چکیده فارسی:از اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم به دنبال انقلاب 1919م در مصر، بحث زنان و حقوق و آزادی آنها مطرح شد. در بین تمامی اموری که به جامعه و انسان مربوط می شود، مساله زن که از لحاظ عواطف زیباترین و لطیف ترین عنصر جامعه است، همواره با پیچیدگی و غموض بیش تری همراه بوده و به آثار ادبی جذابیت خاصی بخشیده است. یوسف ادریس داستان نویس بزرگ مصری است که دنیای داستانی وی در بیش تر نوشته هایش، در قالب سه عنصر خدا، جنسیت و سلطه تجلی می یابد. حضور زن در داستان های وی به واقعیت نزدیک است و تصویری به نسبت واقع بینانه از چهره وی می نمایاند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نقد جامعه شناختی در صدد است تا تصویر و جایگاه زن را در (4) داستان یوسف ادریس بررسی و تحلیل نماید. این پژوهش بر این نکته تاکید می کند که زن در ابداع داستانی یوسف ادریس حضوری چشم گیر دارد، اما اغلب با چهره ای منفی، به گونه ای که در این داستان ها از وی چهره ای شیطانی، بی وفا و شرور، بی رحم و سنگدل، حقیر و خوار و یا قابل ترحم به تصویر کشیده شده است. اما با موشکافی این داستان ها درمی یابیم که ادریس این مشکلات را ناشی از شرایط نابسامان جامعه مصر می داند و از آن جا که ادریس در داستان های خود مانند یک پزشک به بیماری های جامعه خود می پردازد به تصویر این دسته از زنان پرداخته است و قطعا در جامعه آن زمان زنانی فاضل و بافرهنگ نیز وجود داشته اند.
چکیده عربی:ط طُرح موضوع المرأة وحریتها وحقوقها من أواخر القرن التاسع عشر وبواکر القرن العشرین إثر ثورة 1919 فی مصر. إن موضوع المرأة أجمل عنصر المجتمع من حیث العاطفة بین الأمور البشریة؛ وهو لا یزال محاذیاً بالغموض، ویمنح للأعمال الأدبیة روعة وجمالا. یوسف إدریس، القصصی المصری، یبرز عالمه الروایی فی قوالب الله والجنس والسلطان. حضور المرأة فی قصصه القصیرة أکثر قرابة إلی الواقع وإدریس یتیح صورة واقعیة لها. هذا المقال یحلل صورة المرأة ومکانتها فی (أربع) قصص لیوسف إدریس بالمنهج (الوصفی و التحلیلی) و فی هذا السیاق یستمد من النقد الاجتماعی؛ مؤکداً بأنّ دور المرأة ذو أهمیة فی إبداعاته القصصیة ولکن لها وجه سلبی فی بعض الأحیان. قد تُصوَّر المرأة کموجودة شرورة، وخشنة، وقاسّیة، وخائنة، وحقیرة، أو متعاطفة فی هذه القصص. ولکننا بعد تحلیل قصص له وصلنا إلی هذه النتیجة بأن إدریس یحسب هذه المشاکل متأثرة بظروف المجتمع المصری المعاکسة. و یهو فی قصصه یعالج أمراض المجتمع کطبیب حاذق فیتطرق إلی قضایا النساء؛ فدون شک کانت آنذاک نساء فاضلات مثقفات فی مصر.