاجمی بر اجرای مأموریت های آماد و پشتیبانی ناجا در زمان مناسب طراحی و اجرا گردید. روش: این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ اجرا توصیفی پیمایشی است. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش مطالعه اسنادی و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه آماری به تعداد 369 نفر از کارکنان معاونت آماد و پشتیبانی ناجا بوده و شیوه جمع آوری اطلاعات، از طریق پرسشنامه محقق ساخته است. نمونه آماری 188 نفر و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای است. روایی با مراجعه به خبرگان و پایایی با آلفای کرونباخ 846/0 برای کل پرسشنامه، احصاء شده است. یافته ها و نتیجه گیری: مؤلفه دانش رانندگی تهاجمی در رتبه اول، مؤلفه قوانین و مقررات رانندگی تهاجمی در رتبه دوم و مؤلفه مهارت رانندگی تهاجمی در رتبه سوم قرار دارند. همچنین یافته ها بیانگر این است که رانندگی تهاجمی رانندگان سازمانی بر اجرای مأموریت های آماد و پشتیبانی ناجا در زمان مناسب تأثیر معنی داری دارد. نتیجه اینکه رانندگی تهاجمی خاص رانندگان خاطی نبوده و بایستی با تغییر نگرش، به آموزش و بهره گیری آن همت گماشت.

زمینه و هدف: در دنیای پیشرفته امروزه، توجه به منابع انسانی به عنوان مهم ترین و حیاتی ترین دارایی هر سازمان است و توجه به نقش تغذیه، از مهم ترین وظایف مسئولین سلامت نیروهای نظامی است. درنتیجه مواد غذایی در زمان انجام مأموریت های نظامی اهمیت بسزایی داشته و همچون مهمات، نقش اساسی در حفظ توان رزمی نیروها دارد. هدف از انجام این پژوهش واکاوی چالش های موجود در جیره غذایی کارکنان یگان ویژه در عملیات شهری است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با رویکرد داده بنیاد است. مشارکت کنندگان 23 نفر از خبرگان دارای تجربه خدمتی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و از مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار گردآوری داده ها استفاده شد و با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، انتخابی و محوری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: مشارکت کننده ها عدم کیفیت جیره غذایی را به سبب، عدم اختصاص اعتبار کافی، عدم وجود خودروهای مجهز حمل غذا، عدم برگزاری دوره های مهارتی، عدم وجود بسته بندی جیره غذایی متناسب با نوع مأموریت ها، عدم استفاده از جیره های اضطراری در مأموریت ها و. . . را عنوان کرده اند. نتیجه گیری: تحلیل داده ها، پنج عامل تعیین کننده در راستای بهبود جیره غذایی شامل 1. خریداری خودروهای حمل غذا و دارای سلف سرویس 2. واگذاری اعتبار متناسب با تورم جامعه 3. بسته بندی صحیح و بهداشتی در جیره غذایی 4. برگزاری دوره های آموزشی و مهارتی 5. استفاده از جیره های غذایی اضطراری دارای انرژی بالا تا حدودی مشکلات حوزه جیره غذایی را برطرف می نماید.

