بیان مساله: ساختن، از پرکاربردترین واژه ها و بنیادی ترین کُنش ها در معماری و زندگی انسان است. این واژه در ادبیات فارسی، از غنا و زایندگی بالایی برخوردار است. تأمّل و تعمّق در معنا و ریشه «ساختن»، می تواند ما را به منبعی اصیل و جوشان متّصل نماید تا کثرت معانی در منظومه ای همبسته، بتواند ضمن پوشش گستردگی حوزه های مرتبط با معماری، آنچه را ذات معماری در جستجوی آن است، به دست دهد و صفاتی برای تشخیص و ارزیابی معماری خوب (مطلوب) فراهم کند.
سوال تحقیق: در راستای این هدف، دو پرسش اصلی پژوهش میتوانند اینگونه صورت بندی شوند: 1) چه نسبتی میان ساختن و معماری وجود دارد؟ 2) معناشناسی ساختن، چگونه میتواند صفات معماری خوب را نمایان کند؟
اهداف تحقیق: در این مقاله تلاش شده است با توجه به پیوند عمیق ساختن و معماری، و با تأمّل در معنای حقیقی ساختن، صفات یا معیارهایی برای معماری مطلوب و خوب، به دست آورده شود.
روش تحقیق: این پژوهش از نظر رویکرد، کیفی است. روش تحقیق آن، توصیفی-تحلیلی بوده که مبتنی بر فقهاللّغه (فیلولوژی) و استدلال منطقی است. در بخش نخست مقاله که توصیفی است، تلاش شده است با استفاده از لغتنامههای معتبر فارسی و فرهنگ های ریشه شناختی، معانی مختلف و سیر تحوّل تاریخی معنای ساختن روشن شود. در بخش دوم مقاله که تحلیلی و استدلالی است، سعی شده است با تأمّل در معانی و ریشه های واژه ساختن و تحلیل مفاهیمِ صریح و ضمنی وابسته به آن، صفات و مؤلّفههایی که با معماری خوب نسبت دارند، استنباط و استخراج شوند.
مهم ترین یافته ها و نتیجه گیری تحقیق: با توجه به معناشناسی درزمانی و همزمانی ساختن، میتوان آن را اجمالاً «آماده کردنِ جهان از طریق تألیف، برای کمال انسان» تعریف کرد. ساختن، در دو ساحت (بیرونی و درونی) روی میدهد که ملازم یکدیگرند و یک دور استعلایی را تشکیل می دهند که هر یک، دیگری را تعالی میبخشد. معانی متعدّد ساختن، وجوه و مصادیق امری واحدند و از این رو، ساختن، مشترک معنوی و امری یکپارچه و وحدتیافته است. ویژگی تألیفی ساختن، اساسیترین وجه ساختن است که مفاهیمی مانند صلح و توافق، سازگاری و اکتفا را در پی دارد. این وجه مهم ساختن، بهدلیل توجّه مفرط به یک موضوع، در معماری دوره معاصر، به فراموشی سپرده شده است. از سوی دیگر، مقصود و هدف ساختن که زمینه سازی برای کمال آدمی است؛ در دوره معاصر مورد غفلت واقع شده است. از آنجا که معماری، یکی از عرصه های ساختن است، باید با آن، همتا شود و حدود و قیود ساختن، در آن نیز جاری باشد. تصوّر رایج امروزی از ساختن، منحصر به معانی ایجاد، تبدیل و تغییر، که هیچ یک به خودی خود، ارزش نیستند. در حالی که تأمّل در تمامیّت معنایی ساختن، تصویری را بر ما می نمایاند که شامل صفات مختلف وجودی و ارزشی است که می توانند ساختن (به معنای رایج) را به درستی مقیّد کرده و از این طریق، آن را تعالی دهند.