خانواده و بهداشت
سال:1389 | دوره:1 | شماره:3 |تعداد مقالات:8

فعالیت دستگاه تناسلی با بلوغ آغاز می گردد که نشانه بارز آن قاعدگی است. هنوز هم باورهای غلطی در مورد قاعدگی وجود دارد و عدم عملکرد صحیح بهداشتی در این دوره ممکن است فرد را مستعد ابتلا به عفونت های لگنی و عوارض ناشی از آن مانند ناباروری نماید که خود مسائل و مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی در پی دارد.هدف کلی این پژوهش، تعیین رفتارهای بهداشتی دوره قاعدگی در دختران دانشگاه آزاد اسلامی قم و عوامل موثر بر آن بوده استپژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی با رویکرد توصیفی تحلیلی است که تحت عنوان «بررسی رفتارهای بهداشتی دوره قاعدگی در دختران دانشگاه آزاد اسلامی قم» در سال 1385 انجام شده است. جمعیت مورد بررسی، دختران دانشگاه آزاد اسلامی قم بودند که به 354 نفر از آنها در رشته های مختلف به صورت تصادفی پرسشنامه جهت تکمیل داده شد و سپس با بهره گیری از نرم افزار SPSS به علاوه آزمون های مختلفی چون مجذورکای و اسپیرمن، تجزیه و تحلیل آماری صورت گرفت.نتایج این پژوهش نشان می دهد که اکثر واحدهای مورد پژوهش (87.6%) از رفتارهای بهداشتی متوسط، 4.8% از رفتارهای بهداشتی نامطلوب و فقط 7.3% از رفتارهای بهداشتی مطلوب دوره قاعدگی برخوردار بوده اند.مطالعه حاضر نشان دهنده پایین بودن رفتارهای بهداشتی در دانشجویان تحت مطالعه بوده، اجرای برنامه های آموزشی در سطح دانشگاه ها پیشنهاد می گردد.

به همین منظور پنج سوال پژوهشی مطرح شد. ابتدا با مطالعه منابع و الگوهای رایج و با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات فرهنگی،برنامه عملی تهیه گردید. این برنامه با ساختار مشخص و دارای 9 جلسه 90 دقیقه ای بوده است. در این تحقیق از طرح پیش آزمون-پس آزمون بدون گروه کنترل استفاده شد. ابزار اندازه گیری شامل دو پرسشنامه بود. یکی ازپرسشنامه ها توانایی افراد را در مقوله های دانش، نگرش و رفتار اندازه گیری می کرد. پرسشنامه دیگر نیز سازگاری زناشویی را اندازه گیری میکرد. تعداد گروههای مورد مطالعه 25 گروه بودند که بطور داوطلبانه در آموزشها شرکت کرده بودند. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از روشهای آماری مورد نیاز (مقایسه میانگین گروههای همبسته و مستقل تجزیه و تحلیل واریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته های تحقیق نشان داد که اجرای برنامه آموزشی – مشاوره ای میزان دانش، نگرش و رفتار افراد را به طور معنی داری در زمینه های مورد مطالعه افزایش داده بود. همچنین اجرای برنامه سازگاری زناشویی افراد را بطور معنی داری افزایش داده بود. اثر گذاری برنامه برای خرده مقیاس های سازگاری زناشویی به ترتیب، رضایت زناشویی، توافق دو نفری، همبستگی دو نفری و ابراز محبت است.

پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر انگیزش پیشرفت دانشجویان با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی می پردازد. هدف کلی پژوهش تعیین عامل جنسیت، رشته تحصیلی، شغل و تحصیلات والدین در متغیر انگیزش پیشرفت دانشجویان بود.به همین منظور 200 نفر بصورت نمونه گیری در دسترس (غیر تصادفی) انتخاب و بوسیله آزمون انگیزش پیشرفت هرمنس مورد آزمون قرار گرفتند. این طرح از جمله تحقیقات توصیفی است و برای تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی آزمون t استیودنت برای دو گروه مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد.نتایج نشان داد که بین دانشجویان دختر و پسر در مولفه پشتکار در سطح 0.01 میان میانگین ها تفاوت وجود دارد و از سه مولفه دیگر یعنی اعتماد به نفس، آینده نگری، سخت کوشی این تفاوت اندک است. نتایج تحلیل واریانس نیز نشان داد که فقط بین مولفه اعتماد به نفس با تحصیلات پدر تفاوت معنادار وجود دارد و بین مولفه های پشتکار، آینده نگری و سخت کوشی با تحصیلات پدر هیچ گونه تفاوتی مشاهده نشد و تحصیلات مادر نیز با هیچ کدام از مولفه های چهارگونه انگیزش پیشرفت تفاوت معناداری نداشته و فقط میان شغل والدین با متغیر انگیزش پیشرفت تفاوت معنادار آماری وجود داشت.