زمینه و هدف: بررسی مشترک مدیریت زنجیره تأمین سبز و نتایج مسئولیت اجتماعی می تواند بینش ارزشمندی را برای شرکت ها در زمینه پذیرش و اجرای مدیریت زنجیره تأمین سبز فراهم آورد و به آن ها کمک کند تا با اتخاذ مدیریت زنجیره تأمین سبز عملکرد شرکت را بهبود بخشند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر نقش تعدیل گری تجزیه و تحلیل کلان داده ها در رابطه بین مسئولیت اجتماعی و مدیریت زنجیره تأمین سبز به منظور دستیابی به عملکرد است. روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه ی گردآوری اطلاعات توصیفی همبستگی است. جامعه آماری متشکل از 426 نفر از مدیران مرتبط با موضوع زنجیره تأمین، زنجیره تأمین سبز، مسئولیت اجتماعی و تجزیه وتحلیل کلان داده بنگاه های کوچک و متوسط استان های گلستان، مازندران و تهران شکل می دهند. با توجه به اینکه حداقل حجم نمونه لازم بر اساس جدول مورگان 201 نفر برآورد گردید، پرسشنامه میان 252 نفر از مدیران این بنگاه ها به صورت تصادفی توزیع و تعداد 213 پرسشنامه تکمیل شده برگشتی تحت پوشش تحلیل عاملی تأییدی (CFA) قرار گرفت. برای پاسخ به فرضیات تحقیق از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزیی استفاده شده است. گردآوری داده های پژوهش از طریق نظرسنجی به وسیله پرسشنامه وانگ و همکاران (2020) برای متغیرهای مسئولیت اجتماعی، مدیریت زنجیره تأمین سبز و عملکرد شرکت، پرسشنامه راووت و همکاران (2020) برای متغیر تجزیه وتحلیل کلان داده ها به صورت الکترونیکی انجام گرفته است. یافته ها: مسئولیت اجتماعی شرکت ها، بینش و درک آن ها را در پذیرش و اجرای فعالیت های متناسب با محیط زیست گسترش می دهد. از طرفی، قابلیت تجزیه وتحلیل کلان داده ها، این قابلیت را دارد تا با فراهم آوردن زمینه دستیابی به اطلاعات جامع، تلفیق و استقرار منابع مربوط به تجزیه وتحلیل داده ها اثر مسئولیت اجتماعی شرکت ها را در جهت سبز شدن تعدیل نماید و از این طریق عملکرد شرکت ها نیز بهبود یابد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، در بین عوامل کلیدی تجزیه و تحلیل کلان داده سه عامل شیوه های زیست محیطی، سازمانی و مالی تأثیری بر تجزیه و تحلیل کلان داده ندارند، اما شیوه های اجتماعی، مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت ناب و مدیریت کیفیت جامع تأثیر مثبتی بر آن دارند.

زمینه و هدف: از ارکان جدایی ناپذیر هر حوزه، مخاطرات آن است. مخاطرات را مترادف ریسک می دانند. یکی از مقوله هایی که ریسک می تواند به دلیل تعارض بازیگران مختلف، دارای گونه ها و انواع باشد، زنجیره تأمین است؛ بنابراین شناسایی و اولویت بندی ریسک های زنجیره تأمین موضوعیت پیدا می کند. از همین رو، هدف در این مقاله ارزیابی عوامل ریسک زنجیره تأمین است. بنا بر اهمیت ریسک ها در زنجیره تأمین صنعت نیروگاهی، ارزیابی عوامل ریسک زنجیره تأمین نیروگاه دالاهو انتخاب گردید. ارزیابی عوامل در سه فاز شناسایی، اولویت بندی و تحلیل صورت پذیرفت. روش: روش مورداستفاده در این تحقیق، تکنیک AHP فازی است. جهت پیاده سازی صحیح گام های پژوهش و روایی بالای آن، معیارها و زیرمعیارهای پیشنهادی و ارائه شده توسط عبدالباسط و محمد (2020) در اختیار خبرگان قرار داده شد. خبرگان با تعدیل و غربال گری، معیارها و زیرمعیارهای نهایی را تأیید و انتخاب کردند و اهمیت هریک را در مقایسات زوجی انعکاس دادند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که ریسک های زنجیره تأمین نیروگاه دالاهو با توجه به وزن به دست آمده، به ترتیب شامل: ریسک های مالی، ریسک های عملیاتی، ریسک های سیستم اطلاعاتی، ریسک های سیستم محیطی و ریسک های کنترل و برنامه ریزی می باشند. نتیجه گیری: کاهش سهم بازار مالی از ریسک های مالی، اتلاف انرژی از ریسک های محیطی، ازکارافتادگی دستگاه های بخش تولید از ریسک های عملیاتی، خرابی سیستم های اطلاعاتی از ریسک های اطلاعاتی و بهبود سطح موجودی از ریسک های کنترل و برنامه ریزی، بیشترین اولویت ها را به خود اختصاص دادند.

