این مقاله ضمن بررسی دانش بومی و نوین در خصوص مدیریت مشارکتی سنتی بهره برداری از مرتع درایل ممسنی فارس، به بررسی تغییرات ایجاد شده براثر اجرای برنامه شبه مدرنیزم دولتی پرداخته است. در این مقاله از روش گراندد تئوری و تکنیک های ارزیابی مشارکتی روستایی، مصاحبه نیمه ساخت یافته، مشاهده و قدم زدن در میدان و بحث گروهی استفاده گردیده و با روش گلوله برفی نسبت به انتخاب نمونه های آماری تا مرحله اشباع نظری در داده ها پرداخته و پس ازتجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در میدان از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با انتخاب طبقه مرکزی « مدیریت مشارکتی پایدار مرتع»، اقدام به استخراج نظریه ای براساس داده های گردآوری شده از میدان نموده است. برای «مدیریت مشارکتی سنتی»، نظریه «عناصر خرده فرهنگ عشایری به مثابه عوامل توسعه مشارکت های خودانگیخته» و برای «پاشیدگی مشارکت های سنتی»، نظریه « مدرنیزم دولتی و به هم ریختگی مدیریت مشارکتی سنتی بهره برداری از مرتع» از داده ها به دست آمد.