هدف از پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی زنان کارآفرین و عادی شهر اصفهان می باشد.با توجه به این که این تحقیق از نوع علی-مقایسه ای می باشد، لذا دارای دو جامعه آماری می باشد. جامعه اول شامل زنان کارآفرین عضو NGO کارآفرینان استان اصفهان و جامعه دوم شامل زنان عادی ساکن در استان اصفهان می باشند. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت (Neo-FFI) در اختیار 46 نفر از زنان کارآفرین و 50 نفر زنان عادی قرار داده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مقایسه دو گروهی موسوم به  T2هاتلینگ (Hotellings T2) مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد بین دو گروه زنان کارآفرین و زنان عادی در صفات شخصیت تفاوت معنادار وجود دارد (ویلکز لامبدا=0.743، 4.06=(88 و 2)F، P<0.001، h2=0.257). استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که زنان کارآفرین به طور معناداری برونگراتر، در مقابل تجارب گشوده تر و وظیفه شناس تر از زنان عادی هستند.خلاقیت یکی از ویژگی های اصلی و تاثیر گذار افراد کارافرین است و تفاوت بارزی بین ویژگی های شخصیتی زنان کارآفرین و عادی وجود دارد.

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی-رفتاری گروهی بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر رشت انجام گرفته است.پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است و آزمودنی ها از طریق فراخوان محقق به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس شرکت کنندگان به فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی بک و فرم کوتاه پرسشنامه رضایت زناشویی پاسخ دادند. علاوه بر این دو ابزار بالینی، با استفاده از یک مصاحبه تشخیصی و بالینی مبتنی بر DSM-IV-TR نارضایتی زناشویی آنها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس بر اساس نفطه برش دو ابزار و مصاحبه بالینی 28 نفر به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه درمانی شناختی-رفتاری به مدت7 جلسه بر روی گروه آزمایشی اجرا گردید. در مرحله پس آزمون هر دو گروه با استفاده از ابزارهای پیش آزمون مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند و پس از یک ماه نیز همین ابزارها در مورد آنها به کار گرفته شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج بدست آمده نشان داد که درمان شناختی-رفتاری گروهی به طور معناداری در کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی تاثیر دارد (0.0001>p).نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان شناختی-رفتاری باعث بالا رفتن عملکرد زوجین در حل مساله، همراهی عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد خانواده شده است.

تغییر ساختار نیروی کار و ورود زنان به عرصه های مختلف کار و تلاش علاوه بر افزایش مشارکت اجتماعی این قشر از افراد جامعه و کاهش بین سطح مشارکت آنان با مردان موجب تغییر نگرش سیاستگذاران و برنامه ریزان نسبت به ضرورت توسعه کارآفرینی زنان شده است. مواردی نظیر موفقیت زنان در دستیابی به فرصتهای شغلی مناسب، ویژگیهای کار زنان و مشکلات فراروی آنها، لزوم توسعه شغل شایسته برای زنان، ایجاد امنیت و حیثیت انسانی، رعایت حقوق زنان در بازارکار، اشتغال زنان و نقش آنان در خانواده و پرورش نیروی انسانی آینده، وجود فعالیتهای اقتصادی غیر رسمی، عدم نظارت و حمایت قانونی از کار زنان و بالاخره کسب درآمد و مشارکت زنان در گروههای اجتماعی و کارورزی و ارتقا توانمندی آنها از جمله مسائل مهم در زندگی زنان است که این امر تغییرات ساختاری به دنبال داشته و جامعه را با مسائل متعددی روبرو خواهد ساخت.