زمینه و هدف: برند مکانی، یک شهر، منطقه یا کشور را از رقبای خود متمایز می سازد. از زمان های دور مکان تولید یک محصول با مفهوم کیفیت عجین شده بود چنانچه گوش همه ی ما با ادویه ی هند، زیره ی کرمان و خرمای خوزستان آشناست اما در حال حاضر به عنوان یک راهبرد بازاریابی موفق و حرفه ای برای معرفی محصولات مصرفی خصوصاً کشاورزی و باغی تبدیل به بخش مهمی از توسعه های منطقه ای شده است. یک برند مکانی مجموعه ای از تداعی های منحصربه فرد همراه با آن مکان است که این تصاویر می تواند بر تصمیم گیری و ارزیابی مصرف کنندگان بسیار تأثیرگذار باشد. این پژوهش به بررسی تأثیر راهبردهای نهادی برندسازی مکانی (برگرفته از نظریه ی نهادی اسکات) بر عملکرد برندسازی مکانی با نقش میانجی اعتماد بین بنگاهی و نقش تعدیل گر عوامل فرهنگی-شناختی در شرکت های صادراتی محصولات کشاورزی و باغی استان خوزستان پرداخته است. روش: این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر نحوه ی گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. جامعه ی آماری شامل شرکت های فعال درزمینه ی صادرات محصولات کشاورزی و باغی استان خوزستان بوده که با استفاده از روش کوکران 88 شرکت به عنوان نمونه انتخاب گردیده است. در این تحقیق به شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده پرسشنامه توزیع گردید. نرم افزارهای مورد استفاده در این پژوهش اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که مطابق با نظریه ی نهادی اسکات، راهبردهای نهادی برندسازی مکانی شامل سه بعد: تنظیمی یا قانون گذار، هنجاری و فرهنگی-شناختی هر کدام تأثیرات مثبت و معناداری بر اعتماد بین بنگاهی و از طریق اعتماد بین بنگاهی بر عملکرد برند مکانی در شرکت های منطقه ی موردمطالعه داشتند. نقش میانجی اعتماد بین بنگاهی در این پژوهش تائید و فرضیه ی شماره شش مربوط به نقش تعدیل گر عوامل فرهنگی-شناختی در رابطه ی بین نهادهای قانون گذار و اعتماد بین بنگاهی رد شده است.

زمینه و هدف: با افزایش عدم اطمینان در محیط پویا و رقابتی بازار، توجه به تاب آوری زنجیره تأمین امری ضروری است که نقطه شروع آن انتخاب تأمین کنندگان تاب آور است. ازآنجاکه فولادسازان به عنوان یکی از صنایع مهم و حیاتی کشور در اثر آشفتگی بازار و افزایش قیمت ارز، با مشکل تأمین مواد اولیه ازجمله سنگ آهن روبرو شده اند. هدف از انجام این تحقیق، شناسایی معیارها و رتبه بندی تأمین کنندگان تاب آور در صنعت فولاد چهارمحال و بختیاری است. روش: این تحقیق از نوع کاربری است که به روش کیفی-کمی انجام شده است. طی نمونه گیری هدفمند، ده نفر از خبرگان آشنا به تحقیق انتخاب شده است. در بخش کیفی، معیارهای مؤثر بر انتخاب تأمین کننده تاب آور با روش تحلیل مضمون و طی مصاحبه با خبرگان شناسایی شده است. سپس در بخش کمی وزن معیارها با روش تحلیل سلسله مراتبی محاسبه شده و رتبه بندی سه شرکت تأمین کننده مواد اولیه با روش جدید تصمیم گیری چندمعیاره مارکوس انجام شده است. یافته ها: در بخش کیفی، شش معیار فناوری اطلاعات، تحویل، ایمنی و مسائل زیست محیطی و اجتماعی، کیفیت، انعطاف پذیری و چابکی با روش تحلیل مضمون و طی مصاحبه با خبرگان شناسایی شده است. پس از محاسبه وزن معیارها، چابکی به عنوان مهم ترین معیار شناسایی شده است. رتبه بندی تأمین کننده ها با روش مارکوس انجام شد و نشان داده شد که نتایج به دست آمده از روش مارکوس با نتایج روش های ویکور، تاپسیس، کوپراس و کوالی فلکس مطابقت دارد. همچنین نشان داده شد که روش مارکوس در برابر تغییرات احتمالی در اهمیت معیارهای تصمیم گیری حساس بوده و پایداری روش در انتخاب تأمین کننده در شرایط متغیر تأمین کننده ها نشان داده شده است. نتیجه گیری: معیارهای شناسایی شده در این تحقیق، با معیارهای شناسایی شده در تحقیق های پیشین مطابقت دارد. همچنین روش مارکوس روشی ساده، کارا و پایدار برای رتبه بندی تأمین کنندگان در شرایط پویا است.