کم وزنی هنگام تولد، یکی از شاخص های مهم بهداشتی هر کشور است و شناخت عوامل خطر زای کم وزنی نوزادان ضروری می باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ویژگی های زیستی، شناختی، روانی و اجتماعی مادران با کم وزنی هنگام تولد در استان اصفهان بود.در این پژوهش نمونه ای 910 نفری از بین مادران تازه زایمان کرده در سال 1388 از استان اصفهان انتخاب شد. از روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای با توجه به نسبت جمعیت در هر یک از شهرستان های استان اصفهان استفاده شد. اطلاعات با پرسش نامه ای محقق ساخته و آزمون رضایت زناشویی اینریچ جمع آوری شد.تحلیل توصیفی و استنباطی داده ها و تحلیل رگرسیون لجستیک با نرم افزار SPSS انجام شد.نتایج نشان داد که شیوع نوزادان کم وزن در استان اصفهان 9.5 درصد و بارداری های ناخواسته 38.7 درصد و نارضایتی زناشویی مادران 29 درصد بوده است و 15.6 درصد بارداری ها زیر 20 سال و 22 درصد بالای 35 سال بود. 38.9 درصد از مادران در دوران بارداری در معرض دود سیگار بودند. میانگین افزایش وزن دوران بارداری 9 کیلوگرم بود. 33 درصد مادران در دوران بارداری فشار خون بالا، 26.7 درصد سابقه سقط جنین و 31.9 درصد سابقه خون ریزی داشتند و 10.4 درصد نوزادان مورد مطالعه دارای خواهر یا برادر استثنایی بودند. 23.1 درصد مادران شاغل بوده و 19.8 درصد تولد دوقلویی و 21.1 درصد والدین نسبت خویشاوندی نزدیک داشتند و 29.7 درصد زایمان ها به صورت سزارین بود. یافته ها نشان داد: قد مادر، مسمومیت و خون ریزی دوران بارداری، عدم آگاهی مادر از مراقبت های دوران بارداری، نارضایتی زناشویی، فشار خون غیر طبیعی، شاغل بودن و افزایش وزن کمتر از 5 کیلوگرم در دوران بارداری و حاملگی در زیر 20 سال، می تواند احتمال کم وزنی هنگام تولد را به طور معنا داری افزایش دهد.نتیجه گیری: ویژگی های زیستی، روانی و اجتماعی والدین بر کم وزنی هنگام تولد تاثیر دارد و نتایج این پژوهش در پیشگیری از تولد نوزادان کم وزن کاربرد دارد.

در حالی که امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هر دو طرف قصد دارند به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند، اما در طول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند به جدایی، یا یک زندگی مشترک بدون احساس، عشق و همراهی منجر شود. علی رغم کوشش های همسران - بسیاری از پیوندهای زناشویی عاشقانه به طلاق رسمی و برای نرسیدن به مرحله جدایی رسمی و بیشتر به خاطر وجود بچه ها درصد بالایی از مابقی نیز به طلاق عاطفی منتهی می شود.تحقیق حاضر با هدف ارزیابی عوامل موثر بر طلاق عاطفی در میان کارکنان زن شرکت بهره برداری نفت گچساران انجام گرفته است.روش این تحقیق به شیوه پیمایش اجتماعی است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان زن صنعت نفت ساکن شهرستان گچساران بوده است بطوری که تعداد کل آنها حدود 300 نفر می باشد. تعداد حجم نمونه 100 نفر انتخاب شده است. به منظور جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه مقیاس درجه بندی لیکرت (Likert) در طیف پنج گزینه ای استفاده شده است. آماره های استخراجی از طریق نرم افزار آماری (spss) و آزمون همبستگی پیرسون تحلیل واریانس (در بعضی متغیر ها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.بر اساس یافته های تحقیق، فرضیه های پوشش و ظاهر نا آراسته همسر، عدم رضایت جنسی، رسیدگی بیش از حد همسر به فرزند تایید و فرضیه های عدم پایبندی به ارزش های دینی، عدم بهداشت فردی، میزان ساعات کاری رد شدند.