زمینه و هدف: بودجه نگهداشت، مؤثرترین عامل در تحرک و تدارک به موقع رده ها و ابزاری است که اگر درست از آن استفاده نشود و یا با دقت تهیه و تنظیم نشود باعث بروز مشکلات عدیده ای در انجام مأموریت های سازمان می گردد. این تحقیق، الگویی جهت تخصیص بهینه اعتبار نگهداشت وسایل نقلیه زمینی ناجا ارائه کرده است. روش: این تحقیق ازلحاظ هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، اکتشافی هست. برای شناسایی مؤلفه ها و شاخص های مدل از روش دلفی و برای محاسبه اوزان مؤلفه ها و شاخص ها (ضریب اهمیت) از روش بهترین-بدترین (BWM) توسط نرم افزار Lingo بهره برداری شد. پایایی ابزار، بر اساس نرخ سازگاری محاسبه شده که کوچک تر از 1/0 بود تأیید شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها منجر به شناسایی هفت مؤلفه ی نوع یگان انتظامی با وزن 0. 480، پیمایش خودرو با وزن 0. 118، آب وهوای منطقه با وزن 0. 111، مدل خودرو با وزن 0. 099، کیفیت نگهداری در رده انتظامی با وزن 0. 094، نوع منطقه انتظامی با وزن 0. 083 و اقتصاد منطقه با وزن 0. 015 بعلاوه 30 شاخص گردید. نتیجه گیری: با توجه به قرار گرفتن مؤلفه های نوع یگان، پیمایش وسیله نقلیه و آب وهوای مناطق، در رتبه های اول تا سوم اهمیت و اقتصاد نواحی در پایین ترین اولویت، شایسته است ادارات کل طرح و برنامه و نت، در تخصیص اعتبارات نت، برای رده های عملیاتی، برای خودروهای با پیمایش بالاتر و برای مناطقی با آب وهوای گرم و مرطوب، اعتبارات بالاتری نسبت به سایر یگان ها لحاظ نمایند.

در مفاهیم لجستیک شهری، هدف ذینفعان (سهامداران) عمومی غالباً اجرای سیاست هایی باهدف کاهش اثرات منفی خارجی ناشی از فعالیت های ترابری است، درحالی که هم زمان و بدون آنکه مانع سودآوری مدیران خصوصی شود، کارایی سیستم لجستیک شهری را حفظ کرده و آن را رواج می دهد. این کار به دلیل پیچیدگی سیستم های لجستیک شهری که از چندین عامل متعدد با اهداف و عامل های محرکه گوناگون تشکیل شده است، ممکن است کاملاً دشوار گردد. در این مقاله به بررسی عمیق تر تأثیرات سیاست های عمومی بر روی عملکرد و متغیرهای اقتصادی که زمینه لجستیک شهری را شکل می دهند، می پردازیم. بدین منظور، یک مدل دینامیک سیستمی را که ارتباط متقابل بین متغیرها را مشخص کرده و به ارزیابی تأثیرات سیاست های عمومی بر روی سیستم کمک می کند، در نظر می گیریم.